فصل هشتم: انسان و تربیت

عوامل مؤثر در تربیت انسان

عوامل مؤثر در تربیت انسان

‎ ‎

‏ ‏

مواد غذایی و تأثیر آنها در جسم و جان انسان

عوامل مؤثر دوران جنینی و پس از تولد 

هدف انبیا از بیان خواصّ خوراکیها

‏در افراد انسان به طور بیّن و در کمال وضوح، در خَلق و خُلقشان‏‎ ‎‏اختلاف مُشاهَد و محسوس است، و سبب این اختلافات بسیار است‏‎ ‎‏که بعضی از آنها از اختیار ما خارج بوده و بعضی هم در اختیار ماست.‏

‏یکی از اسباب اختلاف بین افراد، بنابر مسلک حق و حرکت‏‎ ‎‏جوهریه ـ که نفس، ولیدۀ عالم طبیعت است ـ همان مواد اغذیۀ این‏‎ ‎‏عالم است که اصل آدم از آن حاصل شده است، البته مواد اغذیه به‏‎ ‎‏جهت صلابت و لطافت در قبول فیض از عالم اعلی متفاوت هستند؛‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 365

‏یکی صلب و کثیف و دیگری لطیف است و از این باب، اختلاف‏‎ ‎‏عریضی در افراد انسان حاصل می گردد؛ چون مواد اغذیه خیلی‏‎ ‎‏مختلف هستند؛ زیرا به بسایط و مرکبات تقسیم می شوند و انسان هم‏‎ ‎‏که به یک غذا کفایت نمی کند، مواد و اغذیۀ مختلف را به هم مخلوط‏‎ ‎‏نموده و هر روز چند قسم از اغذیه را می خورد؛ از قبیل مواد رطوبتی،‏‎ ‎‏حرارتی، قندی، تلخی، میوه های گوناگون، سبزی جات، انواع‏‎ ‎‏خورشهای مختلف و نانهای متفاوت. حتی در بعضی از مواد، مثل‏‎ ‎‏گندم، اصناف مختلفی وجود دارد، و اختلاط انواع و اصناف و افراد‏‎ ‎‏این مواد مأکولی و مشروبی عالم در اختلاف افراد دخالت دارند؛ چون‏‎ ‎‏مبدأ تکوّن افراد انسان هستند.‏

‏از اینجاست که می بینیم اولاد طبقۀ اشراف وتوانگران از نظر ظاهر‏‎ ‎‏وجمال، از اولاد طبقۀ رعایا و برزگران، نوعاً جمیل ترند، و چنانکه در‏‎ ‎‏جمال ظاهری و بدن و لطافت جسمی، با آنها مختلف هستند لابد در‏‎ ‎‏لطافت روحی و اخلاقی هم مختلف خواهند بود.‏

‏و بالجمله: همان طوری که آن مواد با این عرض عریض موجب‏‎ ‎‏اختلاف می باشند، اصلاب رجال و روحیات آنها و لقمه های آنها از‏‎ ‎‏حیث حرمت و حلیت نیز موجب اختلاف در نطفه ها خواهند بود، و‏‎ ‎‏رحم امّهات هم از حیثیات مختلف موجب اختلاف در اولاد است؛ از‏‎ ‎‏حیث حرارت و برودت، طهارت و پاکی، و از حیث ارتزاقاتی که در‏‎ ‎‏ارحام امّهات حاصل می گردد، حتی فرح و شادی و غم و غصه و‏‎ ‎‏گرفتگی مزاجشان و صحت و سلامت بدنشان، همه در خلقت و خُلق‏‎ ‎‏اولاد دخیل می باشند.‏

‏بعد از آنکه طفل از مادر متولد شد، شیری که از پستان مادر‏‎ ‎‏می خورد به ویژه شیری که در حال پریشانی روح و خاطرِ مادر تناول‏‎ ‎‏می کند یا در حال نشاط و سرور، و تمام اغذیه ای که مادر می خورد در‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 366
‏وجود او تأثیر دارد، بعد خود او هم که بزرگ وغذاخور شد، همۀ اینها‏‎ ‎‏موجب اختلافات خَلقی وخُلقی می شود، و سپس اینکه به کدام‏‎ ‎‏مکتب و مدرسه می رود و با چه علوم و روشهایی تربیت می یابد و با‏‎ ‎‏چه اشخاصی رفاقت دارد، همۀ اینها موجب فرق و اختلاف در بین‏‎ ‎‏افراد انسانی می گردد.‏

‏آن کسی که از اول در اصلاب شامخه و ارحام مطهره قرار گرفته و‏‎ ‎‏مثلاً همۀ آبائش پیغمبر بوده و از آدم ابوالبشر به ترتیب سلسله از‏‎ ‎‏صلبی به صلبی منتقل شده و همۀ پدرانش انبیا و مرسلین و یا اوصیای‏‎ ‎‏انبیا بوده اند که با کمال دقت در انتخاب مواد اغذیه، متغذّی شده اند و‏‎ ‎‏همۀ اخلاق و روحیاتشان با میزان و دستور الهی بوده و اولادشان را با‏‎ ‎‏علوم و آداب انسانی تربیت نموده و در تربیت آنها کوشیده اند، اگر به‏‎ ‎‏این نحو یک نطفۀ لطیفه در اصلاب شامخه قرار گرفته باشد و از طرف‏‎ ‎‏امّهات هم در ارحام پاک پرورش یافته باشد و به دنیا هم که آمد،‏‎ ‎‏شیرش از پستان یک زن عاقله که از اغذیۀ لطیفه تولید شده باشد، و‏‎ ‎‏نوبت تربیتش که رسید با تربیت روحانی تربیت یابد، این چنین‏‎ ‎‏موجودی، ذات و وجودش در کمال صفا و ضیاء و روشنی بوده، و‏‎ ‎‏چنین موجود معتدل، طوری صفای ذاتی دارد که مستعد قبول‏‎ ‎‏فیوضات غیبیه بوده و در صفا و زلالی و استعداد همانند زیتون است؛‏‎ ‎‏(‏یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِی ءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ)‎[1]‎‏ که اگر انسان به مطلب علمی اشاره‏‎ ‎‏کند آن را می فهمد، و تا فیض اشاره شود قبول می نماید؛ چنانکه‏‎ ‎‏خداوند متعال می فرماید: چنین شخصی مثل روغن زیتون است که تا‏‎ ‎‏نزدیک نار شود؛ گرچه نار و شعلۀ آتش به آن نرسد، شعله ور می شود؛‏‎ ‎‏یعنی شعله را خیلی سریع جذب نموده و می رباید.‏

‏اگر گاهی انبیا و مرسلین آثار و خواص مطعومات را بیان‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 367

‏فرموده اند، نظرشان نظر طبی نبوده است، چنانکه اطبا نظر به آثار و‏‎ ‎‏خواص اغذیه می کنند و آثار آنها را بیان می نمایند و مرادشان بیان‏‎ ‎‏تأثیر و خاصیت آنها در فربهی بدن و یا تقویت کبد و یا زیادی خون‏‎ ‎‏است؛ بلکه این گونه آثار از نظر انبیا کنار بوده است، و نظر ایشان به‏‎ ‎‏همان جهت مواد اغذیه است که موجب صفای روحی و توجه به‏‎ ‎‏کمال و قبول فیض و کمالات می باشد.‏

‏اگر پیامبری در مورد آثار و خواص خربزه ـ مثلاً ـ سخنی فرموده‏‎ ‎‏و به آن ترغیب و تحریص نموده است، همان جنبه و خاصیتش را که‏‎ ‎‏موجب لطافت روح و صفای ذات و لطافت وجود است در نظر دارد.‏

‏و اگر طبیب خاصیت آن را بیان کرده و به آن ترغیب نماید، نظر به‏‎ ‎‏چاق نمودن جسم و کلفت نمودن گردن انسان دارد و هرگز اطبا و‏‎ ‎‏حکمای طبیعی با عقولشان نمی توانند بیشتر از این آثار را بفهمند؛‏‎ ‎‏آثار و خواص اشیاء را از آن حیث که دخالت در سعادت ذاتیه و صفای‏‎ ‎‏وجود و ضیاء ذوات دارند، فقط سلسلۀ انبیا و مرسلین به تعلیم الهی و‏‎ ‎‏غیبی می دانند.‏

‏ممکن است غذایی در مذاق و ذائقۀ نوع مردم، طعم و حظّ و لذت‏‎ ‎‏قابل اهمیت نداشته باشد، بلکه خوش نیاید، اما خاصیت لطافت‏‎ ‎‏وجودی و قبول فیض و کمالات را بیشتر داشته باشد، و ای بسا‏‎ ‎‏اغذیه ای که در ذائقۀ مردم، خوش طعم و گوارا باشد ولی ماده اش‏‎ ‎‏صلب و غیر قابل برای کمالات و فیوضات باشد و کدورت و ظلمت‏‎ ‎‏وجودی و صلابت داشته باشد.‏

‏اگر در ابواب اطعمه و اشربۀ کتب فقهیه در لسان انبیا و ائمۀ هدی‏‎ ‎‏از برخی مواد غذایی انتقاد شده و طباع را از آنها تنفّر داده اند و یا به‏‎ ‎‏بعضی تحریص و ترغیب نموده اند و بعضی از مواد را تحریم‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 368

‏فرموده اند و بعضی را مستحب و مباح اعلام نموده اند،‏‎[2]‎‏ نظرشان به‏‎ ‎‏تحریص بر خوردن و خدمت به بطن نیست؛ زیرا این کار، شأن انبیا‏‎ ‎‏نمی باشد بلکه شأن طبّاخین است؛ زیرا آنها که به نام خدمت به‏‎ ‎‏بشریت بشر و روحانیت انسان و صفای ذوات و روحیات و تنویر‏‎ ‎‏قلوب و افکار خود را معرفی نموده اند، مرام و منظور خود را تعقیب‏‎ ‎‏می نمایند نه دعوت به دنیا و خوردن و نوشیدن، و در هر حکمی اصل‏‎ ‎‏منظور خود را در نظر دارند که تودۀ بشر را به عالم نور گسیل دهند و‏‎ ‎‏قلوب را به مبدأ عالم جلب نمایند و صفحۀ الهی وجود انسانی را‏‎ ‎‏صیقل و صاف و زلال نمایند، و در همان تحریص و ترغیب به اغذیه،‏‎ ‎‏استکمال وجود بشر و صفای ذات افراد انسان را در نظر دارند.‏

ازدواج در نظر انبیا

‏اگر انبیا دستور نکاح و تزویج داده اند، این دستور عین توجه دادن‏‎ ‎‏مردم به روحانیات و دعوت به عالم نور و کمال است، و همان مجلس‏‎ ‎‏عقدی که به دستور آنها منعقد می شود، دعوت به حق و کمال است؛‏‎ ‎‏برای اینکه شهوت برای بشر ذاتی و لابد منه است و لذا بشر باید‏‎ ‎‏شهوت خود را اعمال نماید، ولی شهوت در وجود انسان به طور‏‎ ‎‏اطلاق است و در شهوتِ انسان نخوابیده است که چگونه شهوت‏‎ ‎‏خود را اسکات کند، و شهوت به نحو اطلاق، تقاضا دارد که شهوترانی‏‎ ‎‏نماید، ولی دعوت انبیا به تزویج و نکاح، در حقیقت شهوت را قانونی‏‎ ‎‏کردن و تحدید شهوت مطلقه است.‏

‏بلی، به کلی جلوی شهوت را گرفتن غلط است و ممکن نیست،‏‎ ‎‏چون هم قسر و هم انقطاع نسل است، پس باید آن را قانونی کرد. لذا‏‎ ‎‏ترغیب و تحریص به ازدواج با قوانین مقرّره، یعنی شهوت مطلقه را‏‎ ‎‏تحت قانون درآوردن.‏

‏حرص به مال و مال به دست آوردن، به طور اطلاق در ذات انسان‏‎ ‎


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 369
‏است و در آن نوشته نشده که حرص انسانی برای طلب مال از چه‏‎ ‎‏راهی باشد، آنچه در ذات انسان است مال به دست آوردن و با آن‏‎ ‎‏اعاشه کردن است از هر راهی و با هرعملی باشد، این اطلاق را شرع‏‎ ‎‏تحدید نموده ودرحقیقت مال به دست آوردن علی الاطلاق را قانونی‏‎ ‎‏کرده است، و غیر قانونی را تحت قانون درآورده است.‏

‏بالجمله: شأن انبیا، همان توجه دادن و دعوت کردن مردم به حق‏‎ ‎‏است.‏

‏اما در عبادات، مستقیماً دعوت به حق و ارتقا دادن ارواح و مرتبط‏‎ ‎‏نمودن آنها به کمال مطلق است.‏

‏و در معاملات هم با تمام اقسامش از تناکح و تجارات و زراعات و‏‎ ‎‏صنایع و غیره، باز دعوت به حق است و اطلاق این شهوات و رغبات‏‎ ‎‏را تحدید نمودن است، و آنها در هیچ مورد دعوت به دنیا و شهوت و‏‎ ‎‏خوابیدن ندارند، منتها چون در نظام اتمّ و حکمت، باید اصل الشهوه و‏‎ ‎‏اصل الرغبه باشد وگرنه بقای نوع بشر ممکن نمی گردد، لذا شأن انبیا‏‎ ‎‏هم تحدید و قانونی کردن اینهاست. حتی اینکه از تزهّد از دنیا و‏‎ ‎‏رهبانیت منع می نمایند در عین حال که جلوگیری از رهبانیت و تزهّد‏‎ ‎‏است، خودش نوعی سوق دادن به زهد و جلوگیری از دنیا و توجه‏‎ ‎‏دادن به عالم نور است؛ زیرا قوۀ شهوت و حرص به دنیا که در کمون‏‎ ‎‏ذات انسانی است، اگر به طور کلی جلویش را بگیرند و خفه اش کنند،‏‎ ‎‏وقتی که حوصله اش تنگ شد و زور آورد، منفجر می شود و آن چنان‏‎ ‎‏منفجر می شود که عالم را خراب می کند؛ همان طور که انسان اگر یک‏‎ ‎‏قوۀ ناریه را در یک چیز مسدود من جمیع الجهات نگه دارد، اگر‏‎ ‎‏بتواند از یک منفذی بیرون رود، آتش فشانی نموده و آنچه که روی آن‏‎ ‎‏را گرفته است با ترکیدن از بین می برد. بنابراین چند روزی تزهّد از‏‎ ‎‏دنیا باعث می شود که انسان برای همیشه اهل دنیا شود و زهد از‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 370

‏آخرت داشته باشد و به تجربه فراوان دیده شده آنها که در اول جوانی‏‎ ‎‏خود را گرفتار فشار نموده اند، بالاخره نتوانستند از عهده برآیند و‏‎ ‎‏نفس، افسار گسیخته شده و به طوری مطلق العنان گشته اند که از زیر‏‎ ‎‏بار دیانت به کلی خارج شده اند.‏

‏بالجمله: همۀ دعوت انبیا و مرسلین در هر حکم و تحریص و‏‎ ‎‏ترغیبی دعوت به حق و به کمال رساندنِ افراد انسانی است و توجه‏‎ ‎‏دادن آنان به عالم غیب و روحانیت است.(294)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تغذّی از معارف الهی و فضایل نفسانی

‏پیش اصحاب معرفت و ارباب قلوب واضح است که چنانچه ابدان را‏‎ ‎‏غذائی است جسمانی که بدان تغذّی کنند و باید آن غذا مناسب حال و‏‎ ‎‏موافق نشئۀ آنها باشد تا بدان تربیت جسمانی و نموّ نباتی دست دهد،‏‎ ‎‏همینطور قلوب و ارواح را غذائی است که هر یک به فراخور حال و‏‎ ‎‏مناسب نشئۀ آنها باید باشد که بدان تربیت شوند و تغذّی نمایند و نموّ‏‎ ‎‏معنوی و ترقّی باطنی حاصل آید. و غذای مناسب با نشئۀ ارواحْ‏‎ ‎‏معارف الهیّه از مبدأ مبادی وجود تا منتهی النهایۀ نظام هستی است؛‏‎ ‎‏چنانچه در تعریف فلسفه اعاظم ارباب صناعت فرمودند: هِیَ‏‎ ‎‏صَیْرُورَةُ اْلاِنْسانِ عالَماً عَقْلِیّاً مُضاهِیاً لِلْعالَمِ الْعَیْنِّی فِی صُورَتِهِ وَ‏‎ ‎‏کَمالِه.‏‎[3]‎‏ و این اشاره است به همین تغذّی معنوی، چنانچه تغذّی قلوب‏‎ ‎‏از فضایل نفسانیّه و مناسک الهیّه است.‏

‏و باید دانست که هر یک از این غذاها اگر از تصرّف شیطان خالص‏‎ ‎‏باشد و با دست ولایت مآبی رسول ختمی و ولیّ الله اعظم صلوات الله ‏‎ ‎‏علیهما و آلهما فراهم آمده باشد، روح و قلب از آن تغذّی کنند و به‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 371

‏کمال لایق انسانیّت و معراج قرب الی الله نائل شوند.(295)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

ویژگی مربّی انسان

‏آن که مربّی انسان است باید همۀ عالم را آشنا بر آن باشد و انسان را به‏‎ ‎‏همۀ مراتب آن آشنا باشد تا بتواند این انسان را به مدارجی که دارد‏‎ ‎‏برساند؛ اسلام را به همۀ جهاتش بشناسد.(296)‏

17 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

اهمیت تربیت کودکان

اثر تربیتی پدر و مادر بر فرزندان

تأثیر معلم خوب بر کودکان

‏نفس کودک در ابتدای امر، چون صفحۀ کاغذ بی نقش و نگاری است‏‎ ‎‏که هر نقشی را به سهولت و آسانی قبول کند، و چون قبول کرد، زوال‏‎ ‎‏آن به آسانی نشود؛ چنانچه مشاهَد است که اطفال را معلومات یا‏‎ ‎‏اخلاقی که در اول صباوت حاصل شده تا آخر کهولت باقی و برقرار‏‎ ‎‏است، و نسیان به معلومات زمان طفولیت کمتر راه پیدا کند. از این‏‎ ‎‏جهت، تربیت اطفال و ارتیاض صبیان از مهماتی است که عهده داری‏‎ ‎‏آن، بر ذمۀ پدر و مادر است، و اگر در این مرحله، سهل انگاری و فتور‏‎ ‎‏و سستی شود، چه بسا که طفل بیچاره را کار به رذائل بسیار کشد و‏‎ ‎‏منتهی به شقاوت و بدبختی ابدی او شود.‏

‏و باید دانست که تربیت یک طفل را نباید فقط یکی محسوب‏‎ ‎‏داشت، و همین طور سوء تربیت و سهل انگاری درباره یک طفل را‏‎ ‎‏نباید یکی حساب نمود. چه بسا که به تربیت یک طفل، یک جمعیت‏‎ ‎‏کثیر بلکهْ یک ملت و یک مملکت اصلاح شود، و به فساد یک نفر، یک‏‎ ‎‏مملکت و ملت فاسد شود.‏

‏نورانیت یک نفر مثل فیلسوف بزرگ اسلامی خواجه نصیر الملّة‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 372

‏والدین ـ رضوان الله علیه ـ و علامۀ بزرگوار حلّی ـ قدّس الله نفسه ـ‏‎ ‎‏یک مملکت و ملت را نورانی کرده و تا ابد آن نورانیّت باقی است، و‏‎ ‎‏ظلمتها و شقاوتهای مثل معاویة بن أبی سفیان و ائمه جور مثل او،‏‎ ‎‏هزاران سال بذر شقاوت و خسران ملتها و مملکتها است؛ چنانچه‏‎ ‎‏می بینیم.‏

‏و چون اطفال را حشر دائم یا غالب با پدر و مادر است، تربیتهای‏‎ ‎‏آنها باید عملی باشد؛ یعنی، اگر فرضاً خود پدر و مادر به اخلاق حسنه‏‎ ‎‏و اعمال صالحه متصف نیستند، در حضور طفل با تکلّف، خود را به‏‎ ‎‏صَلاح نمایش دهند تا آنها عملاً مرتاض و مربی شوند، و این خود،‏‎ ‎‏شاید مبدأ اصلاح خود پدر و مادر نیز شود؛ زیرا که مجاز قنطره‏‎ ‎‏حقیقت و تکلف راه تخلّق است.‏

‏و فساد عملی پدر و مادر از هر چیز بیشتر در اطفال سرایت کند.‏‎ ‎‏چه بسا که یک طفل، که عملاً در خدمت پدر و مادر بد تربیت شد، تا‏‎ ‎‏آخر عمر با مجاهدت و زحمت مربیان اصلاح نشود.‏

‏و حسن تربیت و صَلاح پدر و مادر از توفیقات قهریّه و سعادات‏‎ ‎‏غیر اختیاریّه ای است که نصیب طفل گاهی می شود؛ چنانچه فساد و‏‎ ‎‏سوء تربیت آنها نیز، از شقاوات و سوء اتفاقات قهریه ای است که‏‎ ‎‏بی اختیار نصیب انسان شود؛ چنانچه مراحل سابقی بر این مرحله نیز‏‎ ‎‏است که ممکن است در آن مراحل، بذر سعادت انسان و شقاوت آن‏‎ ‎‏کشته گردد؛ چون اختیار زن صالحِ خوبِ خوش اخلاقِ سعید، و‏‎ ‎‏اختیار غذاهای مناسب حلال، در قبل از حمل و زمان حمل و ایام‏‎ ‎‏رضاع و امثال آن، که تفصیل آن محتاج به رساله جداگانه ای است، که‏‎ ‎‏امید است به توفیق حق موفّق به افراز آن شوم، و بحث مستقصای‏‎ ‎‏جداگانه در اطراف آن کنم با خواست خدای تعالی.‏

‏و پس از این مرحله، تربیتهای خارجی از معلّمان و مربّیان ـ غیر‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 373

‏پدر و مادر ـ است که آن را نیز در اول امر، پدر کفیل است، و صحت و‏‎ ‎‏فساد در این مرحله به ذمۀ پدر است. و البته انتخاب معلم متدیّن‏‎ ‎‏خوش عقیده خوش اخلاق، و مدرسه و معلّم خانه مناسبِ دینیِ‏‎ ‎‏اخلاقیِ مهذّب، در تربیت ابتدائی طفل دخالت تامّ تمام دارد. چه بسا‏‎ ‎‏باشد که نقشه سعادت و شقاوت طفل در این مرحله، ریخته شود و‏‎ ‎‏تزریقات معلّمین، یا شفای امراض و یا سمّ قاتل است که عهده دار آن‏‎ ‎‏پدر است.‏

‏و از این مرحله که گذشت، کم کم حد رشد و بلوغ پیش می آید، و‏‎ ‎‏استقلال فکر و نظر و ایام جوانی می رسد. و انسان در این مرحله، خود‏‎ ‎‏کفیل سعادت خود و ضامن شقاوت و بدبختی خود است.(297)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

آمادگی نفوس جوانان برای تربیت

‏این جوانها نفوسشان مستعد است از برای گرفتن هر چیزی که وارد‏‎ ‎‏بشود در نفوس. نفوس جوانها یک آینۀ صیقلی است که باز از آن‏‎ ‎‏فطرت خودش جدا نشده است. و این آینه همه چیز در آن نقش‏‎ ‎‏می شود ببندد.(298)‏

18 / 10 / 59 

*  *  *

‏ ‏

اثر معلمان منحرف

‏اگر خدای نخواسته، معلّمی یا معلّمهایی بر خلاف مسیر حق‏‎ ‎‏باشند، تربیت نشده باشند، تزکیه نشده باشند، برخلاف ‏‎ ‎‏صراط مستقیم الهی باشند، این آینه های صیقلی که نفوس جوانهای ‏‎ ‎‏ماست، در آن همان تعلیمات اعوجاجی که در این خود معلم هست ‏‎ ‎‏نقش می بندد، و او را رو به انحراف می برد یا به طرف شرق و یا ‏‎ ‎


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 374

‏به طرف غرب.(299)‏

18 / 10 / 59 

*  *  *

‏ ‏

تأثیر مادر در تربیت

‏یک بچه در دامن مادر ـ که اول کلاس است ـ این دامن اگر یک دامن‏‎ ‎‏طاهر پاکیزۀ مهذب باشد، بچه از همین اول که دارد رشد می کند، با آن‏‎ ‎‏اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد می کند.‏‎ ‎‏بچه وقتی در دامن مادرش هست، می بیند مادر اخلاق خوش دارد،‏‎ ‎‏اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، این بچه از همان جا اعمالش و‏‎ ‎‏گفتارش به تقلید از مادر ـ که از همۀ تقلیدها بالاتر است ـ و به تزریق‏‎ ‎‏مادر ـ که از همۀ تزریقها مؤثرتر است ـ تربیت می شود.(300)‏

24 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

لزوم تربیت از دوران کودکی

‏جوانها جدید العهد هستند به ملکوت عالم و نفوسشان پاکتر است.‏‎ ‎‏هرچه بالاتر بروند، چنانچه مجاهده نکنند و تحت تربیت واقع‏‎ ‎‏نشوند، هر قدمی که به بالا بردارند و هر مقداری که از سنّشان بگذرد،‏‎ ‎‏بعیدتر می شوند از ملکوت اعلی و اذهانشان کدورتش بیشتر می شود.‏‎ ‎‏و لهذا تربیتها باید از اول باشد. از همان کودکی تحت تربیت انسان‏‎ ‎‏قرار بگیرد. و بعد هم در هر جا که هست یک مربّیهایی باشند که‏‎ ‎‏تربیت کنند انسان را. تا آخر عمر هم انسان محتاج به این است که‏‎ ‎‏تربیت بشود.(301)‏

7 / 12 / 59 

*  *  *

‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 375

  • . نور  /  35.
  • . رجوع کنید به: وسائل الشیعه؛ ج 16 و 17، کتاب اطعمه و اشربه.
  • . فلسفه آن است که انسان جهانی از عقل شود که در صورت و کمالش مساوی جهان خارج گردد.