فصل اول آشنایی پیوند با عشق و عاطفه

از محبتهای امام به حقیر

 یکی از محبتهای امام عزیز به حقیر

‏همانگونه که قبلاً ذکر شد، آپارتمان خیابان دربند در طبقه سوم و شامل‏‎ ‎‏دو‏‎ ‎‏اطاق محقر و یک سالن بود که حضرت امام اکثراً در سالن روی مبلی می‌نشستند و‏‎ ‎‏فقط برای خواب به اتاق کوچکی که در جانب شرق سالن بود تشریف می‌بردند. در‏‎ ‎‏اتاق کوچک دیگری که در ضلع شمال شرقی بود، من ساکن بودم تا هر لحظه در‏‎ ‎‏خدمت امام عزیز باشم و اغلب در این اتاق تنها بودم. یک‏‎ ‎‏روز صبح در اطاق‏‎ ‎‏مخصوص خودم بودم که حضرت امام درب اتاق مرا زده و با ذکر یا الله برای دیدار‏‎ ‎‏حقیر به اتاق من آمدند. لطف کرده چند دقیقه در اتاق نشستند، آمدن حضرت امام‏‎ ‎‏به اتاق من بعنوان ورود میهمانی ارزنده بود که در خدمتش بودم و با این رفتار که‏‎ ‎‏حاکی از عطوفت و مهربانی ایشان بود مرا غرق در خوشحالی و شعف نمودند.‏


کتابطبیب دلهاصفحه 105

‏ ‏

‏هر کجا پا بنهی حسن وی آنجا پیداست‏

‏هر کجا سر بنهی سجده گه آن زیباست‏

‏و مرا برای ساعتها و روزها از تنهایی در آن اتاق نجات دادند زیرا یاد‏‎ ‎‏تشریف فرمایی ایشان به اتاق من، مرا شاداب و خرسند نگاه می‌داشت.‏

‎ ‎

کتابطبیب دلهاصفحه 106