فصل سوم احداث بیمارستان در جماران

تحمل درد

 تحمل به درد

‏درد عبارت از احساس نامطبوعی است که موجود زنده در مقابل یک عامل‏‎ ‎‏تحریک کننده دردزا در او ظاهر می‌شود. اگر سوزنی به بدن موجودی وارد شود این‏‎ ‎‏احساس بمراکز مغزی عصبی منتقل می‌شود و از آنجا یک عکس العملی در پوست‏‎ ‎‏آن ناحیه احساس درد بروز می‌کند.‏

‏تحمل درد در افراد مختلف متفاوت است، بعضی‌ها درد مختصر را برای خود‏‎ ‎‏بصورت دردی جانسوز جلوه می‌دهند و برخی دیگر دردهای شدید را ناچیز‏‎ ‎‏می‌انگارند و آنها را وانمود نمی‌کنند. حضرت امام در مقابل دردهای جسمانی‏‎ ‎‏بسیار پر تحمل بودند. در مدت دهسالی که افتخار خدمتگزاری پزشکی ایشان را‏‎ ‎‏ داشتم در صورتیکه احتیاج به خون گرفتن برای آزمایشهای روتین بود حقیر انجام‏‎ ‎‏می‌دادم، چون کوششم آن بود که با یکبار سوزن زدن به داخل ورید، خون لازم را‏‎ ‎‏دریافت کنم. مسلماً حواس و چشمان متوجه صورت و قیافه حضرت امام موقع‏‎ ‎‏گرفتن خون نبود، روزی پزشکی را برای مشاوره حضور حضرت امام بردم و طبق‏‎ ‎

کتابطبیب دلهاصفحه 212
‏تقاضای او قرار شد جهت آزمایش خون از حضرت امام خون بگیرم. بعد از گرفتن‏‎ ‎‏ خون آن برادر پزشک به من گفت: موقعی که سوزن را وارد بدن و رگ حضرت امام‏‎ ‎‏می‌کردی، امام هیچ گونه تغییری در قیافه شان ندادند. انگار نه انگار که سوزن به بدن‏‎ ‎‏ ایشان وارد می‌کردی و معظم له خم به ابرو نیاورد. حضرت امام تا زمانی که درد کمر‏‎ ‎‏یا درد زانو خیلی شدید نمی‌شد شکایت نمی‌کردند و در سالهای اخیر در مواردی‏‎ ‎‏که درد قفسه صدری و قلبی طاقت فرسا بود به ما اطلاع می‌دادند (البته ما همیشه‏‎ ‎‏ خدمت ایشان عرض می‌کردیم تا با کوچکترین احساس ناراحتی درد قفسه صدری‏‎ ‎‏به ما اطلاع دهند تا هر چه زودتر درمان را شروع کنیم. و ایشان هم قبول کرده‏‎ ‎‏بودند).‏

‏در مواردی که کم خونی عضله قلب به علت تنگی عروق قلب سبب ظاهر‏‎ ‎‏شدن علایم و نشانه‌هایی می‌شد که گویای وخامت وضع بود (مثلاً سقوط فشار‏‎ ‎‏خون، ضعف و سستی شدید، نامنظمی، تنگی نفس) امام عزیز سنگ صبور ما بود و‏‎ ‎‏از قیافه و حرکات ما ملتفت می‌شدند که ما شدیداً نگران اوضاع هستیم و ایشان ما‏‎ ‎‏ را دلداری می‌دادند. (کوهی بود محکم در مقابل حوادث، عمق اقیانوسی عظیم‏‎ ‎‏در‏‎ ‎‏ مقابل امواج کوه پیکر سطح اقیانوس) آرامش ایشان همیشه آرام بخش و تسلی ده‏‎ ‎‏ دل دردمند ما بود، با یک کلمه یا جمله‌ای شعله آتش‌های سر به فلک کشیده وجود‏‎ ‎‏ما را خاموش می‌کردند (راستی که امام ما بودند و در قلب ما جای داشتند)‏

کتابطبیب دلهاصفحه 213