بخش دوم

حوزه های علمیه و دانشگاهها

حوزه های علمیه و دانشگاهها 

‏وصیت اینجانب به حوزه های مقدسۀ علمیه آن است که کراراً عرض نموده ام که‏‎ ‎‏در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام‏‎ ‎‏بسته اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند، و یکی از‏‎ ‎‏راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های‏‎ ‎‏اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است، که خطر‏‎ ‎‏بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش‏‎ ‎‏انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا‏‎ ‎‏چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و‏‎ ‎‏قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان را به خویش و ضربۀ مهلک زدن به‏‎ ‎‏حوزه های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد. و می دانیم که‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادی به صورتهای مختلف از‏‎ ‎‏ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه‏‎ ‎‏پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی ـ چهل سال با مشی‏‎ ‎‏اسلامی و مقدس مآبی یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیله های دیگر، با صبر و‏‎ ‎‏بردباری در میان ملتها زیست می کنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام‏‎ ‎‏می دهند. و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس از پیروزی انقلاب نمونه هایی از‏

کتابنگرشی موضوعی بر وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام خمینی (س)صفحه 119
‏قبیل «مجاهد خلق» و «فدایی خلق» و «توده ای»ها و دیگر عناوین دیده اند، و لازم‏‎ ‎‏است همه با هوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از همه لازمتر‏‎ ‎‏حوزه های علمیه است که تنظیم و تصفیۀ آن با مدرسین محترم و افاضل‏‎ ‎‏سابقه دار است با تأیید مراجع وقت. و شاید تز «نظم در بی نظمی» است از القائات‏‎ ‎‏شوم همین نقشه ریزان و توطئه گران باشد. در هر صورت وصیت اینجانب آن‏‎ ‎‏است که در همۀ اعصار خصوصاً در عصر حاضر که نقشه ها و توطئه ها سرعت و‏‎ ‎‏قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است؛ که علما و‏‎ ‎‏مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامۀ دقیق صحیح حوزه ها‏‎ ‎‏را و خصوصاً حوزۀ علمیۀ قم و سایر حوزه های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از‏‎ ‎‏زمان از آسیب حفظ نمایند. و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در‏‎ ‎‏درسهایی که مربوط به فقاهت است و حوزه های فقهی و اصولی از طریقۀ مشایخ‏‎ ‎‏معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و کوشش نمایند‏‎ ‎‏که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها افزوده شود؛ و فقه سنتی که‏‎ ‎‏ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است،‏‎ ‎‏محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و البته در رشته های دیگر علوم به‏‎ ‎‏مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه هایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته‏‎ ‎‏تربیت باید شود. و از بالاترین و والاترین حوزه هایی که لازم است به طور همگانی‏‎ ‎‏مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏، از قبیل علم اخلاق و‏‎ ‎‏تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله ـ رزقنا الله و ایاکم ـ که جهاد اکبر می باشد.‏‏(80)‏

*  *  *

‏ ‏

‏از نقشه های شیطانیِ قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی‏‎ ‎‏در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان‏‎ ‎‏محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است؛‏‎ ‎‏که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک‏

کتابنگرشی موضوعی بر وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام خمینی (س)صفحه 120
‏حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی‏‎ ‎‏از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این‏‎ ‎‏زمینه شد؛ و مع الأسف به واسطۀ بیخبری هر دو قشر از توطئۀ شیطانی ابرقدرتها‏‎ ‎‏نتیجۀ چشمگیری گرفته شد. از یک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد‏‎ ‎‏که معلمان و دبیران و اساتید و رؤسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و‏‎ ‎‏منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن‏‎ ‎‏در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از‏‎ ‎‏کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و اسلام‏‎ ‎‏بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند. و‏‎ ‎‏اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و‏‎ ‎‏طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف‏‎ ‎‏دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان‏‎ ‎‏ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان‏‎ ‎‏متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و‏‎ ‎‏متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت‏‎ ‎‏و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و‏‎ ‎‏دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور‏‎ ‎‏در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید‏‎ ‎‏به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید. اکنون که به خواست خداوند‏‎ ‎‏متعال و مجاهدت ملت ـ از روحانی و دانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر‏‎ ‎‏قشرها ـ بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست‏‎ ‎‏آنان و وابستگانشان نجات دادند.(81)‏

*  *  *

‏ ‏

‏از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئلۀ مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها‏

کتابنگرشی موضوعی بر وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام خمینی (س)صفحه 121
‏تا دانشگاهها است که به واسطۀ اهمیت فوق العاده اش تکرار نموده و با اشاره‏‎ ‎‏می گذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام‏‎ ‎‏ضربۀ مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و‏‎ ‎‏مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم‏‎ ‎‏و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در‏‎ ‎‏حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای‏‎ ‎‏خانه خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران‏‎ ‎‏خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده‏‎ ‎‏در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته های‏‎ ‎‏به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها‏‎ ‎‏بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر‏‎ ‎‏کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و‏‎ ‎‏قوۀ قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت‏‎ ‎‏ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش‏‎ ‎‏اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام‏‎ ‎‏می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر امروز، و‏‎ ‎‏میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و‏‎ ‎‏ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده ها که هر یک برای تباه نمودن نسل‏‎ ‎‏جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان‏‎ ‎‏برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی ـ ملی بود،‏‎ ‎‏می توانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و‏‎ ‎‏اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و عزیزان ما‏‎ ‎‏به دست کسانی تعلیم و تربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از‏‎ ‎‏غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشۀ دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛‏‎ ‎‏و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ‏
کتابنگرشی موضوعی بر وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام خمینی (س)صفحه 122
‏شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند، و بر وفق‏‎ ‎‏دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند. اکنون بحمدالله تعالی‏‎ ‎‏دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏است در همۀ اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش‏‎ ‎‏به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند‏‎ ‎‏و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود. و‏‎ ‎‏وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که‏‎ ‎‏خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و‏‎ ‎‏کشور و ملت خودشان مصون باشد.(82)‏

*  *  *

‏ ‏

‏از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام، به دست گرفتن‏‎ ‎‏مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست‏‎ ‎‏محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با‏‎ ‎‏روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشۀ آنان برداشتن روحانیون از سر‏‎ ‎‏راه و منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان‏‎ ‎‏رضاخان عمل شد ولی نتیجۀ معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و‏‎ ‎‏نقشه های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که‏‎ ‎‏این هم در زمان رضاخان عمل می شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان‏‎ ‎‏محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه. و اما در دانشگاه نقشه آن است‏‎ ‎‏که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا‏‎ ‎‏غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها‏‎ ‎‏حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به‏‎ ‎‏غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر‏‎ ‎‏جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن‏

کتابنگرشی موضوعی بر وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام خمینی (س)صفحه 123
‏کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی‏‎ ‎‏بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد. پس اکنون که دانشگاهها و‏‎ ‎‏دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، بر همۀ ما لازم است با متصدیان‏‎ ‎‏کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا‏‎ ‎‏انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در‏‎ ‎‏مرحلۀ اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که‏‎ ‎‏نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.‏

‏     و اینجانب به همۀ نوجوانان و جوانان در مرحلۀ اول، و پدران و مادران و‏‎ ‎‏دوستان آنها در مرحلۀ دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در‏‎ ‎‏مرحلۀ بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد،‏‎ ‎‏با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همۀ نسلهای‏‎ ‎‏مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلامِ آدم ساز،‏‎ ‎‏دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل‏‎ ‎‏انسانی ـ اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید‏‎ ‎‏نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.(83)‏

*  *  *

‏ ‏

‏از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور‏‎ ‎‏به دست آنان سپرده می شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا‏‎ ‎‏شرقزدۀ صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح، با نام‏‎ ‎‏«ملیت» و «ملی گرایی»، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با‏‎ ‎‏اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام‏‎ ‎‏دهند.(84)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابنگرشی موضوعی بر وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام خمینی (س)صفحه 124