فصل پنجم خاطرات و گزارشهای پزشکی

حافظه امام

 دقّت و حافظه حضرت امام

‏دقت حضرت امام در شناخت افراد و نیز به خاطر داشتن موضوعات مختلف‏‎ ‎‏مربوط به آنان هم فوق العاده بود. با توجه به تعداد پزشکان ثابت و غیر ثابت‏‎ ‎‏در گروه‏‎ ‎‏پزشکی بیت حضرت امام که در هر روز هفته یک یا دو نفر خدمتشان می‌رسیدند‏‎ ‎‏چنین تصور می‌شد که ایشان به خاطر نمی‌آورند چه سؤالی را از کدام پزشک نموده‏‎ ‎‏باشند و چه موضوعی را با کدام پزشک در میان نهاده باشند ولی بهیچوجه چنین نبود.‏‎ ‎‏به عنوان مثال روزی ایشان مشکل گرفتگی بینی داشتند و از من راه چاره پرسیدند که‏‎ ‎‏استفاده از سرم فیزیولوژی برای شستشوی بینی را توصیه کردم. بعد از یک هفته‏‎ ‎‏خدمتشان رسیدم از من پرسیدند استفاده از سرم فیزیولوژی چند بار بهتر است در‏‎ ‎‏روز انجام شود و تا چه زمانی ادامه دهند. مشخص بود که امام می‌دانستند که با‏‎ ‎‏کدامیک از پزشکان در آن مورد خاص صحبت کرده بودند و‏‎ ‎‏در طی اینمدت هم‏‎ ‎‏نیازی ندیده بودند که با دیگران آنرا مطرح نمایند و یا در یک مورد دیگر، حضرت امام‏‎ ‎‏از فرورفتن گوشه ناخنهای شست پا بداخل گوشت انگشت پا رنج می‌بردند یکروز‏‎ ‎‏مسئله را با اینجانب مطرح فرمودند. از ایشان خواستم که در موقع گرفتن ناخن‏‎ ‎‏مراقب باشند که زیاد عمیق گرفته نشود و همانموقع گفتم که اگر مفید واقع نشد‏‎ ‎

کتابطبیب دلهاصفحه 444
‏ضرورت خواهد داشت که ناخن توسط جراح کشیده شود. چند هفته از آن زمان‏‎ ‎‏گذشت. یک روز بعد از چند هفته مجدداً به خود اینجانب فرمودند آقای دکتر اگر‏‎ ‎‏صلاح می‌دانید دیگر باید که جراح برای کشیدن ناخن دعوت شود چون ناراحتی ام‏‎ ‎‏ادامه دارد و این ارتباط دادن موضوع‌ها را با این فاصله زمانی با همان فرد از‏‎ ‎‏گروه‏‎ ‎‏پزشکی برای من فوق العاده جالب و قابل توجه بود. اهمیت مطلب زمانی روشن می‏‎ ‎‏شود که لحظه‌ای به وضعیت حضرت امام به عنوان کسی که با دقت کامل و‏‎ ‎‏موشکافانه به مهم ترین مسائل ایران و جهان نظر دارد بیندیشیم. توجه حضرت امام‏‎ ‎‏به حضور و یا عدم حضور پزشکان گروه شمه‌ای دیگر از دقت نظر و عطوفت ایشان‏‎ ‎‏بود باین ترتیب که اگر یکی از پزشکان برای مدتی نسبتاً طولانی به حضورشان نمی‏‎ ‎‏رسیدند جویای احوال وی می‌شدند و مواردی که به علت کسالت و یا گرفتاری فرد‏‎ ‎‏بود کسی را برای احوالپرسی و یا رفع مشکل مأمور می‌فرمودند. در زمان دوره‏‎ ‎‏مطالعاتی اینجانب در خارج از کشور، چند بار از برادران جویایی احوال حقیر شدند‏‎ ‎‏و زمان بازگشت را پرسیده بودند.‏

‎ ‎

کتابطبیب دلهاصفحه 445