فصل پنجم خاطرات و گزارشهای پزشکی

معاینه از اهل بیت

 معاینه از اهل بیت

‏و تصادف با خود حضرت امام‏

‏در حیاط منزل‏

‏یک روز جهت معاینه و مداوای اهل بیت محترم به اندرون روانه شدم، بعد از‏‎ ‎‏معاینات و دستورات پزشکی اجازه مرخصی خواستم و در حالیکه سرم را به زیر‏‎ ‎‏انداخته و بسرعت بطرف در می‌رفتم با شخصی تصادف کردم، هر دو متوقف شدیم‏‎ ‎‏و با تعجب به هم نگاه کردیم این شخص خود حضرت امام بود. من از خجالت‏‎ ‎‏سرخ شدم و سلام کردم، حضرت امام نیز مرا شناخت و جواب سلام داد و در‏‎ ‎‏حالیکه یک رادیو کوچک از مچ دستش آویزان بود و به آن گوش می‌کرد به قدم زدن‏‎ ‎‏ادامه داد. لازم است اینجا یادآوری کنم حضرت امام به رادیوها گوش می‌داد و‏‎ ‎‏روزنامه‌ها را مطالعه می‌کرد، و ارتباط وسیعی با طبقات مختلف مردم داشت و کاملاً‏‎ ‎‏در جریان وقایع روز بود.‏

‎ ‎

کتابطبیب دلهاصفحه 521