مقالات

احیاگری امام خمینی از منظر عرفان و دعا

احیاگری امام خمینی از منظر عرفان و دعا

‏ ‏

‏ ‏

عمری گذشت در غم هجران روی دوست          ‏ ‏مرغم درون آتش و ماهی برون آب‎[1]‎

‏ ‏

‏سخن از احیای تفکر دینی است و امام خمینی به عنوان مسلمانی‏‎ ‎‏احیاگر در عصر ما می درخشد. گرچه او دین و احکام آن را، یا اخلاق و‏‎ ‎‏ارزشی بودن آن را بنیان ننهاده؛ اما بدون تردید بازگشت به دین،‏‎ ‎‏خدامحوری و خداباوری و ارزشی بودن اعتقادات دینی تحفۀ زعامت و‏‎ ‎‏رهبری اوست.‏

‏     رسالت او احیای ارزشهایی بود که رفته رفته به خاموشی گراییده و‏‎ ‎‏تنها در دلها و قلبهای برخی افراد منزل گزیده بود. در چنین شرایطی هنر‏‎ ‎‏امام، بازگرداندن دوبارۀ آن ارزشها به فضای جامعه بود.‏

‏     اگر «دینداری» و «خدامحوری» فقط یک امر باطنی و قلبی شده بود،‏‎ ‎‏امام هشدار داد که این نظر و اندیشه باید در جهان بیرون، ظهور و بروز‏‎ ‎‏داشته باشد؛ هرگز ظاهر ساختن دین و حفظ شعائر اسلامی با حقیقت‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 3
‏دین که با هر گونه «ریا» و ظاهر سازی در ستیز است منافاتی نداشته، بلکه‏‎ ‎‏جلوه و تجلی آن است و هنر عرفان، جمع میان این دو حقیقت است. امام‏‎ ‎‏در احیای عرفان ناب و حقیقی، پیش کسوت بود و سعی داشت تا چهرۀ‏‎ ‎‏این حقیقت متعالی را که در طول تاریخ دستخوش انحرافات و‏‎ ‎‏سوءاستفاده شده بود پاک و پیراسته نماید، و سیمای واقعی و حقیقی آن‏‎ ‎‏را بر همگان روشن سازد و به همه بفهماند که عرفان ناب، هرگز با‏‎ ‎‏انزواطلبی و اباحیگری و بی تفاوتی سازگاری ندارد؛ بلکه عرفان حقیقی از‏‎ ‎‏جهاد و حماسه جدا نیست.‏

‏     احیاگری امام خمینی در ابعاد مختلف بود، ما در این مقاله برآنیم به دو‏‎ ‎‏بعد از ابعادی که معظمٌ له در جامعه ما مشتعل و درخشان کرده اند اشاره‏‎ ‎‏نماییم، باشد که مقبول طبع صاحبنظران افتد، و بر ما با بزرگواری خویش‏‎ ‎‏ببخشایند که توان ما اندک است و شوق سخن گفتن از مراد و مرشد‏‎ ‎‏بسیار، و آن دو عبارتند از:‏

‏     1ـ عرفان از دیدگاه معظمٌ له و تجلی آن در نظر و عمل ایشان.‏

‏     2ـ تعریف و نقش آفرینی دعا و نیایش، با توجه به جایگاه و منزلت‏‎ ‎‏انسان.‏

‏     به نظر می رسد که هموارترین و کوتاهترین راه برای شناخت تفکر و‏‎ ‎‏اندیشه های معظمٌ له، شناخت عرفان او باشد، زیرا همۀ افکار بلند و‏‎ ‎‏آرمانهای والای او ریشه در عرفان او دارد و حتی به نظر می رسد که مبانی‏‎ ‎‏و ذائقۀ فقهی ایشان در طرح مسائلی همچون ولایت مطلقۀ فقیه نیز از این‏‎ ‎‏ساحت نشأت گرفته باشد؛ عشق و عبودیت در وجود او دو حقیقتی است‏‎ ‎‏جدا ناشدنی.‏

‏     امام، عابدی است که به عبودیت عشق می ورزد و جلوۀ معشوق،‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 4
‏هرگونه بندگی و بردگی و خودبینی و خودکامگی را از صفحه وجود او‏‎ ‎‏سترده، و محو کرده است. آن فقیه راستینی که از نظر امام، ولایتش بر امت‏‎ ‎‏اسلامی ضروری و واجب شمرده می شود، انسانی است که غیرت‏‎ ‎‏محبوب و جلوۀ معشوق، هرگونه مجال وسوسه انگیز «من» را در وجودش‏‎ ‎‏مُندکّ ساخته، و به حقیقت دین و حقیقت انسان واقف شده باشد؛ کلام‏‎ ‎‏چنین انسانی، کلام خالق و ولایت او، تجلی ولایت خداوند است. در‏‎ ‎‏عرفان امام، عشق در نهایت بندگی و عبودیت در نهایت وارستگی معنا‏‎ ‎‏یافته، و عزت انسان و شرافت مسلمان در این شیفتگی و آراستگی و‏‎ ‎‏پیراستگی تحقق یافته است.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 5

  • )) دیوان امام؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 48.