عارف از دید امام
عارف از دید امام، مبارزی نستوه است که جامۀ رزم بر تن کرده، و در دو میدان به
مبارزه برمی خیزد. عاشقی است که تنها به معشوق می اندیشد و فقط از او تمنا می کند.
از آنجا که عارف نمی تواند حکومت پلیدی، زشتی، زورگویی و خودمداری را بر انسان تحمل کند، «جهاد» در اینجا معنای حقیقی خود را
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 6
می یابد و پیوستگی ذاتی اش را با عرفان به اثبات می رساند.
عارف، مجاهدی است نستوه؛ مبارزی است دلاور که هدفی جز کمال طلبی و نیل به مقام معنوی و فانی شدن در مطلق و ابدیت ندارد.
عارفِ وارستۀ واصل، برای انسان ارزش و منزلتی خاص قائل است، او را جانشین خدا بر روی زمین می داند و هرگز روا نمی دارد که بر چنین موجودی هواهای نفسانی(در بعد داخلی) و طواغیت زمان(در بعد خارجی) حکومت رانند و سلطه جویی کنند. از دید عارف، انسان عصارۀ عالم هستی است. جلای آیینۀ وجود است؛ چشمی است که خداوند از طریق او به عالم می نگرد، و بالاخره او اشرف مخلوقات است و باید در نظر داشت که یک چنین ارزش و اعتباری برای انسان قائل بودن، هرگز با نظریه اصالت انسان، «اومانیسم» قابل قیاس نیست.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 7