مقالات

عارف از دید امام

عارف از دید امام

‏عارف از دید امام، مبارزی نستوه است که‏‎ ‎‏جامۀ رزم بر تن کرده، و در دو میدان به‏

‎ ‎‏مبارزه برمی خیزد. عاشقی است که تنها به معشوق می اندیشد و فقط از او‏‎ ‎‏تمنا می کند.‏

‏     از آنجا که عارف نمی تواند حکومت پلیدی، زشتی، زورگویی و‏‎ ‎‏خودمداری را بر انسان تحمل کند، «جهاد» در اینجا معنای حقیقی خود را‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 6
‏می یابد و پیوستگی ذاتی اش را با عرفان به اثبات می رساند.‏

‏     عارف، مجاهدی است نستوه؛ مبارزی است دلاور که هدفی جز‏‎ ‎‏کمال طلبی و نیل به مقام معنوی و فانی شدن در مطلق و ابدیت ندارد.‏

‏     عارفِ وارستۀ واصل، برای انسان ارزش و منزلتی خاص قائل است،‏‎ ‎‏او را جانشین خدا بر روی زمین می داند و هرگز روا نمی دارد که بر چنین‏‎ ‎‏موجودی هواهای نفسانی(در بعد داخلی) و طواغیت زمان(در بعد‏‎ ‎‏خارجی) حکومت رانند و سلطه جویی کنند. از دید عارف، انسان عصارۀ‏‎ ‎‏عالم هستی است. جلای آیینۀ وجود است؛ چشمی است که خداوند از‏‎ ‎‏طریق او به عالم می نگرد،‏‎[1]‎‏ و بالاخره او اشرف مخلوقات است و باید در‏‎ ‎‏نظر داشت که یک چنین ارزش و اعتباری برای انسان قائل بودن، هرگز با‏‎ ‎‏نظریه اصالت انسان، «اومانیسم»‏‎[2]‎‏ قابل قیاس نیست.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 7

  • )) محیی الدین عربی؛ فصوص الحکم؛ فص آدمی؛ ص 50.
  • )) یا هومانیسم (Humanisme)؛ انساندوستی، اصول انسانیت. نهضت فکری که در قرن چهاردهم میلادی در اروپا پیدا شد و هدف آن بالا بردن مقام و حیثیت انسانی بود. طرفداران این نهضت اغلب به مذهب پروتستان گرویدند.