مقالات

آیا درخواست و طلب را سرانجام است؟

ـ آیا درخواست و طلب را سرانجام است؟

‏خلاصۀ پیام رهبر هدایت این است که برای‏‎ ‎‏رسیدن به «مطلق» از «مقید»ها باید گذشت،‏‎ ‎‏برای رسیدن به نورِ «حقیقی» غروبِ نور‏‏ ‏‏«مجازی» را باید دید، زیرا خورشیدِ «حقیقت» پس از غروب «مجاز»‏‎ ‎‏طلوع می کند. حال که به اینجا رسیدیم که سر تا سر این دعا درخواست‏‎ ‎‏است و طلب، سؤالی دیگر مطرح می شود که آیا سالک و واصل به‏‎ ‎‏حقیقت، دیگر طلب و درخواستی ندارد؟ آیا درخواست و طلب فقط‏‎ ‎‏برای رسیدن به مقصود است؟ یا پس از رسیدن به مقام قرب، هنوز هم‏‎ ‎‏خواستاری وجود دارد و آن حفظ قرب و استمرار آن است؟ اینجاست که‏‎ ‎‏سؤالها و طلبها متفاوت می شود و سؤال و طلب با نشئه و مرتبۀ وجودی‏‎ ‎‏سالک، رابطه ای مستقیم پیدا می کند؛ زیرا توجه به نیاز، انسان را به سؤال‏‎ ‎‏و طلب وامی دارد و نیازها به ساحت وجودی فرد بستگی دارد.‏

‏     سؤال و نیاز در ابتدای راه، ظاهری و سطحی است و فقط خواستاری‏‎ ‎‏به زبان است؛‏‎[1]‎‏ ولی اگر براساس شناخت و آگاهی بر مراتب وجودی‏‎ ‎‏خویش باشد، از زبان به قلب و حال می رسد و انسان با تمام وجود‏‎ ‎‏نیازمندی و درخواست خویش را احساس می کند. آنگاه بار دیگر این‏‎ ‎‏خواسته و طلب به زبان جاری می گردد و زبان گویای آن طلب می شود،‏‎ ‎‏این بار زبان، سخنگوی باطن است، نه بیگانه از باطن؛ ظاهر و باطن در‏‎ ‎‏خواهش و طلب متحدند، زبان همان را می گوید که دل می خواهد؛ در این‏‎ ‎‏شرایط است که استجابت دعا را حتمی دانسته اند. بنابراین، عارفِ کوی‏‎ ‎‏محبوب می داند که چه بخواهد، چه وقت بخواهد و چگونه بخواهد، چه‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 25
‏وقت سکوت کند؛ بلکه به خوبی در می یابد که «طالب و طلب و مطلوب‏‎ ‎‏از اوست».‏‎[2]‎

‏ ‏

قوم دیگر می شناسم ز اولیا‏        ‏که دهانشان بسته باشد از دعا‎[3]‎

‏ ‏

‏    ‏‏در اینجا امام خمینی علی رغم ارتباط فردی هر کس با خالق خویش،‏‎ ‎‏شاهراهی روشن و تابناک که متضمن نجات پویندگان حق و حقیقت است‏‎ ‎‏برای ما به تصویر می کشد، و سفر بدون تمسک به این هادیان طریق را‏‎ ‎‏سفری پر مخاطره می داند که بیشتر به بیراهه می انجامد.‏

‏     این حقیقت را امام در راز این مطلب که همۀ دعاها با اللّه یا اللّهم آغاز‏‎ ‎‏می شود، بیان می دارند که با توجه به اینکه انسان، جامع همه صورتهای‏‎ ‎‏جهان هستی است که خداوند آفریده؛ از این رو تحت تربیت اسم اعظم‏‎ ‎‏است که بر همه اسما و صفات محیط است و بر همه مخلوقات حکومت‏‎ ‎‏و احاطه دارد. بنابراین، ربّ حقیقی انسانِ کامل، حضرت الهیه است.‏‎ ‎‏چنین موجودی به هنگام درخواست و طلب باید به همان اسمی و‏‎ ‎‏حقیقتی متوسل شود که با جامعیت او مناسبت داشته باشد، و اسم مبارک‏‎ ‎‏«اللّه » مناسبترین اسم است برای هدایت و حفاظت این موجود الهی. در‏‎ ‎‏این راستا انسانِ مقهورِ لطف و قهر الهی، با تمسک به اسمی که جامعِ‏‎ ‎‏جمال و جلال خداوندی است هدایت می جوید، زیرا می داند که اسم‏‎ ‎‏جامع «اللّه » ولایت کسانی را عهده دار است که ایمان آورده اند و آنان را از‏‎ ‎‏تاریکیها به نور می کشاند.‏

اللّٰه ولیّ الذین آمنوا یُخْرِجُهُم مِنَ الظلمات اِلی النور.


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 26
‏در پایان به عنوان حسن ختام به عباراتی چند از ایشان اشاره می کنیم.‏

‏     ‏ای عزیز! دامن همت به کمر زن و دست طلب بگشای و با هر تعب و‎ ‎زحمتی است حالات خود را اصلاح کن...‎[4]‎‏ راه آخرت باریک و طریق‏‎ ‎انسانیت حدید و ما بیچاره ها چون عنکبوتان در فکر قدید، متحیّرانی هستیم‎ ‎که چون کرم ابریشم از سلسله های شهوات و آمال بر خود تنیده و یکسره از‎ ‎عالم غیب و محفل انس چشم بریده.‎[5]‎

1376 

‏کنگرۀ احیای تفکر دینی‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 27

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 28

  • )) ابن عربی؛ فصوص الحکم؛ فص سیثی، ص 60.
  • )) شرح چهل حدیث؛ ص 560.
  • )) مولوی؛ مثنوی؛ دفتر سوم، بیت 1880.
  • )) آداب الصلوة؛ ص 5.
  • )) همان؛ ص 1.