مقالات

ویژگی عرفان حماسی امام

ویژگی عرفان حماسی امام

‏از ویژگیهای عرفان حماسی امام، جمع‏‎ ‎‏شریعت و طریقت و حقیقت است که در‏‎ ‎‏طول تاریخ، جداگانه مطرح بوده اند و احیاناً،‏

‎ ‎‏حامیان شریعت با سالکان طریقت و پویندگان حقیقت ضدیت داشتند؛‏‎ ‎‏اما، امام هر سه را با هم مطرح می کنند و معتقدند سالک بدون این سه به‏‎ ‎‏وصل دوست نمی رسد به این ترتیب می بینیم که خود نیز در اوج وصل به‏‎ ‎‏آداب و ظواهر شریعت سخت پایبند بودند.‏

‏     راه و روشی که امام در عرفان مطرح فرمودند، در دو بُعد فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی است. در بُعد فردی: خودسازی، انقطاع و بیرون آمدن از منزل‏‎ ‎‏خود و خودی را مطرح می کنند. چنانکه در ره عشق می خوانیم:‏

‏     ‏تا انسان در حجاب خود است و به خود سرگرم است و خَرْق حُجُب‎ ‎حتی حجب نوری را نکرده فطرتش محجوب است و خروج از این منزل

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 57
علاوه بر مجاهدات، محتاج به هدایت حق تعالی ‏[‏است‏]‏.‎[1]‎

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک ... که تا این حجب باقی است راهی به‎ ‎معدن عظمت نیست.‎[2]‎

‏    ‏‏و نیز می فرمایند:‏

‏ ‏

تا اسیر رنگ و بویی، بوی دلبر نشنوی‏        ‏هر که این اغلال در جانش بود آماده نیست‎[3]‎

‏ ‏

‏    ‏‏و یا در شعر دیگرشان با بیان شیرین و رسا و قاطع به تشویق و ترغیب‏‎ ‎‏انسانها می پردازند و می گویند:‏

این قفلها را باز کن، از این قفس پرواز کن‎ ‎انجام را آغاز کن، کانجا ز یار آوا بود‎ ‎این تارها را پاره کن، واین دردها را چاره کن‎ ‎آواره شو آواره کن از هر چه هستی زا بود‎ ‎بردار این ارقام را، بگذار این اوهام را‎ ‎بستان ز ساقی جام را جامی که در آن لابود‎[4]‎‎ ‎‏     ‏‏امام، با این بیان، حماسه ای در جامعه و فرد ایجاد می کند و جامعه را‏‎ ‎‏به سوی توحید وجودی و شهودی فرا می خواند.‏

‏     ‏‏در بُعد اجتماعی: مرزها و حدود جغرافیایی را نادیده می انگارند و فریاد‏‎ ‎‏برمی آورند که «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی به پا خیزید و‏‎ ‎‏مقدرات خود را به دست گیرید. تا کی نشسته اید که مقدرات شما را‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 58
‏واشنگتن یا مسکو تعیین کنند.»‏‎[5]‎‏ یا این جمله که «اگر جهانخواران بخواهند‏‎ ‎‏در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همۀ دنیای آنها خواهیم ایستاد».‏‎[6]‎

‏    ‏‏نتیجه ای که از این بحث می گیرم این است که، امام تبلور مجسم‏‎ ‎‏پیوستگی سه محور شریعت و طریقت و حقیقت است، و به پویندگان و‏‎ ‎‏رهروان راه حقیقت، تعلیم می دهند که:‏

‏     الف) راه وصول به لقای حق ممکن است و این نیز خود نوعی‏‎ ‎‏امیدآفرینی است:‏

‏ ‏

وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد‏            ‏روز وصلش می رسد ایام هجران می رود‎[7]‎

‏ ‏

‏    ‏‏ب) لقای حق و قرب به حق، در گرو سیر و سلوک حاصل می شود نه‏‎ ‎‏سکون و تحجّر:‏

‏ ‏

برخیز که رهروان به راهند همه‏           ‏پیوسته به سوی جایگاهند همه‎[8]‎

‏ ‏

‏    ‏‏ج) باید خدا را در تمامی مراحل سیر و سلوک، ناظر و حاضر دید و‏‎ ‎‏دیده از ماسوای او پوشانید که:‏

ای دیده نگر رخش به هر بام و دری‎ ‎ای گوش صداش بشنو از هر گذری‎ ‎ای عشق بیاب یار را در همه جا‎ ‎ای عقل ببند دیدۀ بی خبری‎[9]‎‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 59

‏    ‏‏امام بر این نکته که همواره باید پیری و مرشدی در طول طریق‏‎ ‎‏دستگیری نماید، تأکید می ورزند و آن مرشدان و رهبران نزد ایشان،‏‎ ‎‏نفوس مقدس پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) هستند:‏

‏ ‏

ای پیر طریق دستگیری فرما‏           ‏طفلیم در این طریق پیری فرما‎[10]‎

‏ ‏

‏    ‏‏در عرفان حماسی امام، به وضوح روشن است که با انس به قرآن و‏‎ ‎‏تمسک به ائمه معصومین(ع) راه رستگاری و کمال حتمی است. در ره‏‎ ‎‏عشق می خوانیم:‏

‏     ‏از همه دل انگیزتر، مناجات و ادعیه ائمه مسلمین است که راهبرند به‎ ‎سوی مقصود؛ نه راهنما. و دست انسان حقجو را می گیرند و به سوی او‎ ‎می برند. افسوس و صد افسوس که ما از آنها فرسنگها دور هستیم و مهجور.‎[11]‎

‏    ‏‏روشن است که معصومین ـ علیهم السلام سراسر زندگی و وجودشان‏‎ ‎‏حماسه بوده است؛ حماسه عشق و دلدادگی؛ حماسه شجاعت و‏‎ ‎‏شهامت؛ حماسه جهاد و شهادت و حماسه انفاق و ایثار. پس، امام با توجه‏‎ ‎‏دادن به این شخصیتهای مورد احترام خویش در جامعه، حماسۀ عرفانی و‏‎ ‎‏عرفانِ حماسی می پروراند که نتیجه اش رشادت و شهادت فرزندان و‏‎ ‎‏جوانان پاکباختۀ ایران اسلامی بود که با جان و دل، از مال و هستی خویش‏‎ ‎‏گذشتند و پیام امام خویش را لبیک گفتند و راه صدساله را یک شبه‏‎ ‎‏پیمودند و رستگار و سعادتمند شدند؛ زیرا که جان خویش را با خدای‏‎ ‎‏خویش معامله کردند.‏

‏     د) قهرمانی که امام می پرورد هرگز به نعمتهای بهشتی خرسند نیست؛‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 60
‏او تنها و تنها، روی محبوب و قرب به حق را می طلبد تا بدین وسیله جان‏‎ ‎‏تشنۀ خویش را سیراب سازد:‏

‏ ‏

آب کوثر نخورم منّت رضوان نبرم           پرتو روی تو ای دوست جهانگیرم کرد‎[12]‎

‏ ‏

‏*  *  *‏

تو راه جنت و فردوس را در پیش خود دیدی‎ ‎جدا گشتی ز راه حق و پیوستی به باطلها‎[13]‎‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 61

  • )) ره عشق؛ ص 12.
  • )) همان جا.
  • )) دیوان امام؛ ص 70.
  • )) همان؛ ص 103.
  • )) صحیفه امام؛ ج 15، ص 59.
  • )) همان؛ ج 20، ص 325.
  • )) دیوان امام؛ ص 111.
  • )) همان؛ ص 239.
  • )) همان؛ ص 243.
  • )) همان؛ ص 192.
  • )) ره عشق؛ ص 35.
  • )) دیوان امام؛ ص 83.
  • )) همان؛ ص 46.