مقالات

ماهیت فطرت

ماهیت فطرت

‏فطرت مشتق از «فطر» است که در لغت به‏‎ ‎‏معنی آغاز کردن و شکافتن، و در قرآن کریم‏‎ ‎‏به معنی آفریدن و خلق کردن به کار رفته است. امام در توجیه این معنی‏‎ ‎‏می فرمایند: «خلقت گویی پاره نمودن پرده عدم و حجاب غیب است».‏‎[1]‎

‏    ‏‏برخی گفته اند: ‏الفطرة ای الخلقة؛‎[2]‎‏ فطرت دلالت بر خلقت ابتدایی‏‎ ‎‏موجودات دارد، و شکل و هیأت خاصی است که خداوند در ابتدای‏‎ ‎‏آفرینش به مخلوقات عطا می کند و از آنجا که انسان یکی از مخلوقات‏‎ ‎‏است، می توان چنین نتیجه گرفت که فطرت انسانی حقیقتی است که با‏‎ ‎‏اعطای آن، انسان، انسان می شود و از سایر پدیده ها ممتاز می گردد،‏‎ ‎‏همچنان که هر یک از مخلوقات نیز با فطرت خاص خود از دیگر‏‎ ‎‏موجودات متمایز می شوند. البته فطرت انسان ویژگیهایی دارد که‏‎ ‎‏مخصوص خود اوست و سایر موجودات یا از آن بهره ندارند یا حظّ کمی‏‎ ‎‏دارند.‏‎[3]‎‏ برخی فطرت را مختص انسان و گروهی مشترک در همه‏‎ ‎‏موجودات می دانند، ولی از کلام امام در «ره عشق» چنین برمی آید که‏‎ ‎‏ایشان فطرت را خاصّه همه موجودات می دانند آنجا که می فرمایند:‏

‏     ‏از کجا شروع کنم بهتر آن است از فطرت باشد. فِطْرَةَ اللّه التی فَطَرَ النّاسَ‎ ‎عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّه در اینجا به فطرت انسانها بسنده کرده، گرچه این‎ ‎خاصۀ خلقت است.‎[4]‎

‏    ‏‏بنابراین، فطرت عبارت است از هستی یافتن، پدیدار شدن، و از کتم‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 72
‏عدم به درآمدن؛ و مراد از امور فطری، مجموعه خصوصیاتی است که‏‎ ‎‏پدیده ها با آن آفریده می شوند و حقیقت آنها از یکدیگر ممتاز می گردد.‏‎ ‎‏در این میان، انسان از کششهای فطری خاصی همچون کمال خواهی،‏‎ ‎‏مطلق گرایی، خداجویی و نقص گریزی برخوردار است که او را به نحو‏‎ ‎‏تمام و کمال بر دیگر موجودات برتری می بخشد. حضرت امام ضمن نقل‏‎ ‎‏حدیث زراره از امام صادق(ع) در بیان معنای آیۀ ‏فطرة اللّه التی فطر الناس‎ ‎علیها‎[5]‎‏ فرموده اند معنای این کریمۀ شریفه این است که همه مردم بر‏‎ ‎‏فطرت توحید خلق شده اند. امام از این حدیث استفاده کرده و‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

‏     ‏گرچه در این حدیث شریف و بعضی از احادیث دیگر فطرت را تفسیر به‎ ‎توحید فرمودند، ولی این از قبیل بیان مصداق است یا تفسیر به اشرف‎ ‎اجزای شی ء است.‎[6]‎

‏    ‏‏ایشان با نقل حدیث دیگری از امام محمد باقر(ع) که حضرت، فطرت‏‎ ‎‏را در حسنه زراره به معرفت تفسیر نموده اند، چنین نتیجه می گیرند که‏‎ ‎‏فطرت اختصاص به توحید ندارد، بلکه جمیع معارف حَقّه را شامل‏‎ ‎‏می شود که خداوند بندگان را به آن مفطور فرموده است.‏‎[7]‎‏ حضرت امام‏‎ ‎‏در مورد خلقت انسان می گویند:‏

‏     ‏حق تبارک و تعالی با عنایت و رحمت و قدرت خود، طینت آدم اول را‎ ‎مخمّر فرمود، دو فطرت و جبلّت به او مرحمت نمود:

‏     الف) فطرت اصلی؛‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 73
‏     ‏ب) فطرت تبعی.

‏     این دو فطرت براق سیر و رفرف عروج اوست به سوی مقصد و مقصود‏‎ ‎‏اصلی.‏

‏     ‏‏ایشان در توجیه این دو فطرت می نویسند:‏

‏     ‏و آن دو فطرت اصل و پایه جمیع فطریاتی است که در انسان مخمر‎ ‎است و دیگر فطریات شاخه ها و اوراق آن است.‎[8]‎

‏    ‏یکی فطرت مخمورۀ غیر محجوبه است، که سِمَت اصلیت دارد و آن‎ ‎عبارت است از فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه.‎[9]‎

‏    ‏‏که به نظر حضرت امام، این فطرت در نهاد همه آدمیان موجود است.‏

‏     ‏آن دو فطرت که سِمَت فرعیّت و تابعیّت دارد فطرت تنفر از نقص و‎ ‎انزجار از شرّ و شقاوت است که این مخمّر بالعَرَضْ است.‎[10]‎

‏    ‏‏حضرت امام فطرت مخموره را وزیر عقل و مبدأ و منشأ خیر، بلکه‏‎ ‎‏خودِ «خیر» می دانند، و فطرت محجوبه و گرفتارِ حجب طبیعت را وزیر‏‎ ‎‏جهل و مبدأ و منشأ شرّ، بلکه خودِ شرّ معرفی می کنند.‏‎[11]‎‏ از منظر امام،‏‎ ‎‏ایمان، شکر، توکل، صبر، رأفت، علم، خوف، تواضع، تأنّی و استسلام از‏‎ ‎‏«جنود عقل» و لوازم فطرت مخموره هستند و در مقابل کفر، جهل،‏‎ ‎‏گستاخی، تکبر، شتاب زدگی، بی ثباتی، بی قراری، جزع و ... از «جنود‏‎ ‎‏جهل» و لازمۀ فطرت محجوبه می باشند.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 74

  • )) شرح چهل حدیث؛ ص 179.
  • )) همان جا.
  • )) همان؛ ص 180.
  • )) ره عشق؛ ص 23.
  • )) روم / 30.
  • )) شرح چهل حدیث؛ ص 180.
  • )) همان جا.
  • )) خمینی، روح اللّه ؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1377، ص 76.
  • )) همان؛ ص 76ـ77.
  • )) همان؛ ص 77.
  • )) همان جا.