مقالات

فطرت عاشقانه

فطرت عاشقانه

‏انسان دارای فطرتی علم جوست، و به همین‏‎ ‎‏سبب در پی کشف حقیقت خود و ادراک و‏

‎ ‎‏شهود خویشتنِ خویش است، و در این راه درمی یابد که ورای جسم مادی‏‎ ‎‏او واقعیتی دیگر نهفته است که او را از حوزه طبیعت مادی خارج می کند،‏‎ ‎‏و سپس نتیجه می گیرد که آن حقیقت غیرمادی، لوازم و احکامی غیر از‏‎ ‎‏موجودیت مادی او دارد؛ یعنی، علاوه بر ظاهر، باطن و معنویتی نیز‏‎ ‎‏هست که درک آن بستگی تنگاتنگی با میزان علم و آگاهی او دارد. پس با‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 83
‏فطرت عالمانه، نخست خود را درک می کند و آنگاه به درک ربّ خویش‏‎ ‎‏نایل می شود و به نقص و نیاز خود و کمال و غنای خالق خویش پی می برد.‏

‏     از تفحص در آثار مختلف حضرت امام می توان چنین استنباط کرد که‏‎ ‎‏یکی از اموری که انسان به آن مفطور است، فطرت عاشقانه است. در‏‎ ‎‏«آداب الصلوة» می نویسند:‏

‏     ‏در فطرت تمام موجودات، حب ذاتی و عشق جبلی ایداع و ابداع‎ ‎فرموده، که به آن جذبه الهیه و آتش عشق ربّانی، متوجه به کمال مطلق و‎ ‎طالب و عاشق جمیل علی الاطلاق می باشند و برای هر یک از آنها نوری‎ ‎فطری الهی قرار داده که به آن نور، طریق وصول به مقصد و مقصود را‎ ‎دریابند.‎[1]‎

‏    ‏‏در قسمت بعد به توضیح و تبیین «جذبه الهیه» و «آتش عشق ربانی»‏‎ ‎‏می پردازند و از آن دو به «نار» و «نور» تعبیر می کنند و یکی را «رفرف‏‎ ‎‏وصول» و دیگری را «براق عروج» می خوانند.‏‎[2]‎

‏    ‏‏از منظر امام، همه انسانها دلبسته و سرگشته جمال مطلقند، گمشده ای‏‎ ‎‏جز او و تمنایی غیر او ندارند، و در دیوان خود می گویند:‏

جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا‎[3]‎

‏    ‏‏و یا‏

به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا‎[4]‎

‏    ‏‏در مکتب امام، رسیدن به محبوب و دیدار جمال او، خواسته فطری‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 84
‏بشر است و ریشه در پیمان روز الست دارد:‏

‏ ‏

عشق جانان ریشه دارد در دل از روز الست‏       ‏عشق را انجام نبود چون ورا آغاز نیست‎[5]‎

‏ ‏

‏    ‏‏از دید امام، انسان هم زاده عشق است و هم مفتون آن:‏

ما زادۀ عشقیم و پسر خوانده جامیم‎[6]‎

‏    ‏‏و جانبازی در راه معشوق را بازی کودکانه می دانند که در اوایل سیر،‏‎ ‎‏برای سالک کوی حقیقت دست می دهد:‏

‏ ‏

در ره معشوق جان را باختن‏            ‏بازی طفلانه می دانیم ما

‏ ‏

‏     ‏‏یکی از علمای اهل معرفت در این باره گوید:‏

‏     ‏هیچ دلی نیست که از لمعه محبت در آن نوری نه، و هیچ سری نیست که‎ ‎از نشأت آن در او شوری نه.‎[7]‎

‏    ‏‏باری، عشق جوهره وجودی انسان است و علت آفرینش کائنات، و به‏‎ ‎‏تعبیر امام در «مصباح الهدایة»: ‏فاِنَّ بالعشق قامت السموات؛‎[8]‎‏ آسمان بر پایه‏‎ ‎‏عشق استوار است.‏

‏     و دیگری می گوید: ‏لولا العشق ما تکون متکوّن؛‎[9]‎‏ اگر عشق نبود هیچ‏‎ ‎‏موجودی تحقق پیدا نمی کرد. بنابراین، حرکت عالم از نیستی به هستی،‏‎ ‎‏برخاستۀ عشق است.‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 85
‏     از دیدگاه حضرت امام، عشق حقیقتی است که با جان بندگان عجین‏‎ ‎‏شده، با آن زاده می شوند و با آن به معشوق می رسند:‏

عشق جانان ریشه دارد در دل از روز الست‎[10]‎

‏    ‏‏و یا:‏

‏ ‏

ساکنان در میخانه عشقیم مدام‏         ‏از ازل مست از آن طرفه سبوییم همه‎[11]‎

‏ ‏

‏    ‏‏با این تعریف، جز از طریق عشق به محبوب نتوان رسید که:‏

جز عشق تو را رهرو این منزل نیست

‏     ‏‏کوتاه سخن آنکه، همه موجودات خواهان جمال مطلقند و جمال‏‎ ‎‏محدود و ناقص، خواستۀ فطرت نیست. پس جمال می طلبند، آن هم‏‎ ‎‏جمال مطلق، و تا به معشوق فطری خویش نرسند آرام و قرار نمی یابند.‏‎ ‎‏پس حبّ به خود و حبّ به کمال و جمال مطلق و آرامش در کنار محبوب و‏‎ ‎‏معشوق، خواستۀ فطرت عاشقانۀ انسان است و یافتن راه عشق، پاسخی‏‎ ‎‏است به خواستۀ فطرت.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 86

  • )) آداب الصلوة؛ ص 288.
  • )) همان جا.
  • )) دیوان امام؛ ص 41.
  • )) همان جا.
  • )) همان؛ ص 65.
  • )) همان؛ ص 167.
  • )) نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده؛ ص 717.
  • )) مصباح الهدایة؛ ص 71.
  • )) دماوندی، ملا عبدالرحیم؛ رساله اسرار حسینی؛ منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران؛ تحقیق از سید جلال الدین آشتیانی؛ ج 3، ص 765.
  • )) دیوان امام؛ ص 65.
  • )) همان؛ ص 179.