مقالات

فطرت، طینت و تربیت

فطرت، طینت و تربیت

‏حضرت امام مسأله فطرت را از جنبه‏‎ ‎‏دیگری مورد بررسی قرار داده اند ومعتقدند‏

‎ ‎‏که اولاً، فطرت و احکام آن‏‎[1]‎‏ از لوازم وجود است که در اصلِ طینت و‏‎ ‎‏خلقتِ آدمی نهاده شده است، و همه انسانها در آن اتفاقِ نظر دارند، اما‏‎ ‎‏علی رغم این همداستانی در مسألۀ فطرت، بعضی از آن غافلند. قرآن کریم‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 86
‏نیز به این حقیقت اشاره دارد که ‏وَلکِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُون؛‎[2]‎‏ مگر اینکه‏‎ ‎‏هشدار دهنده ای آگاه از این حقیقت پرده بردارد و موجب بیداری و آگاهی‏‎ ‎‏آنان شود. سپس می فرمایند، هیچ چیزی نمی تواند بر این فطریات اثر‏‎ ‎‏بگذارد و آنها را دگرگون سازد.‏‎[3]‎

‏    ‏‏ثانیاً،‏ لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّه ... ذلِکَ الدِّینُ القیم،‎[4]‎‏ چیزی آنها را تغییر‏‎ ‎‏نمی دهد. بدین ترتیب فطرت هرکس، همان نحوه وجودی او، و در واقع‏‎ ‎‏حقیقت اوست، و نظر به اینکه ذاتی شی ء، تبدل پذیر نیست، فطرت نیز‏‎ ‎‏تغییرپذیر نخواهد بود؛ و اما اشتغالات مادی و نفسانی، فطرت انسان را‏‎ ‎‏در حجاب فرو می برد و تنها راه رهایی و نجات از این حجابها پرورش‏‎ ‎‏فطرت است، و تا زمانی که توفیق چنین عملی حاصل نشود همچنان‏‎ ‎‏محجوب باقی خواهد ماند.‏

‏     در اینجا ذکر این نکته لازم است که برای خروج از حجابهای ظلمانی،‏‎ ‎‏می توان از سفر به درون خویش مدد جست:‏

‏     ‏بیا با هم به سوی وجدان رویم که ممکن است راهی بگشاید.‎[5]‎

‏    ‏‏راه دیگر، راه مجاهده و تزکیه و تصفیه با تمسک به هدایت پروردگار‏‎ ‎‏است زیرا:‏

«خروج از این منزل علاوه بر مجاهدات، محتاج به هدایت حق تعالی‎ ‎است.»‎[6]‎

‏    ‏‏و اگر این هدایت شامل حال بنده نشود رستگار نمی شود.‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 87
‏     انسان با فطرتی پاک، عاشق، کمال جو و... پا به عرصۀ هستی می گذارد؛‏‎ ‎‏ولی برای شکوفایی این ویژگیهای نهفته در وجود خویش، نیاز به تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت و تلاش و مجاهده دارد تا بتواند جامۀ حقیقی انسانی بر تن کند؛ و‏‎ ‎‏به عبارت دیگر، انسانی متعالی شود. نکته ای که از سخنان امام برمی آید،‏‎ ‎‏توجه به حق و استمداد از خداوند است؛ زیرا بشر لحظه به لحظه برای‏‎ ‎‏تحقق آرمانهای خویش به لطفی ویژه از جانب ربّ کریم نیازمند است؛‏‎ ‎‏همان گونه که در ایجاد و بقای هستیِ خود به او نیاز دارد، در کسب فضایل‏‎ ‎‏و زدودن رذایل نیز همواره محتاج پروردگار و لطف و احسان اوست.‏‎ ‎‏انسانِ طالبِ کمال، برای رفع حجابها از صمیم قلب می گوید:‏

‏     ‏الهی هَبْ لی کَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَیک وَ اَنِرْ اَبْصار قلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها ِالیکَ‎ ‎حتی تَخرِقَ ابصارُ القلوبِ حُجُبَ النور فتصل الی معدنِ العظمةِ و تصیرَ‎ ‎ارواحُنا معلقَةً بعِزّ قُدْسِکَ.‎[7]‎

‏خدایا، کمال انقطاع از خلق را به سوی خودت به من عطا کن و دیده دل ما‏‎ ‎‏را با روشنایی نگاهش به سوی تو نورانی فرما، تا جایی که پرده های نور را‏‎ ‎‏دریده و به معدن عظمتت راه یابد، و روانهای ما به عزّ قدس تو تعلق یابند.‏

‏     به تعبیر امام:‏

‏     ‏این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هر چه و هر کس، و‎ ‎پیوستن به اوست و گسستن از غیر وهبه ای الهی است به اولیای خلّص.‎[8]‎

‏    ‏‏این همان هبۀ الهی است که پس از طی مراحل به اولیای خلّص عطا‏‎ ‎‏می شود و گوشه چشمی است که از جانب معبود به آنان افکنده می شود.‏‎ ‎‏از دیدگاه امام، چشم قلب تا به نظرۀ... حق تعالی منور نشود، خرق حجب‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 88
‏نتواند کند.‏

‏     ‏تا این حجب باقی است، راهی به معدن عظمت نیست و ارواح، تعلق به‎ ‎عزّ قدس را در نیابند و مرتبت تدلیٰ حاصل نیاید (ثمَ دنی فتَدلّی).‎[9]‎

‏    ‏‏از منظر امام، انسان پس از «صعق و اندکاک جبل هستی»‏‎[10]‎‏ به مرتبه و‏‎ ‎‏مقامی می رسد که حق تعالی با او نجوا می کند‏‎[11]‎‏ از این رو پیر طریق ما‏‎ ‎‏چنین رهنمود می دهد که:‏

صوفی ز ره عشق صفا باید کرد‎ ‎عهدی که نموده ای وفا باید کرد‎ ‎تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی‎ ‎خود را به ره دوست فنا باید کرد‎[12]‎‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 89

  • )) در مبحث آتی به تفصیل به این احکام اشاره شده است.
  • )) یوسف / 21.
  • )) شرح چهل حدیث؛ ص 180.
  • )) روم / 30.
  • )) خمینی، روح اللّه ؛ محرم راز؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 13.
  • )) ره عشق؛ ص 12.
  • )) مناجات شعبانیه.
  • )) ره عشق؛ ص 25.
  • )) همان جا.
  • )) همان جا.
  • )) همان جا؛ (و به تعبیر امام نجوای سرّی، گرچه خود نجوا گفتگوی محرمانه است، ولی گویا در این مرحله فراتر رفته و نجوای او نیز سرّی دارد).
  • )) همان جا.