مقالات

تفسیر عرفانی از خطبۀ حضرت زهرا(س)

تفسیر عرفانی از خطبۀ حضرت زهرا(س)

‏ ‏

زهرا، آن اختر سپهر رسالت‎ ‎کاو را فرمان برند ثابت و سیّار‎ ‎پرده نشین حریم، احمد مرسل‎ ‎صدر گزین بساط ایزد دادار‎ ‎از پی تعظیم نام نامی زهراست‎ ‎اینکه خمیده است پشت گنبد دوّار‎ ‎بار ولایش به دوش گیر و مَیندیش‎ ‎ای شده دوش تو از گناه، گرانبار

‎ ‎(ملک الشعرای بهار)

‏با توجه به گستردگی ابعاد شخصیت بزرگ بانوی عالم اسلام، حضرت‏‎ ‎‏فاطمه زهرا(س)، قلم را یارای توصیف و بیان چنین شخصیتی نیست. از‏‎ ‎‏حضرتش چه می توان گفت که در فهم بشری نگنجد و در ذهن همچو منی‏‎ ‎‏نقش نبندد؛ چرا که فاطمه(س) تجلی حق بود در دامان خدیجه کبرا، که از‏‎ ‎‏بوسیدن و بوییدنش، محمد مصطفی(ص) بوی بهشت را استشمام‏‎ ‎‏می نمود.‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 109
‏     «کوثری» بود از جانب یکتای بی همتا، که از سرچشمۀ فیض وجودش‏‎ ‎‏کاروان هدایتگران و مشعلداران بشریت، در گسترۀ گیتی به حرکت‏‎ ‎‏درآمدند.‏

‏     «ام ابیها» بود، به معنای هدف و مقصود جهان هستی و ثمرۀ نبوت ـ با‏‎ ‎‏توجه به معنای اُم که هدف و مقصود است هم نبوت را مادر بود و هم‏‎ ‎‏ولایت را همسر و هم امامت را مادر است.‏

‏     و بالاخره، «فاطمه» بود که وجود مقدسش منزه از هر نقص و کمبود‏‎ ‎‏بود.‏

‏     آری، براستی فاطمه(س) انسان کامل و نمونۀ بارز «زن مسلمان» بود به‏‎ ‎‏معنای واقعی کلمه، که فضایل حضرتش در خور این مختصر، با این‏‎ ‎‏بضاعت اندک نمی باشد و جا دارد که پیشاپیش به ساحت قدسش عذر‏‎ ‎‏تقصیر آوریم که:‏

‏ ‏

مدح ما اندر خور اوهام ماست‏       ‏ور نه وصف تو برون از فهم ماست

‏ ‏

‏     ‏‏در مورد شخصیت حضرت زهرا(س)، با آنکه پژوهشهای انجام گرفته‏‎ ‎‏که همه در جای خویش مطلوب و مغتنم می باشد، اما این نکته ظریف نباید‏‎ ‎‏از نظر دور بماند که محققان ما، در اینگونه تحقیقات غالباً به وجهۀ زن بودن‏‎ ‎‏ایشان و جهات فرعی این موضوع پرداخته و کمتر به متن و اصل موضوع،‏‎ ‎‏یعنی به عنوان شخصیت مستقل یک «زن» در عالم اسلام و بالاخره به نام‏‎ ‎‏یک «انسان» با همه خصوصیات و خصلتهای انسانی و الهی توجه داشته اند.‏

‏     ‏‏بجاست که در این مقاله تأملی در این مورد کنیم و از این دیدگاه و‏‎ ‎‏چشم انداز، با گوشه هایی از ابعاد شخصیت علمی و عرفانی ایشان آشنا‏‎ ‎‏شویم و به جنبه های معنوی و الهی آن حضرت اشارتی داشته باشیم.‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 110
‏     برای شروع مطلب و «حُسن مطلع»، در تبیین دو بُعد بزرگ «الهی» و‏‎ ‎‏«علمی» شخصیت آن حضرت، هیچ تعبیر و عبارتی گویاتر از «مقام‏‎ ‎‏عصمت» ایشان و مفهوم والای آن نیست؛ چه این کلمه، جامع و در‏‎ ‎‏برگیرندۀ هر دو بُعدِ «فضل و فضیلت» و «علم و عرفان» آن حضرت است،‏‎ ‎‏و ایشان را در «مقامات معنوی» و «جهات الهی» همگام و همراه انبیا و اولیا‏‎ ‎‏و در آشنایی بر حقایق هستی و اسرار خلقت، چنان مشرِف و محیط‏‎ ‎‏معرفی می کند که به گفتۀ اهل معرفت، گویی «عالم خیال مقید» به «عالم‏‎ ‎‏خیال مطلق» پیوند یافته است و دلیل چنین عصمتی را باید در آیۀ «تطهیر»‏‎ ‎‏و «مباهله» دید و از زبان پیامبر اکرم(ص) شنید که: ‏اِنَّ اللّه لِیغضب لِغَضَبِ‎ ‎فاطمة وَ یَرْضیٰ لرضاها.

‏     ‏‏بدیهی است که این بانوی بزرگوار را غیر از عنوان «عصمت»، مقامات‏‎ ‎‏و عناوین بیشمار و اسما و القاب بسیار است که هر یک از آنها برهان‏‎ ‎‏قاطعی بر منزلت ملکوتی و وجهۀ ربانی اوست که به عنوان نمونه و بیان‏‎ ‎‏گوشۀ دیگری از وجهه الهی آن حضرت، دو لقب «ممتحنه» و «حبیبه» و‏‎ ‎‏مقام «محدثه» بودن ایشان را برگزیده ایم.‏

‏     در بیان اهمیت و عظمت کلمه«ممتحنه»، توجه به آیۀ شریفۀ: ‏اولئک‎ ‎الذین اِمتحن اللّٰهُ قلوبَهم للتقوی؛‎[1]‎‏ را یاد آور می شویم و برای آنکه از‏‎ ‎‏«تعالی» و «والایی» لقب «حبیبه» چیزی گفته باشیم توجه می دهیم که‏‎ ‎‏همان گونه که پدر بزرگوار فاطمه(س) «حبیب اللّه » و همسر گرامی «ولی‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 111
‏اللّه » و فرزندان معصومش «حجج اللّه »اند، او نیز «حبیبةُ اللّه » و «حبیبةُ‏‎ ‎‏حبیبِ اللّه » است. بنا به روایت «مناقب» از سوی خداوند منّان به ایشان‏‎ ‎‏چنین ندا می رسد که یا «حبیبتی و ابنة حبیبی».‏

‏     مقام «محدثه» بودن ایشان نیز از دو منزلت «معصومیت» و «محبوبیت»‏‎ ‎‏وی سرچشمه می گیرد و این بانوی «معصوم»، چنان «محبوب» خدا‏‎ ‎‏می شود که درهای عالَم غیب را بر روی دل و جانش می گشایند، و او با‏‎ ‎‏چشم و چراغ «عصمت» و «محبت» با همه اسرار و حقایق ملک و ملکوت‏‎ ‎‏آشنا می شود که ‏کذلک نری ابراهیم ملکوتَ السموات و الارض.‎[2]‎

‏    ‏‏و اگرچه معنای نخستین محدثه را نقل حدیث از پدر و شوهر‏‎ ‎‏دانسته اند؛ اما محدثه بودن او به معنای مخاطب آشنای خدا و آگاه از‏‎ ‎‏اسرار غیب و شهود است؛ یعنی با آنکه او نه «پیامبر» است و نه «امام»، اما‏‎ ‎‏با فرشتگان و حتی با «پیک وحی»گفتگو می کند و گیرندۀ پیام غیب است،‏‎ ‎‏تا آنجا که صاحب «مصحف»‏‎[3]‎‏ می شود و نتیجۀ این ارتباط با غیب و ثبت‏‎ ‎‏و ضبط پیامهای آن همان مصحفی می شود که از مراجع و مآخذ علم ائمۀ‏‎ ‎‏معصومین(ع) است و پیشوایان دینی ما به داشتن چنین یادگار علم آموزی‏‎ ‎‏از جدۀ بزرگوارشان به خود می بالیدند و در اطلاع از غیب و آگاهی به‏‎ ‎‏حقایق عالم، به این یادبود استناد می جستند.‏‎[4]‎


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 112
‏    ‏‏فاطمه(س) در کنار این سند مسلّم علمی خود، یعنی «مصحف»، دو‏‎ ‎‏خطبۀ ارزنده و آموزنده ایراد فرموده است که اگر چه هر دو خطبه سرشار‏‎ ‎‏از لطایف و اسرار علمی، عرفانی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی است، اما‏‎ ‎‏چون مجال ما در این گفتار اندک، و دامنۀ بحث، گسترده و وسیع است و‏‎ ‎‏هدف ما نیز بیشتر بیان گوشه هایی از مقام علمی، عرفانی آن حضرت‏‎ ‎‏است، به ناچار از خطبه ای که آن حضرت در جمع زنان مهاجر و انصار‏‎ ‎‏ایراد فرموده اند می گذریم و به خطبه ای که در مسجد و جمع مسلمین انشا‏‎ ‎‏نموده اند اشاره می کنیم و برخی از عبارات حساس و بلند آن خطابه را، که‏‎ ‎‏از تأملات دقیق این بانوی عالمه و عارف در معارف الهی و حقایق عرفانی‏‎ ‎‏حکایت می کند، شرح و بسط می دهیم.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 113

  • )) «اِنَّ الّذین یغضّوُن اَصْواتَهُم عِنْدَ رَسُولِ اللّه أولئک الّذینَ امتَحَن اللّه قُلوبَهُم لِلتّقوی لَهُم مَغْفرةٌ وَ اَجْرٌ عَظیم؛ آنان که نزد رسول خدا (برای احترامات او) به صدای آرام و آهسته سخن می گویند، آنها هستند که در حقیقت خدا دلهایشان را برای مقام رفیع تقوا آزموده و آمرزش و اجر عظیم، نصیب فرموده است»؛ (حجرات / 3).
  • )) «وَ کَذٰلِکَ نُرِی اِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّموات وَ الارْضِ وَ لیکونَ مِنَ المُوقنینَ؛ و همچنین ما به ابراهیم، ملکوت و باطن آسمانها و زمین را ارائه دادیم تا به مقام اهل یقین رسد»؛ (انعام / 75).
  • )) در حدیث مناقب از قول امام صادق(ع) چنین آمده است که:     «بَکَتْ فاطِمةُ عَلی اَبیها خَمْسَةً وَ سَبْعینَ یَوْماً و کانَ جَبْرئیلُ یأتیها وَ یُخبِرها بِحالِ اَبیها وَ یُعّزیها بالحَوادِثِ بَعْدَها وَ کانَ علیٌع یَکْتُبُ ذٰلک».
  • )) به حدیثی از امام صادق(ع) در ذیل «مصحف فاطمه» در کتاب امیران، زندگینامه حضرت خدیجه زهرا؛ ص 144ـ151 مراجعه شود.