تفسیر ابن عربی از حقیقت محمدیه
در این بخش، نظریۀ عارف معروف محی الدین عربی را درباره انسان کامل و حقیقت محمدیه (ص) بیان می کنیم.
جهان، جسمی بیجان است که «انسان»، جان این جسم و روح این بدن است. انسان«علت غایی خلقت» و «بذر» و «میوه» درخت هستی است که از جهت «وجود»، نخستین موجود و بر همه «مقدم» و در رتبۀ «ظهور»، آخرین مخلوق و از همه «مؤخر» است. فهو الاول بالقصد، الآخر بالایجاد.
این غایت قصوی خلقت، عامل بقای عالَم و سبب استمرار هستی است و به نگین و نشان شاهانه ای می ماند که بر خزانۀ وجودش زده اند تا گنجینۀ هستی محفوظ بماند:
الا تری ان الدّنیا باقیهٌ مادام هٰذا الانسان فیها... و لهذا تخْرب الدنیا بزواله. فهو للحق بمنزلة انسان العین... فانه به ینظر الحق الی خلقه، فقیام العالم بوجوده فهُو مِنَ العالَم کَفَّصِ الخاتَم مِنَ الخاتَم.
پس انسان، «قلب نابض» و «قدرت حافظ» خلقت و برزخ جامع «حق» و «خلق» و خط فاصل «ظل» و «شمس» است و نمایندۀ «خدا» و «نمودار» جهان است و «وحدت» و «کثرت»، «حدوث» و «قدم»، «وجوب» و «امکان» را در خود فراهم آورده و آغاز را به انجام گره زده است، چنانکه جامی می سراید:
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 127
آدمی چیست برزخی جامع صورت «خلق» و حق در او واقع نسخه ای مهمل است و مضمونش ذات حق و صفات بی چونش متصل با رقایق جبروت مشتمل بر حقایق ملکوت فَهُو الانسانُ الحادثُ الازلیّ و النشاة الدائمة الابدّیة و الکلمةُ الفاصلة الجامعة فما صحت الخلافة الاّ للانسان الکامل.
ساخت دلش مخزن اسرار خویش کرد رُخش مطلع انوار خویش هر چه عیان داشت بر او خرج کرد هر چه نهان داشت در او درج کرد شد زره صورت و معنی بهم مجمع بحرین حدوث و قِدم
این تصویر روشنی که «ابن عربی» از انسان می آفریند، در هر فرصت فصل و فصّی از کتبش به ستایش موقع و مقام او می پردازد و کلام را به کاملترین فرد «نوع» و مصداق اتمّ و اصلی «انسان کامل» که حضرت خاتم النبیین است پایان می بخشد و در فصوص الحکمِ خود «حکمت فردیه» را به «حقیقت محمدیّه» اختصاص می دهد و رمز ویژگی این وجود مقدس را بیان می دارد.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 128