مقالات

عشق، رهگشای حقیقت

عشق، رهگشای حقیقت

‏ ‏

‏طلوع ستارۀ شخصیت امام خمینی(س) از افق شرقی این کره خاکی و در‏‎ ‎‏نخستین سال آخرین قرن هزارۀ دوم میلادی، هدیۀ مبارکی از جانب‏‎ ‎‏هستی به بشر ظلمت زده ای بود که علی رغم همۀ پیشرفتهای‏‎ ‎‏شگفت انگیز علمی و تکنولوژیک، قرن بیستم را با دو جنگ فراگیر و‏‎ ‎‏خانمانسوز و صلاحهای کشتار جمعی و رژیمهای سیاسی انسان ستیز،‏‎ ‎‏مانند فاشیسم، نازیسم و صهیونیسم به یکی از ظلمانی ترین قرون تاریخ‏‎ ‎‏حیات بشر تبدیل کرد. پیام و هدیۀ این ستارۀ شرق برای جهانیان چه بود؟‏‎ ‎‏این پرسشی است که طرح و بررسی آن، نه تنها برای ما ایرانیان و شرقیان‏‎ ‎‏که نزدیکترین مخاطبان جغرافیایی و فرهنگی او بودیم، لازم است، بلکه‏‎ ‎‏بررسی آن برای همۀ شاهدان بصیر تاریخ معاصر، درس آموزیهای نادر و‏‎ ‎‏کم نظیری خواهد داشت. ‏انّ فی ذلکَ لَذِکْریٰ لِمَنْ کانَ له قلبٌ او القی السمع و‎ ‎هو شهید.‎[1]‎

‏    ‏‏پیام آگاهی بخش و شگفت انگیز امام به میخائیل گورباچف ـ صدر‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 133
‏هیأت رئیسه حزب کمونیست شوروی چند سال پیش از فروپاشی اتحاد‏‎ ‎‏جماهیر شوروی و پیش بینی فروپاشی ابرقدرت شرق و توصیۀ ایشان به‏‎ ‎‏گورباچف برای کنار گذاشتن ره یافتهای مادی گرایانه و روی آوردن به خدا‏‎ ‎‏و انسان و جامعه و تاریخ، نشان از آن داشت که امام، به خوبی به رسالت‏‎ ‎‏روشنایی بخش جهانی اش آگاه بود و نگاهی فراگیر به نقش احیاگرانۀ خود‏‎ ‎‏داشت. بصیرت و روشندلی امام را همین دلیل بس که در همان نامه اعلام‏‎ ‎‏کرد که اگر ابر قدرت شرق پس از فروپاشی، برای درمان دردها و جبران‏‎ ‎‏شکستهای خود به سراغ نسخه های سرمایه داری غربی برود. آینده ای‏‎ ‎‏تلختر از گذشته اش خواهد داشت. این پیش بینی به واقعیت پیوسته ـ که‏‎ ‎‏امروزه پس از وقوع، همه شاهد آن هستیم برای نظریه پردازان شرقی و‏‎ ‎‏غربی آشنا با بسیاری از علوم و فنون مدرن، در آن روزگار قابل پیش بینی‏‎ ‎‏نبود. پیام و هدیۀ امام برای بشر معاصر و در آستانۀ هزارۀ سوم، گشودن‏‎ ‎‏پنجره ای به روی فضای بیکران و درخشان خداباوری بود تا نوری از‏‎ ‎‏حقیقت و باطن هستی، به حیات منجمد شدۀ مادی بشرِ گسسته از خدا و‏‎ ‎‏حقیقت هستی بتابد، و رکود و کدوریت مادّیت را با پویش و جوشش‏‎ ‎‏معنویت از شور و شوق سرشار کند، و زندگی بی روح بشر معاصر را از‏‎ ‎‏امید و نشاط بیاکَنَد.‏

‏     پیام روشنگر و گرمی بخش امام، برخاسته از عمیقترین و اصیلترین‏‎ ‎‏جوهر معانی و مبانی دین، یعنی عرفان اسلامی است که حقیقت آن با‏‎ ‎‏گوهر دین یگانه است. در چنین عرفانی، آنگونه که امام خمینی می فهمید،‏‎ ‎‏سرّ خلقت و قوام و دوام رشتۀ هستی، وامدار عشق است، «ما زادۀ عشقیم‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 134
‏و پسر خواندۀ جامیم».‏‎[2]‎‏ انسانها از این منظر همگی بندگان خدای‏‎ ‎‏واحدند که باید عشق ورزی به یکدیگر را از الگوی عشق الهی، به انسان‏‎ ‎‏بیاموزند که فرمود: ‏انّی اشدّ شوقاً الیه‏؛ و چنین است که اسلام در باطن خود‏‎ ‎‏پیام آور صلح و عشق است.‏

‏     کمال و جامعیت امام در علوم عقلی و نقلی اسلامی به او توان و قدرت‏‎ ‎‏بخشید تا بتواند حقیقت اسلام را به دور از هر گونه تحجّر و قشری گری و‏‎ ‎‏تعصب بشناسد. به قول مولوی:‏

‏ ‏

سختگیری و تعصب خامی است‏      ‏تا جنینی کار خون آشامی است

‏ ‏

‏     ‏‏او فقیهی متبحّر و پیشتاز و صاحب رای بود که کتابهای مهم فقهی او بر‏‎ ‎‏عمق دریافت و قدرت اجتهاد فقهی او دلالت دارند.‏‎[3]‎‏ در عین حال،‏‎ ‎‏فیلسوفی بود که از ظرفیتهای برهانی عقلی خود، به گواهی تقریراتی که‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 135
‏شاگردان‏‎[4]‎‏ او از درسهایش به دست داده اند به حدّ کمال بهره می جست،‏‎ ‎‏مفسری بود که تفسیرهای به جامانده از او، در زمرۀ درخشانترین‏‎ ‎‏تفسیرهای موجود در تاریخ اسلام به شمار می رود؛ حدیث و سنّت و‏‎ ‎‏سیره را به خوبی می شناخت و از آنها در فقه و تفسیر و کلام خود بهره‏‎ ‎‏می برد، و بالاخره عارفی بود که بیش از چهارده اثر در موضوع عرفان و‏‎ ‎‏اخلاق از او به یادگار مانده است؛‏‎[5]‎‏ اما برای او همۀ این علوم و معارف،‏‎ ‎‏حقیقت خود را در عرفان ناب می یابند. عرفانی که درونمایه های آن‏‎ ‎‏برآمده از قرآن و گفتار و کردار پیامبر عظیم الشان اسلام و ائمه‏‎ ‎‏معصومین(ع) است، و میراثی پر بار در میان معارف اسلام به شمار‏
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 136
‏می رود. امام عرفان را نه تنها مجموعه ای از معلومات، بلکه طریقتی برای‏‎ ‎‏عمل و ارتقا و کمال می دید، عشق او به خدا و تهجّد و راز و نیازهای‏‎ ‎‏عاشقانۀ او با خالق هستی، و غزل سراییهای عارفانه او در کنار مسئولیتهای‏‎ ‎‏سیاسی ـ نظامی، عطوفت بیش از حد او در برخورد با مظلومین عالم و‏‎ ‎‏قهرِ ستم سوزش در برابر ستمگران، دو روی سکۀ شخصیت عرفانی او‏‎ ‎‏بود و تجلّی ‏اشداء علی الکفار رحماء بینهم‎[6]‎‏ جمع این دو حساسیت عاطفی،‏‎ ‎‏خود ناشی از طریقت عرفانی بود و در این مسیر پیرو حقیقی حضرت‏‎ ‎‏علی(ع) امیرالمؤمنین بود که خود منبع سرشار ولایت معنوی و عرفانی‏‎ ‎‏بود.‏

‏     من به عنوان شاگرد کوچک مکتب او که شاهد و ناظر اینهمه عظمت،‏‎ ‎‏لطافت، معرفت و معنویت او بودم، برآنم تا شاید بتوانم در این فرصت‏‎ ‎‏کوتاه راوی بخشی از پیام توحیدی و پرنور و پرشور عرفانی مردی باشم‏‎ ‎‏که روز به روز خود را بیشتر، مرید و شیفته و مشتاق او یافته ام و به قدر‏‎ ‎‏تشنگی و ظرفیت اندکم از زلال وجود او بهره برده ام.‏

‏ ‏

چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم‏      ‏نه شبم نه شب پرستم که سخن ز ماه گویم

‏ ‏

‏     ‏‏باری، در این فرصت برآنم تا پس از تعریف فایده و هدف عرفان،‏‎ ‎‏عرفان مثبت و پویای امام را در مقابل عرفان منفی بازگو کرده، و سیر‏‎ ‎‏انفسی انسان را برای رسیدن به خود حقیقی یا من متعالی اش مطرح‏‎ ‎‏نمایم، و در پایان به رابطۀ عاشقانه میان انسان و خدا که از منظر امام رمز‏‎ ‎‏رستگاری و فلاح است، بپردازم.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 137

  • )) ق / 37.
  • )) دیوان امام؛ ص 167.
  • )) کتابهایی که تاکنون از ایشان چاپ گردیده عبارتند از:     ـ کتاب البیع؛     ـ کتاب الطهارة؛     ـ الاستصحاب، حاصل دروس ایشان است و مربوط به یکی از مباحث عمدۀ علم اصول فقه است؛     ـ انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، اثر قلمی ایشان است بر مباحث عقلیه کتاب کفایة الاصول از محقق بزرگ، آیت اللّه آخوند خراسانی؛     ـ بدایع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، در این اثر به مبحث اختلاف ادله و تعارض آنها به یکدیگر که از مباحث اساسی در علم اصول فقه است، پرداخته اند؛     ـ المکاسب المحرمه، مطالبی است که پس از تدریس به رشتۀ تحریر درآورده اند؛     ـ التعادل و الترجیح؛     ـ مناهج الوصول الی علم الاصول؛     ـ ولایت فقیه، این کتاب نیز حاصل درسهای ایشان است که در یک مجموعه جمع آوری شده است.
  • )) برخی از شاگردان امام در حوزه های فلسفی هم اینک در حال تدریس می باشند که عبارتند از: آیت اللّه عزالدین زنجانی، آیت اللّه منتظری، استاد جلال الدین آشتیانی، آیت اللّه گیلانی و از جمله شاگردان خاص امام می توان از استاد شهید مرتضی مطهری نیز یاد کرد.
  • )) آداب نماز (آداب الصلوة)، در بیان اسرار معنوی نماز نگاشته شده است؛     ـ التعلیقه علی الفوائد الرضویه، حاشیه ای است بر شرح فلسفی، عرفانی حدیث رأس الجالوت از قاضی سعید قمی؛     ـ تفسیر سوره حمد، تفسیر است بر فاتحة الکتاب که حاوی نکات دقیق و لطایف عرفانی است؛     ـ جهاد اکبر یا مبارزه با نفس؛     ـ شرح چهل حدیث، تألیفی است که برگرفته از روایت پیشوایان دین است که شرحی عرفانی از آنها شده است؛     ـ سرالصلوة، در بیان اسرار نماز و حقیقت معنای نماز می باشد؛     ـ شرح دعای سحر، که اولین تألیف عرفانی ایشان است که در سال 1347ه. ق نوشته شده است؛     ـ مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، این اثر نیز یکی از درخشانترین آثار عرفانی است که در سن 28 سالگی به نگارش درآمده است؛     ـ حاشیه بر فصوص محی الدین ابن عربی و مصباح الانس قونیوی؛     ـ نقطۀ عطف؛     ـ بادۀ عشق؛     ـ دیوان شعر، که بیشتر دارای مضامینی عرفانی است و شرح درد مهجوری و غربت از معشوق حقیقی است، اکثر این اشعار در سن هشتاد سالگی سروده شده است؛     ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل.
  • )) فتح / 29.