مقالات

تعریف توبه

تعریف توبه

‏اینک به ذکر مثالهایی از تعاریف بزرگان‏‎ ‎‏عرفان در مورد توبه می پردازیم:‏

‏ ‏

‏     عبدالرزاق کاشانی شارح منازل السائرین می نویسد: ‏التوبه و هی

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 167
الرجوع عن مخالفة حکم الحق الی موافقة‎[1]‎‏ و امام خمینی نیز در تایید این‏‎ ‎‏نظر، می فرمایند:‏

‏     ‏توبه، رجوع از احکام و تبعات طبیعت است به سوی احکام روحانیت و‎ ‎فطرت. چنانچه حقیقت «انابه» رجوع از فطرت و روحانیت است به سوی‎ ‎خدا.‎[2]‎

‏    ‏‏عزالدین کاشانی در تعریف توبه داستانی از جنید (متوفی 297 ه ق)‏‎ ‎‏نقل می کند‏‎[3]‎‏ که گفته است: شبی به ملاقات سرّی سقطی (متوفی‏‎ ‎‏257 ه ق) رفتم او را متغیر و مضطرب یافتم، سبب نگرانی او را جویا‏‎ ‎‏شدم. گفت امروز جوانی نزد من آمد و پرسید: توبه چیست؟ گفتم: توبه آن‏‎ ‎‏است که گناهت را فراموش نکنی جوان گفت: نه چنین است. گفتم: پس‏‎ ‎‏چیست؟ گفت: توبه آن است که گناهت را فراموش کنی. جنید گفت: از‏‎ ‎‏نظر من نیز توبه همان است که آن جوان گفت. پرسیدم چرا؟ گفت ‏لانَّ ذکرَ‎ ‎الجفاءِ حالَ الصفاء جفاء.‎[4]‎

‏    ‏‏ذوالنون مصری (متوفی 245 ه ق) در تعریف توبه می گوید‏‎[5]‎‏: حقیقت‏‎ ‎‏توبه‏‎[6]‎‏ همان است که آیۀ شریفه فرمود: ‏و ضاقَتْ عَلیهم اَنْفُسُهُمْ و ظنّوا اَنْ لا‎ ‎مَلْجَاَ مِنَ اللّه اِلاّٰ اِلَیْهِ ثُم تابَ علیهم لِیَتوُبوا.‎[7]‎‏ بدین ترتیب کسی موفق به توبه‏‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 168
‏می شود که جهان را بر خود تنگ ببیند و از خطاهایش مضطرب و افسرده‏‎ ‎‏خاطر شود.‏

‏     پیر هرات نیز به توضیح اصول سه گانۀ حقایق توبه می پردازد و‏‎ ‎‏می نویسد:‏

‏     ‏و حقایق التوبه ثلاثهَ اشیاء؛ تعظیم الجنایة، و اتهام التوبة و طلب اعذار الخلیفة.‎[8]‎

‏    ‏‏چنانکه کاشانی ـ شارح منازل می گوید‏‎[9]‎‏: به کار بردن واژۀ حقایق، به‏‎ ‎‏جای بیان حقیقت توبه این نکته را می رساند که حقیقت توبه نیز ظاهر و‏‎ ‎‏باطنی دارد و دارای مراتب و ابعاد متفاوتی است.‏

‏     از بیان خواجه درمی یابیم که اولاً، تائب و سالک طریق حق باید گناه و‏‎ ‎‏نافرمانی و خطای خویش را بزرگ شمارد، که اگر چنین نکند پشیمانی‏‎ ‎‏برای او حاصل نمی شود.‏

‏     ثانیاً، همواره متوجه این نکته باشد که شاید هرگز حق توبه را به جای‏‎ ‎‏نیاورده، و چه بسا که توبۀ، او تحقق نیافته باشد. زیرا گر چه توبه‏‎ ‎‏دراصطلاح عرفانی مقام است و اکتسابی؛ اما بدیهی است اگر سالک زمینۀ‏‎ ‎‏ایجاد و فراگیری چنین مقامی را فراهم نکرده باشد هرگز موفق به توبه‏‎ ‎‏نخواهد شد و در نتیجه مورد لطف و عنایت حضرت محبوب قرار‏‎ ‎‏نخواهد گرفت که خداوند می فرماید: ‏ان اللّه یُحبّ التوابین.‎[10]‎

‏    ‏‏ثالثاً، صفت تائب و سالکی که در قوس صعود قرار گرفته، و به فکر‏‎ ‎‏وصول به کمال مطلق و رسیدن به خالق خوبیها است، نازنین بینی است و‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 169
‏منظر نگاه او زیباییهاست نه عیب و نقص و کوتاهی دوستان. از این رو‏‎ ‎‏همگان را در اعمالشان معذور می بیند و از این مرحله نیز فراتر رفته، نفس‏‎ ‎‏خویش را از همۀ مردم گناهکارتر می شمارد و عذر همه را می پذیرد جز‏‎ ‎‏عذر نفس خویش.‏

‏     خواجه عبداللّه سپس به رمز و راز حقیقت توبه می پردازد. می فرماید:‏

‏     ‏سرائر حقیقت التوبة ثلاثة اشیاء تمییز التقیّة من العزة و نسیان الجنایة و‎ ‎التوبة من التوبة ابداً.‎[11]‎

‏    ‏‏توضیح اینکه:‏

‏     1ـ سالک باید میان تقوا که خودداری از خطاست با محبوبیت نزد‏‎ ‎‏مردم فرق بگذارد؛ زیرا گاه اتفاق می افتد که اجتناب از گناه به خاطر‏‎ ‎‏جاه طلبی و عزت یافتن در میان مردم باشد. بنابراین، مسافر کوی دوست‏‎ ‎‏می باید پندار و گفتار و کردار خود را هوشیارانه ارزیابی کند و مرز میان‏‎ ‎‏تقوا و محبوبیت و مقبولیت نزد مردم را از هم جدا سازد.‏

‏     2ـ گناه و نافرمانی خویش را در حضور محبوب فراموش کند و تنها به‏‎ ‎‏محبوب خویش متوجه باشد؛‏

‏     زیرا بیان خطا و نافرمانی در حضور محبوب مکّدر ساختن صفای‏‎ ‎‏حضور محبوب است پس، ادب اقتضا می کند در پیشگاه عظیم، سخنی از‏‎ ‎‏لغزش به میان نیاید و خطا به فراموشی سپرده شود و تنها محبوب و‏‎ ‎‏عظمت او منظور نظر سالک باشد؛ و برای همیشه از توبۀ خود نیز توبه‏‎ ‎‏کند.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 170

  • )) توبه، بازگشت و رجوع از مخالفت حکم الهی است به موافقت آن. بنابراین، توبه بازگشت از نافرمانی است به سوی فرمانبرداری
  • )) شرح چهل حدیث؛ ص 272.
  • )) کاشانی؛ مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة؛ ص 371.
  • )) زیرا ذکر گناه در حال صفا و پیوند با محبوب خود گناهی است بزرگ. خواجه عبداللّه انصاری نیز آخرین مرتبه توبه را ذکر کرده که در پایان این مقاله به آن اشاره خواهد شد.
  • )) رسالۀ قشیریه؛ ص 143.
  • )) به نظر می رسد منظور از حقیقت توبه، توبه حقیقی باشد نه حقیقت به معنایی که خواجه عبداللّه انصاری به آن پرداخته که در قسمت بعد و در صفحات آتی به آن خواهیم پرداخت.
  • )) توبه / 118؛ و از خود به تنگ آمدند و دانستند پناهی از خدا جز به سوی او نیست. پس       [خدا ]به آنان [توفیق] توبه داده تا توبه کنند.
  • )) شرح منازل السائرین؛ ص 43.
  • )) همان؛ ص 44.
  • )) بقره / 222.
  • )) شرح منازل السائرین؛ ص 34.