سخنرانی

تلفیق سیاست و معنویت در حکومت اسلامی

تلفیق سیاست و معنویت در حکومت اسلامی

‏ ‏

بسم اللّه الرحمن الرحیم

‏والفجر و لیال عشر‏

‏     ‏‏فرارسیدن دهۀ مبارکه فجر را که یادآور سلحشوریها، جانبازیها و‏‎ ‎‏ایثارگریهای فرزندان رشید ایران اسلامی است، به همۀ شما عزیزان‏‎ ‎‏تبریک عرض می کنم.‏

‏     براستی انقلاب عظیم اسلامی از بزرگترین حوادث و در شمار‏‎ ‎‏بزرگترین رخدادهای دینی، سیاسی، فرهنگی در عالم اسلام است.‏‎ ‎‏اگرچه این انقلاب در سال 1357 ـ هجری شمسی ـ به پیروزی نهایی‏‎ ‎‏دست یافت و شکوفه های زیبا و معطر آن را در آن سال به تماشا نشستیم؛‏‎ ‎‏اما هرگز مبارزات فرزندان رشید و شجاع و قهرمان ایران را که به رهبری‏‎ ‎‏امام خود، برای تحقق آن از هیچ گونه سختی نهراسیدند، از یاد نخواهیم‏‎ ‎‏برد. در این فصل باشکوه که فصل شادی و نشاط است نمی خواهم از‏‎ ‎‏سختیها و تلخیها بگویم؛ اما عنان سخن از کف می رود و نمی توانم از‏‎ ‎‏ایثارگری و شجاعت آزاد اندیشانی که با تبعید و تحمل شکنجه در‏‎ ‎‏سیاهچالهای مخوف و هولناک دوران ستمشاهی مبارزه کرده، و بعضاً‏‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 359
‏شربت شهادت نوشیدند یاد نکنم؛ یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.‏

‏     دوستان عزیز، حضار گرامی، می خواهم از انقلاب کشورم و ویژگی‏‎ ‎‏رهبر معظم آن، برای شما عزیزان سخن بگویم؛ زیرا بر این باورم که‏‎ ‎‏تحریفی بزرگ و جفایی عظیم دربارۀ شخصیت امام و ماهیت انقلابمان‏‎ ‎‏صورت گرفته است و چهرۀ حقیقی امام و لطافتهای روحی او برای بعضی‏‎ ‎‏از مردم، حتی در میان دوستداران انقلاب مجهول مانده، و چهرۀ امام و‏‎ ‎‏انقلاب از سوی برخی رسانه های جهانی به عنوان مجموعه ای پرخاشگر‏‎ ‎‏معرفی شده است. این شکایت را به کجا توان برد؟ بدفهمیهایی نظیر آنچه‏‎ ‎‏در افغانستان می گذرد و توطئه های صهیونیسم بین الملل که از درون و‏‎ ‎‏بیرون، چهره موحشی را از اسلام و انقلاب ایران عرضه کرده است. در‏‎ ‎‏حالی که اساسیترین مشخصه اسلام رأفت و صلح و سلامت و امنیت‏‎ ‎‏است.‏

‏     دوستان عزیز، ما و شما علی رغم تفاوت در فرهنگ و زبان، همدل و‏‎ ‎‏آشناییم و حضور شما عزیزان را در این مجلس که به مناسبت پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب برپا گشته، شاهدی بر صدق گفتار ملاّی روم می بینم که فرمود:‏‎ ‎‏/همدلی از همزبانی، خوشتر است/. شما عزیزان به خوبی طعم تلخ‏‎ ‎‏تجاوز بیگانگان را به سرزمین خویش چشیده، و سختی مبارزه در راه‏‎ ‎‏اثبات حقانیت خویش را با تمام وجود لمس کرده اید. اینک اگر از‏‎ ‎‏سختیهای انقلاب دوران ساز امام خمینی برای شما عزیزان سخن می گویم‏‎ ‎‏برای این است که خود را با شما مأنوس و همدرد می دانم. گرچه قصد‏‎ ‎‏ندارم در این جشن پیروزی از تلخیها سخن بگویم؛ اما توجه خواهیم‏‎ ‎‏داشت که بزرگداشت چنین جشن پرشکوهی، هنگامی امکانپذیر است‏‎ ‎‏که عظمت فداکاری و کیفیت تحقق آن را بدانیم. گرچه جشن است و باید‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 360
‏شادی کرد؛ اما به یاد داریم که شریفترین و عزیزترین فرزندان این مرز و‏‎ ‎‏بوم در پای آن قربانی شده، و هنوز نیز برای حفاظت از آرمانهای انقلاب‏‎ ‎‏شربت شهادت می نوشند. امام، رهبر انقلاب که خود مرجعی دینی،‏‎ ‎‏فقیهی ربانی و عارفی الهی بود از سالهای قبل از پیروزی انقلاب برای‏‎ ‎‏تحقق آن سختیها کشید و از سختی زندان نهراسید؛ زیرا مبارزه بر ضد‏‎ ‎‏ظلم و استکبار در قاموس امام واجب و ضروری است. او از امام خویش‏‎ ‎‏حضرت سیدالشهداء تبعیت کرده، و کلام معروف او را نصب العین خود‏‎ ‎‏قرار داد که فرمود: ‏هَیهات مِنَ الذّلّة‏ و ذلّت و خواری را برای مسلمین ننگ‏‎ ‎‏می دانست و گناهی نابخشودنی می شمرد.‏

‏     پیام امام برای مردمان و پیروان خویش رهنمود هدایت و بیدار کنندۀ‏‎ ‎‏آنان از خواب غفلت بود. براستی پیام امام و سخن او چه بود که اینچنین‏‎ ‎‏شیفتگی و عشق را در جوانان غیور ایران اسلامی، ایجاد کرد تا آنهمه‏‎ ‎‏حماسه بیافرینند. از آنجا که امام تنها رهبر سیاسی نبود بلکه یک مجتهد و‏‎ ‎‏عالم دینی بود، به عنوان یک اسلام شناس، چهرۀ اسلامی را برای ما‏‎ ‎‏ترسیم کرد که سربلندی و عزت مسلمین را به ارمغان می آورد؛ اسلامی که‏‎ ‎‏خواهان صلح و آرامش است، و با هرگونه ظلم و اجحاف و تبعیض و فقر‏‎ ‎‏و... در ستیز است. با این تفسیر جدید و نگرش عمیق امام به اسلام، این‏‎ ‎‏دین آسمانی در میان پیروان خود رنگ و رویی تازه گرفت و جان تازه ای‏‎ ‎‏در کالبد مسلمانان دمیده شد؛ و مسلمان بودن یک افتخار و شرف و یک‏‎ ‎‏امتیاز و تعالی محسوب گردید.‏

‏     از منظر امام، اسلام به سبب جامع و کامل بودنش قابلیت زعامت و‏‎ ‎‏رهبری بر دنیا را داراست. بنابراین، بر علما و پیروان این دین جامع الهی‏‎ ‎‏است که هوشیار باشند و قدر و منزلت خویش را بشناسند. مخاطبان امام‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 361
‏هرگز گروهی خاص و تنها مردم ایران نبوده، بلکه پیام او رسالتی جهانی‏‎ ‎‏است و همۀ آزاد اندیشان و متفکران و اندیشمندان در هر گوشه ای از کرۀ‏‎ ‎‏خاکی، مخاطب اویند. امام در پیامی می گوید:‏

‏     ‏هان! ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی به پا خیزید و مقدّرات خود‎ ‎را به دست گیرید. تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین‎ ‎کنند.‎[1]‎

‏یا اینکه: من به دنیا اعلام می کنم و یا: جنگ، جنگ تا رفع فتنه از جهان.‏‎ ‎‏هرگز حوزه فکر و اندیشه او در کشوری خاص و محدوده ای خاص‏‎ ‎‏محصور نشد. مفهوم پیام او این است که تا تجاوز وجود دارد، دفاع وجود‏‎ ‎‏دارد؛ و این جوابی است که ما در مقام دفاع از خود در برابر شرایط‏‎ ‎‏تحمیلی بین المللی اعلام می داریم؛ اما هرگز استراتژی امام و انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی، جنگ طلبی و خونریزی نیست؛ بلکه یافتن و رسیدن به صلح‏‎ ‎‏جهانی است؛ و استراتژی نظام اسلامی کلام و منطق است، و شاهد‏‎ ‎‏مطلب خویش را در این نکته ذکر می کنم که امام در قبل از پیروزی انقلاب‏‎ ‎‏اجازه مبارزه مسلحانه را تجویز نکردند.‏

‏     حکومت اسلامی که اینک سالروز بیستمین سال برپایی آن را جشن‏‎ ‎‏گرفته ایم، تجلی و چهرۀ دیگری از اندیشه تابناک حضرت امام خمینی‏‎ ‎‏است. او حکومت اسلامی را پی ریزی کرده، و در جلسات متعدد در‏‎ ‎‏نجف اشرف ـ زمانی که در تبعید به سر می برد به طور مکرر به بحثهای‏‎ ‎‏نظری و فقهی این نظریه پرداخته، و اصول و مبادی تصوریه و تصدیقیه آن‏‎ ‎‏را پی ریزی نمود و ضرورت تشکیل آن را متذکر شد. بنابراین، حکومت‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 362
‏اسلامی پدیدۀ نوظهوری نبود که پس از پیروزی انقلاب به فکر تشکیل آن‏‎ ‎‏افتاده باشند. نظریه حکومت اسلامی که از منظر امام مبتنی بر طرح نوین‏‎ ‎‏«ولایت فقیه» است، مستند به دلایل شرعی، اعم از عقلی و نقلی است.‏

‏     حکومت اسلامی در ایران به احیاگری بسیاری از حقایق که به‏‎ ‎‏فراموشی سپرده شده بود پرداخت، از جمله «دین مداری» آن هم به‏‎ ‎‏گونه ای که می توان مبارزه با «سکولاریزم» و دین زدایی را داشته باشد.‏

‏     آری، اعتقاد امام آن بود که قانون هرچه که متقن و استوار و محکم و‏‎ ‎‏متعالی باشد، بدون داشتن ضمانت اجرایی نمی تواند کارآیی لازم را‏‎ ‎‏داشته باشد. از طرف دیگر، دین آسمانی اسلام که متضمن هدایت و‏‎ ‎‏ارشاد همۀ انسانهای آزاداندیش در عصر جدید با همه پیشرفتهای علمی‏‎ ‎‏و تکنولوژیک می باشد، برای دنیای پیروانِ خود دستورالعمل دارد. نه تنها‏‎ ‎‏رستگاری و سعادت اخروی در زندگی ابدی و جاویدان پیروان خود را بر‏‎ ‎‏عهده دارد، بلکه دنیای آنان را نیز جهت دار خواهد ساخت و به این ترتیب‏‎ ‎‏جامعه صالح، بستر مناسبی برای رشد و تکامل انسان می گردد.‏

‏     از منظر امام، حکومت اسلامی ضامن اجرای قوانین الهی است و در‏‎ ‎‏پناه حکومت اسلامی است که نیاز مادی و معنوی، روحی و جسمی،‏‎ ‎‏دنیوی و اخروی انسانها تأمین می شود. حکومتی مقتدر و توانمند است که‏‎ ‎‏قدرت پاسداری از ارزشهای معنوی و اخلاقی و قوانین مصوب حکومت‏‎ ‎‏را دارا باشد. بنابراین، حاکم و رهبری در حکومت اسلامی، عالمترین، با‏‎ ‎‏تقواترین و بهترین سیاستمدار در میان علما است. کسی است که عالم به‏‎ ‎‏احکام الهی باشد؛ فقیهی آگاه به زمان و مکان که قدرت استنباط احکام‏‎ ‎‏الهی را از مجموعه آثار اسلامی داشته باشد؛ زیرا موضوعات و وقایع از‏‎ ‎‏امور تکوینی اند و مستحدثه اند، بنابراین در حال تغییر و تحولند. پس،‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 363
‏رهبریِ نظام اسلامی، باید توان ایجاد و وضع قوانین جدید متناسب با‏‎ ‎‏نیازهای جامعه را دارا باشد. از این رو حضرت امام بر فقاهت حاکم‏‎ ‎‏اسلامی و رهبری نظام تأکید و پافشاری داشته تا همواره نظام اسلامی با‏‎ ‎‏خلأ قانونی مواجه نگردد؛ و به پویایی فقه سخت معتقد بوده، و علما را به‏‎ ‎‏فرا گرفتن مسائل جدید تشویق و ترغیب می نمودند. شاید بتوان به رمز‏‎ ‎‏پیوند حوزه های علمیه و دانشگاهها که از ابتکارات امام بود پی برد؛ زیرا‏‎ ‎‏در اثر پیوند این دو مرکز علمی، می توان «باید»ها و «نباید»های فقهی و‏‎ ‎‏اخلاقی را بررسی کرد و بررسیهای تخصصی حکومت و سیاست را در‏‎ ‎‏چهارچوب قوانین فقهی و اخلاق اسلامی قرار داد. به این ترتیب مسائل‏‎ ‎‏جدید علمی از طریق دانشگاهیان مورد توجه فقها قرار می گیرد و احکام‏‎ ‎‏جدید از سوی آنان صادر می شود.‏

‏     حضرت امام پس از اصل «ولایت فقیه» به مسألۀ شوراها توجه تام و‏‎ ‎‏تمام داشته، و معتقد بودند ولیّ فقیه می باید مردم را در ساختن سرنوشت‏‎ ‎‏خویش شریک کرده، و به آرا و افکار آنان احترام بگذارد. نمونه چنین‏‎ ‎‏اعتقادی را در تاریخ انقلاب اسلامی ایران به خوبی شاهد بودیم. در آغاز‏‎ ‎‏انقلاب، پس از اینکه مردم با راهپیمایی و تظاهرات خیابانی و تحمل‏‎ ‎‏زندان و شکنجه به پیروزی دست یافتند، رهبر انقلاب، انتخاب نوع‏‎ ‎‏حکومت را به رأی عمومی واگذار نمود تا اکثریت رأی دهند که چه نوع‏‎ ‎‏حکومتی را طالبند: جمهوری، جمهوری دموکراتیک، جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏و یا هر شیوۀ دیگر.‏

‏     حاکم دینی از دید امام، تبلور آرای امت است. زبان مردم است. مدافع‏‎ ‎‏حقوق مردم و شناسانندۀ حقوق مردم به آنان است. در حکومت دینی‏‎ ‎‏رابطه حاکم با مردم و امت خویش رابطه ای هدایتگرانه است و براساس‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 364
‏احترام و محبت متقابل پی ریزی می شود. حاکم در حکومت دینی نه تنها‏‎ ‎‏مجری قوانین است بلکه نقش هدایت جامعه را هم بر عهده دارد.‏

‏     بر این اساس است که گفته می شود هویت انقلاب ما، کلام و منطق‏‎ ‎‏است نه زور و فریب. در اینجاست که سیاست، رنگ معنویت به خود‏‎ ‎‏می گیرد، و سیاست عین دیانت می شود؛ یعنی دیانت با همۀ قداستش‏‎ ‎‏رنگ سیاسی به خود می گیرد و سیاست نیز به زینت دیانت آراسته‏‎ ‎‏می شود. با این نگاه، هرگز دین، توجیه گر سیاست و حکومت نمی گردد‏‎ ‎‏بلکه سیاست ابزاری می شود برای تحقق و تبلور آرمانهای دینی و‏‎ ‎‏اخلاقی؛ و این است آنچه که حکومت دینیِ ما را از نمونه های مشابه در‏‎ ‎‏غرب متمایز می سازد. امروز در پرتو تعالیم اسلامی و پس از روشنگری‏‎ ‎‏احیاگرانۀ رهبر انقلاب در زمان حاضر، همۀ پیروان ادیان توحیدی‏‎ ‎‏بخصوص مسلمانان هم کیش و هم آیین، می توانند با زدودن لایه های‏‎ ‎‏تعصب و خرافات، ذهن و اندیشۀ خود را بارور ساخته، و با تکیه بر مبانی‏‎ ‎‏و احکام آسمانی باب گفتگو و مفاهمه را باز کنند که زمان، زمان‏‎ ‎‏گفتگوست؛ زمانِ رویکرد به معنویت است؛ زمانِ شکوفایی انسانیت‏‎ ‎‏است. امروزه این خواستاری و طلب به خوبی در میان اقشار مردم در‏‎ ‎‏جوامع مختلف بشری احساس می شود. همۀ انسانهای بیدار و تشنۀ‏‎ ‎‏حقیقت، طالب جهانی سالم و جامعه ای متعالی هستند که در آن صلح و‏‎ ‎‏آرامش حاکم باشد؛ جامعه ای که حقوق انسانها به بهانۀ رنگ و نژاد و‏‎ ‎‏مذهب و تفوق تکنولوژی و فقر مادی پایمال نگردد. انسان امروزی،‏‎ ‎‏انسان به درد آمده از تبعیض، دروغ، ارعاب، فساد و خیانت است و تشنۀ‏‎ ‎‏معنویت. درد انسان امروز، دردی است که از خلأ معنویت نشأت گرفته‏‎ ‎‏است. امروزه مطلق گرایی عقل، مورد تردید قرار گرفته، بشر امروز دریافته‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 365
‏که علم و عقل به تنهایی نمی توانند خلأ زندگی او را پر سازند و زندگی‏‎ ‎‏سعادتمندی برای او رقم بزنند. او خواهان تعالیمی است که روح‏‎ ‎‏غیرمادی او را نیز به کمال برساند. در اینجاست که امام، این احیاگر دین و‏‎ ‎‏زنده کنندۀ قلبهای به خواب رفته، پیام می دهد و همۀ واماندگان و بلکه‏‎ ‎‏همه تشنگان و اندیشمندان را مخاطب خویش قرار می دهد و ندای‏‎ ‎‏غریبانه انسانِ گرفتار در این ظلمتکده را لبیک می گوید. او درد انسان را‏‎ ‎‏می شناسد. ناله های غریبانه انسان گرفتار در تنگنای طبیعت را می شنود و‏‎ ‎‏درمان آن را نیز به خوبی می شناسد. او درمان دلهای مرده و به تنگ آمده‏‎ ‎‏از اسارت ماده را در رویکرد به «دین» و «فطرت» انسانی می داند. او‏‎ ‎‏معتقد است عرفان اسلامی و معنویت دین پاسخگوی خواهش انسان در‏‎ ‎‏هزاره سوم میلادی است. او سعادت انسان را در «دینداری» می داند. البته‏‎ ‎‏از خشونت بعضی از حکام به اسم «دین» بخصوص در برهه ای از تاریخ‏‎ ‎‏مسیحیت توسط کلیسا، به خوبی آگاهی دارد. او از متحجران و متعصبان و‏‎ ‎‏برخی از علمای مسلمان نیز گله مند است، امام بدین مضمون می گویند:‏

‏     درد تو ای انسان دردمند از جدایی میان تو و فطرتت آغاز شده؛ از قطع‏‎ ‎‏ارتباط تو با خالقت حاصل شده. غافل شدن و دور ماندن از معنویت،‏‎ ‎‏خراب آبادی است که تو را در خود اسیر نموده، و به دلیل ظاهر فریبنده و‏‎ ‎‏زیبایش تو را از خطرات مهلکش غافل گردانیده است.‏

‏     بنابراین، راه نجات و رستگاری در مکتب امام، روی کردن به «دین» و‏‎ ‎‏بازگشت به «فطرت» است. از دید امام، حقایق دینی که در منطق وحی‏‎ ‎‏مطرح است وسیله ای است مطمئن برای رستگاری و سعادت. امام قریب‏‎ ‎‏به این مطلب می گویند:‏

‏     آزادی ارمغانی است الهی؛ هدیه ای است ربانی؛ اما باید توجه داشت‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 366
‏محدودیت و تکلیف، هرگز منافاتی با آزادی و آزادگی ندارد که اساساً‏‎ ‎‏تکلیف مخصوص آزادگان است و الاّ بر انسان اسیر و در بند، وضع‏‎ ‎‏تکلیف، امری عاقلانه نیست.‏

‏     بازگشت به فطرت، رساترین و روشنترین پیام امام است و پیروان او با‏‎ ‎‏رعایت این اصل می توانند پرچم انقلاب امام را بر بلندای عزت به اهتزاز‏‎ ‎‏در آورند و پیام حقیقی انقلابِ دوران سازِ امام را به گوش جهانیان‏‎ ‎‏برسانند.‏

‏     در منظر امام، دینداری و تعبد نشانۀ آزادگی است؛ نشانه عقل و‏‎ ‎‏خردورزی است. چنگ زدن به ریسمان الهی، محکمترین وسیله ای است‏‎ ‎‏که انسان را از گمراهی، بی هدفی، سردرگمی و پوچ گرایی نجات‏‎ ‎‏می بخشد. ارمغان بازگشت به فطرت، یافتن ریشه های اصیل دیانت است‏‎ ‎‏و نهایتاً یافتن هویت و خویشتنِ خویش است. پس، انسانی که به فطرت‏‎ ‎‏خویش نظر می افکند با یافتن هویت خود، آگاهانه به حل مسائل زمان‏‎ ‎‏خویش می پردازد. در این صورت بازگشت، تحجر و واپسگرایی نخواهد‏‎ ‎‏بود. بلکه بازگشتی آگاهانه برای ساختن فردایی عالمانه است.‏

‏     از نظر امام، تعهد و مسئولیت پذیری، رمز انسانیت است و رعایت‏‎ ‎‏مسائل اخلاقی و متخلق شدن به اخلاق الهی، راه سعادت و آرامش خاطر‏‎ ‎‏است. همان طور که پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) هدف بعثت خود‏‎ ‎‏را به کمال رساندن مکرمتهای اخلاقی می داند: ‏بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مکارِمَ الاَخْلاٰق.

‏     ‏‏حضرت امام مبارزه با شیطان درون و سرکشیهای نفس و یافتن هویت‏‎ ‎‏خویش را راه رستگاری و سعادت می شمرد. انسان آگاه به فطرت پاک‏‎ ‎‏الهی خود، عاشق کمال و جمال مطلق است؛ و این عشق به کمال که عشق‏‎ ‎‏به زیبایی را نیز به دنبال دارد، گرمی بخش زندگی او می شود؛ زندگی او را‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 367
‏هدفمند و زیبا می سازد و انسان را از پوچ گرایی و نسبی گری نجات‏‎ ‎‏می بخشد. فداکاری و ایثار و خدمت به محرومان و نیازمندان برای او‏‎ ‎‏شورآفرین و نشاط آور می شود؛ زیرا او ایثار را رمز تعالی و رشد و تکامل‏‎ ‎‏می داند و قیام برای خدا و نجات دردمندان را برای رسیدن به آرمانهای‏‎ ‎‏انسانی، راه کمال می داند و سکوت در برابر ظلم و ظالم را گناهی‏‎ ‎‏نابخشودنی برای انسان آگاه می داند. از این رو فریادِ فریادگر زمان،‏‎ ‎‏حضرت روح اللّه را پس از بیست سال از پیروزی انقلاب، همچنان‏‎ ‎‏پرخروش می شنویم که می فرمایند:‏

‏     ‏و شما ای مستضعفان جهان و ای... مسلمانان جهان، به پا خیزید و حق‎ ‎خود را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال‎ ‎سرسپرده آنان نترسید... و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع... و به‎ ‎سوی دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید.‎[2]‎

والسلام

‏1378‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 368

  • )) صحیفه امام؛ ج 15، ص 59.
  • )) صحیفه امام؛ ج 21، ص 448.