تلفیق سیاست و معنویت در حکومت اسلامی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
والفجر و لیال عشر
فرارسیدن دهۀ مبارکه فجر را که یادآور سلحشوریها، جانبازیها و ایثارگریهای فرزندان رشید ایران اسلامی است، به همۀ شما عزیزان تبریک عرض می کنم.
براستی انقلاب عظیم اسلامی از بزرگترین حوادث و در شمار بزرگترین رخدادهای دینی، سیاسی، فرهنگی در عالم اسلام است. اگرچه این انقلاب در سال 1357 ـ هجری شمسی ـ به پیروزی نهایی دست یافت و شکوفه های زیبا و معطر آن را در آن سال به تماشا نشستیم؛ اما هرگز مبارزات فرزندان رشید و شجاع و قهرمان ایران را که به رهبری امام خود، برای تحقق آن از هیچ گونه سختی نهراسیدند، از یاد نخواهیم برد. در این فصل باشکوه که فصل شادی و نشاط است نمی خواهم از سختیها و تلخیها بگویم؛ اما عنان سخن از کف می رود و نمی توانم از ایثارگری و شجاعت آزاد اندیشانی که با تبعید و تحمل شکنجه در سیاهچالهای مخوف و هولناک دوران ستمشاهی مبارزه کرده، و بعضاً
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 359
شربت شهادت نوشیدند یاد نکنم؛ یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
دوستان عزیز، حضار گرامی، می خواهم از انقلاب کشورم و ویژگی رهبر معظم آن، برای شما عزیزان سخن بگویم؛ زیرا بر این باورم که تحریفی بزرگ و جفایی عظیم دربارۀ شخصیت امام و ماهیت انقلابمان صورت گرفته است و چهرۀ حقیقی امام و لطافتهای روحی او برای بعضی از مردم، حتی در میان دوستداران انقلاب مجهول مانده، و چهرۀ امام و انقلاب از سوی برخی رسانه های جهانی به عنوان مجموعه ای پرخاشگر معرفی شده است. این شکایت را به کجا توان برد؟ بدفهمیهایی نظیر آنچه در افغانستان می گذرد و توطئه های صهیونیسم بین الملل که از درون و بیرون، چهره موحشی را از اسلام و انقلاب ایران عرضه کرده است. در حالی که اساسیترین مشخصه اسلام رأفت و صلح و سلامت و امنیت است.
دوستان عزیز، ما و شما علی رغم تفاوت در فرهنگ و زبان، همدل و آشناییم و حضور شما عزیزان را در این مجلس که به مناسبت پیروزی انقلاب برپا گشته، شاهدی بر صدق گفتار ملاّی روم می بینم که فرمود: /همدلی از همزبانی، خوشتر است/. شما عزیزان به خوبی طعم تلخ تجاوز بیگانگان را به سرزمین خویش چشیده، و سختی مبارزه در راه اثبات حقانیت خویش را با تمام وجود لمس کرده اید. اینک اگر از سختیهای انقلاب دوران ساز امام خمینی برای شما عزیزان سخن می گویم برای این است که خود را با شما مأنوس و همدرد می دانم. گرچه قصد ندارم در این جشن پیروزی از تلخیها سخن بگویم؛ اما توجه خواهیم داشت که بزرگداشت چنین جشن پرشکوهی، هنگامی امکانپذیر است که عظمت فداکاری و کیفیت تحقق آن را بدانیم. گرچه جشن است و باید
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 360
شادی کرد؛ اما به یاد داریم که شریفترین و عزیزترین فرزندان این مرز و بوم در پای آن قربانی شده، و هنوز نیز برای حفاظت از آرمانهای انقلاب شربت شهادت می نوشند. امام، رهبر انقلاب که خود مرجعی دینی، فقیهی ربانی و عارفی الهی بود از سالهای قبل از پیروزی انقلاب برای تحقق آن سختیها کشید و از سختی زندان نهراسید؛ زیرا مبارزه بر ضد ظلم و استکبار در قاموس امام واجب و ضروری است. او از امام خویش حضرت سیدالشهداء تبعیت کرده، و کلام معروف او را نصب العین خود قرار داد که فرمود: هَیهات مِنَ الذّلّة و ذلّت و خواری را برای مسلمین ننگ می دانست و گناهی نابخشودنی می شمرد.
پیام امام برای مردمان و پیروان خویش رهنمود هدایت و بیدار کنندۀ آنان از خواب غفلت بود. براستی پیام امام و سخن او چه بود که اینچنین شیفتگی و عشق را در جوانان غیور ایران اسلامی، ایجاد کرد تا آنهمه حماسه بیافرینند. از آنجا که امام تنها رهبر سیاسی نبود بلکه یک مجتهد و عالم دینی بود، به عنوان یک اسلام شناس، چهرۀ اسلامی را برای ما ترسیم کرد که سربلندی و عزت مسلمین را به ارمغان می آورد؛ اسلامی که خواهان صلح و آرامش است، و با هرگونه ظلم و اجحاف و تبعیض و فقر و... در ستیز است. با این تفسیر جدید و نگرش عمیق امام به اسلام، این دین آسمانی در میان پیروان خود رنگ و رویی تازه گرفت و جان تازه ای در کالبد مسلمانان دمیده شد؛ و مسلمان بودن یک افتخار و شرف و یک امتیاز و تعالی محسوب گردید.
از منظر امام، اسلام به سبب جامع و کامل بودنش قابلیت زعامت و رهبری بر دنیا را داراست. بنابراین، بر علما و پیروان این دین جامع الهی است که هوشیار باشند و قدر و منزلت خویش را بشناسند. مخاطبان امام
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 361
هرگز گروهی خاص و تنها مردم ایران نبوده، بلکه پیام او رسالتی جهانی است و همۀ آزاد اندیشان و متفکران و اندیشمندان در هر گوشه ای از کرۀ خاکی، مخاطب اویند. امام در پیامی می گوید:
هان! ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی به پا خیزید و مقدّرات خود را به دست گیرید. تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند.
یا اینکه: من به دنیا اعلام می کنم و یا: جنگ، جنگ تا رفع فتنه از جهان. هرگز حوزه فکر و اندیشه او در کشوری خاص و محدوده ای خاص محصور نشد. مفهوم پیام او این است که تا تجاوز وجود دارد، دفاع وجود دارد؛ و این جوابی است که ما در مقام دفاع از خود در برابر شرایط تحمیلی بین المللی اعلام می داریم؛ اما هرگز استراتژی امام و انقلاب اسلامی، جنگ طلبی و خونریزی نیست؛ بلکه یافتن و رسیدن به صلح جهانی است؛ و استراتژی نظام اسلامی کلام و منطق است، و شاهد مطلب خویش را در این نکته ذکر می کنم که امام در قبل از پیروزی انقلاب اجازه مبارزه مسلحانه را تجویز نکردند.
حکومت اسلامی که اینک سالروز بیستمین سال برپایی آن را جشن گرفته ایم، تجلی و چهرۀ دیگری از اندیشه تابناک حضرت امام خمینی است. او حکومت اسلامی را پی ریزی کرده، و در جلسات متعدد در نجف اشرف ـ زمانی که در تبعید به سر می برد به طور مکرر به بحثهای نظری و فقهی این نظریه پرداخته، و اصول و مبادی تصوریه و تصدیقیه آن را پی ریزی نمود و ضرورت تشکیل آن را متذکر شد. بنابراین، حکومت
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 362
اسلامی پدیدۀ نوظهوری نبود که پس از پیروزی انقلاب به فکر تشکیل آن افتاده باشند. نظریه حکومت اسلامی که از منظر امام مبتنی بر طرح نوین «ولایت فقیه» است، مستند به دلایل شرعی، اعم از عقلی و نقلی است.
حکومت اسلامی در ایران به احیاگری بسیاری از حقایق که به فراموشی سپرده شده بود پرداخت، از جمله «دین مداری» آن هم به گونه ای که می توان مبارزه با «سکولاریزم» و دین زدایی را داشته باشد.
آری، اعتقاد امام آن بود که قانون هرچه که متقن و استوار و محکم و متعالی باشد، بدون داشتن ضمانت اجرایی نمی تواند کارآیی لازم را داشته باشد. از طرف دیگر، دین آسمانی اسلام که متضمن هدایت و ارشاد همۀ انسانهای آزاداندیش در عصر جدید با همه پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک می باشد، برای دنیای پیروانِ خود دستورالعمل دارد. نه تنها رستگاری و سعادت اخروی در زندگی ابدی و جاویدان پیروان خود را بر عهده دارد، بلکه دنیای آنان را نیز جهت دار خواهد ساخت و به این ترتیب جامعه صالح، بستر مناسبی برای رشد و تکامل انسان می گردد.
از منظر امام، حکومت اسلامی ضامن اجرای قوانین الهی است و در پناه حکومت اسلامی است که نیاز مادی و معنوی، روحی و جسمی، دنیوی و اخروی انسانها تأمین می شود. حکومتی مقتدر و توانمند است که قدرت پاسداری از ارزشهای معنوی و اخلاقی و قوانین مصوب حکومت را دارا باشد. بنابراین، حاکم و رهبری در حکومت اسلامی، عالمترین، با تقواترین و بهترین سیاستمدار در میان علما است. کسی است که عالم به احکام الهی باشد؛ فقیهی آگاه به زمان و مکان که قدرت استنباط احکام الهی را از مجموعه آثار اسلامی داشته باشد؛ زیرا موضوعات و وقایع از امور تکوینی اند و مستحدثه اند، بنابراین در حال تغییر و تحولند. پس،
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 363
رهبریِ نظام اسلامی، باید توان ایجاد و وضع قوانین جدید متناسب با نیازهای جامعه را دارا باشد. از این رو حضرت امام بر فقاهت حاکم اسلامی و رهبری نظام تأکید و پافشاری داشته تا همواره نظام اسلامی با خلأ قانونی مواجه نگردد؛ و به پویایی فقه سخت معتقد بوده، و علما را به فرا گرفتن مسائل جدید تشویق و ترغیب می نمودند. شاید بتوان به رمز پیوند حوزه های علمیه و دانشگاهها که از ابتکارات امام بود پی برد؛ زیرا در اثر پیوند این دو مرکز علمی، می توان «باید»ها و «نباید»های فقهی و اخلاقی را بررسی کرد و بررسیهای تخصصی حکومت و سیاست را در چهارچوب قوانین فقهی و اخلاق اسلامی قرار داد. به این ترتیب مسائل جدید علمی از طریق دانشگاهیان مورد توجه فقها قرار می گیرد و احکام جدید از سوی آنان صادر می شود.
حضرت امام پس از اصل «ولایت فقیه» به مسألۀ شوراها توجه تام و تمام داشته، و معتقد بودند ولیّ فقیه می باید مردم را در ساختن سرنوشت خویش شریک کرده، و به آرا و افکار آنان احترام بگذارد. نمونه چنین اعتقادی را در تاریخ انقلاب اسلامی ایران به خوبی شاهد بودیم. در آغاز انقلاب، پس از اینکه مردم با راهپیمایی و تظاهرات خیابانی و تحمل زندان و شکنجه به پیروزی دست یافتند، رهبر انقلاب، انتخاب نوع حکومت را به رأی عمومی واگذار نمود تا اکثریت رأی دهند که چه نوع حکومتی را طالبند: جمهوری، جمهوری دموکراتیک، جمهوری اسلامی و یا هر شیوۀ دیگر.
حاکم دینی از دید امام، تبلور آرای امت است. زبان مردم است. مدافع حقوق مردم و شناسانندۀ حقوق مردم به آنان است. در حکومت دینی رابطه حاکم با مردم و امت خویش رابطه ای هدایتگرانه است و براساس
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 364
احترام و محبت متقابل پی ریزی می شود. حاکم در حکومت دینی نه تنها مجری قوانین است بلکه نقش هدایت جامعه را هم بر عهده دارد.
بر این اساس است که گفته می شود هویت انقلاب ما، کلام و منطق است نه زور و فریب. در اینجاست که سیاست، رنگ معنویت به خود می گیرد، و سیاست عین دیانت می شود؛ یعنی دیانت با همۀ قداستش رنگ سیاسی به خود می گیرد و سیاست نیز به زینت دیانت آراسته می شود. با این نگاه، هرگز دین، توجیه گر سیاست و حکومت نمی گردد بلکه سیاست ابزاری می شود برای تحقق و تبلور آرمانهای دینی و اخلاقی؛ و این است آنچه که حکومت دینیِ ما را از نمونه های مشابه در غرب متمایز می سازد. امروز در پرتو تعالیم اسلامی و پس از روشنگری احیاگرانۀ رهبر انقلاب در زمان حاضر، همۀ پیروان ادیان توحیدی بخصوص مسلمانان هم کیش و هم آیین، می توانند با زدودن لایه های تعصب و خرافات، ذهن و اندیشۀ خود را بارور ساخته، و با تکیه بر مبانی و احکام آسمانی باب گفتگو و مفاهمه را باز کنند که زمان، زمان گفتگوست؛ زمانِ رویکرد به معنویت است؛ زمانِ شکوفایی انسانیت است. امروزه این خواستاری و طلب به خوبی در میان اقشار مردم در جوامع مختلف بشری احساس می شود. همۀ انسانهای بیدار و تشنۀ حقیقت، طالب جهانی سالم و جامعه ای متعالی هستند که در آن صلح و آرامش حاکم باشد؛ جامعه ای که حقوق انسانها به بهانۀ رنگ و نژاد و مذهب و تفوق تکنولوژی و فقر مادی پایمال نگردد. انسان امروزی، انسان به درد آمده از تبعیض، دروغ، ارعاب، فساد و خیانت است و تشنۀ معنویت. درد انسان امروز، دردی است که از خلأ معنویت نشأت گرفته است. امروزه مطلق گرایی عقل، مورد تردید قرار گرفته، بشر امروز دریافته
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 365
که علم و عقل به تنهایی نمی توانند خلأ زندگی او را پر سازند و زندگی سعادتمندی برای او رقم بزنند. او خواهان تعالیمی است که روح غیرمادی او را نیز به کمال برساند. در اینجاست که امام، این احیاگر دین و زنده کنندۀ قلبهای به خواب رفته، پیام می دهد و همۀ واماندگان و بلکه همه تشنگان و اندیشمندان را مخاطب خویش قرار می دهد و ندای غریبانه انسانِ گرفتار در این ظلمتکده را لبیک می گوید. او درد انسان را می شناسد. ناله های غریبانه انسان گرفتار در تنگنای طبیعت را می شنود و درمان آن را نیز به خوبی می شناسد. او درمان دلهای مرده و به تنگ آمده از اسارت ماده را در رویکرد به «دین» و «فطرت» انسانی می داند. او معتقد است عرفان اسلامی و معنویت دین پاسخگوی خواهش انسان در هزاره سوم میلادی است. او سعادت انسان را در «دینداری» می داند. البته از خشونت بعضی از حکام به اسم «دین» بخصوص در برهه ای از تاریخ مسیحیت توسط کلیسا، به خوبی آگاهی دارد. او از متحجران و متعصبان و برخی از علمای مسلمان نیز گله مند است، امام بدین مضمون می گویند:
درد تو ای انسان دردمند از جدایی میان تو و فطرتت آغاز شده؛ از قطع ارتباط تو با خالقت حاصل شده. غافل شدن و دور ماندن از معنویت، خراب آبادی است که تو را در خود اسیر نموده، و به دلیل ظاهر فریبنده و زیبایش تو را از خطرات مهلکش غافل گردانیده است.
بنابراین، راه نجات و رستگاری در مکتب امام، روی کردن به «دین» و بازگشت به «فطرت» است. از دید امام، حقایق دینی که در منطق وحی مطرح است وسیله ای است مطمئن برای رستگاری و سعادت. امام قریب به این مطلب می گویند:
آزادی ارمغانی است الهی؛ هدیه ای است ربانی؛ اما باید توجه داشت
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 366
محدودیت و تکلیف، هرگز منافاتی با آزادی و آزادگی ندارد که اساساً تکلیف مخصوص آزادگان است و الاّ بر انسان اسیر و در بند، وضع تکلیف، امری عاقلانه نیست.
بازگشت به فطرت، رساترین و روشنترین پیام امام است و پیروان او با رعایت این اصل می توانند پرچم انقلاب امام را بر بلندای عزت به اهتزاز در آورند و پیام حقیقی انقلابِ دوران سازِ امام را به گوش جهانیان برسانند.
در منظر امام، دینداری و تعبد نشانۀ آزادگی است؛ نشانه عقل و خردورزی است. چنگ زدن به ریسمان الهی، محکمترین وسیله ای است که انسان را از گمراهی، بی هدفی، سردرگمی و پوچ گرایی نجات می بخشد. ارمغان بازگشت به فطرت، یافتن ریشه های اصیل دیانت است و نهایتاً یافتن هویت و خویشتنِ خویش است. پس، انسانی که به فطرت خویش نظر می افکند با یافتن هویت خود، آگاهانه به حل مسائل زمان خویش می پردازد. در این صورت بازگشت، تحجر و واپسگرایی نخواهد بود. بلکه بازگشتی آگاهانه برای ساختن فردایی عالمانه است.
از نظر امام، تعهد و مسئولیت پذیری، رمز انسانیت است و رعایت مسائل اخلاقی و متخلق شدن به اخلاق الهی، راه سعادت و آرامش خاطر است. همان طور که پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) هدف بعثت خود را به کمال رساندن مکرمتهای اخلاقی می داند: بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مکارِمَ الاَخْلاٰق.
حضرت امام مبارزه با شیطان درون و سرکشیهای نفس و یافتن هویت خویش را راه رستگاری و سعادت می شمرد. انسان آگاه به فطرت پاک الهی خود، عاشق کمال و جمال مطلق است؛ و این عشق به کمال که عشق به زیبایی را نیز به دنبال دارد، گرمی بخش زندگی او می شود؛ زندگی او را
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 367
هدفمند و زیبا می سازد و انسان را از پوچ گرایی و نسبی گری نجات می بخشد. فداکاری و ایثار و خدمت به محرومان و نیازمندان برای او شورآفرین و نشاط آور می شود؛ زیرا او ایثار را رمز تعالی و رشد و تکامل می داند و قیام برای خدا و نجات دردمندان را برای رسیدن به آرمانهای انسانی، راه کمال می داند و سکوت در برابر ظلم و ظالم را گناهی نابخشودنی برای انسان آگاه می داند. از این رو فریادِ فریادگر زمان، حضرت روح اللّه را پس از بیست سال از پیروزی انقلاب، همچنان پرخروش می شنویم که می فرمایند:
و شما ای مستضعفان جهان و ای... مسلمانان جهان، به پا خیزید و حق خود را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سرسپرده آنان نترسید... و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع... و به سوی دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید.
والسلام
1378
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 368