مصاحبه و گفتگو

مصرف بیت المال

مصرف بیت المال

‏در مصرف بیت المال هم تا آن حد محتاط‏‎ ‎‏بود که یادم هست روزی به حضرت امام‏

‎ ‎‏گفت: من فکر می کنم هزینۀ زندگی من، بیش از میزان کاری است که انجام‏‎ ‎‏می دهم؛ و این در حالی بود که به من سفارش می کرد در خرج کردن،‏‎ ‎‏نهایت صرفه جویی را بکنم و با هر نوع تجمل گرایی واقعاً مخالف بود؛‏‎ ‎‏همیشه دلش می خواست ساده ترین زندگی را داشته باشد؛ این وضع‏‎ ‎‏به طوری بود که گاهی من به او می گفتم: زندگی کردن با شرایطی که شما‏‎ ‎‏می گویید در وضعیت فعلی امکان ندارد و شاید این سختگیری شما در‏‎ ‎‏کمتر خرج کردن یک مقداری بد جلوه کند؛ زیرا وضع خانۀ ما طوری‏‎ ‎‏است که افرادی آمد و رفت دارند و باید برخی مسائل را رعایت کرد؛ و‏‎ ‎‏خلاصه همیشه دربارۀ اینگونه مسائل بحث و گفتگو داشتیم. این مسأله را‏‎ ‎‏به حضرت امام عرض کرد؛ اما حضرت امام به ایشان فرمودند: تو شب و‏‎ ‎‏روزت را وقف کرده ای و برای اسلام و انقلاب کار می کنی.‏

‏     گاهی هدیه هایی از افراد می رسید، او به من می گفت: این هدیه ها به‏‎ ‎‏پسر رهبر انقلاب تعلق دارد، نه به احمد؛ و متعلق به بیت المال است. یک‏‎ ‎‏روز من این مسأله را به حضرت امام عرض کردم و گفتم: احمد خیلی دقیق‏‎ ‎‏است و من نمی دانم چه کار کنم؛ هرچه خرج می کنم او فکر می کند که‏‎ ‎‏خلاف شرع است. حتی موضوع هدیه ها را با امام مطرح کردم. ایشان‏‎ ‎‏فرمودند: نه، عیبی ندارد.‏

‏     یا مثلاً میهمان می آمد، من دو جور غذا درست می کردم، احمد‏‎ ‎‏اعتراض می کرد و می گفت: این اسراف است. می گفتم: انسان برای‏‎ ‎‏خودش یک جور غذا درست می کند؛ اما میهمان احترام دارد و باید‏‎ ‎‏حداقل دو نوع غذا تهیه کرد.‏


کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 479
‏     گاهی می خواستم برای اتاقها پرده بزنم، او می گفت: چوپ پرده لازم‏‎ ‎‏ندارد؛ همان میخ زدن کفایت می کند؛ این کارهایی که شما می کنید باعث‏‎ ‎‏نگرانی من می شود.‏

‏     من واقعاً درمانده شده بودم؛ ناچار خدمت حضرت امام رسیدم و‏‎ ‎‏عرض کردم: آقا، احمد وسواسهایی در زندگی دارد که من مانده ام چه‏‎ ‎‏بکنم. اگر حضرتعالی هم آنچه را ایشان اسراف می داند، اسراف می دانید،‏‎ ‎‏انجام ندهیم. حضرت امام فرمودند: ببین بابا، اصلاً نگران نباش؛ خرج‏‎ ‎‏زندگی تو را خودم از پول شخصی می دهم؛ به احمد بگو نگران نباشد؛‏‎ ‎‏فکر نکند حقوقی است که در قبال کاری که انجام می دهد دریافت می کند.‏

‏     یک روز که به اتفاق احمد در حضور حضرت امام بودیم، از احمد‏‎ ‎‏پرسیدند: احمد، تو در مصرف کردن وسواس داری. من از پول شخصی‏‎ ‎‏خود به فاطی می دهم. در این هنگام احمد گفت: شما هرچه می خواهید‏‎ ‎‏بدهید؛ آن اصلاً ربطی به من ندارد. احمد به خود من هم گفت: آقا،‏‎ ‎‏دریاست، هر کاری بکند مشکلی ندارد، این ماییم که زود آلوده می شویم؛‏‎ ‎‏آقا هر کاری دلشان می خواهد، انجام دهند؛ این تو و این آقا؛ هرچه دلت‏‎ ‎‏می خواهد خریداری کن، دیگر به من ارتباطی ندارد و من دیگر نگران‏‎ ‎‏نیستم که این مصرف، زیادتر از حد و شأن من باشد.‏

‏     اصلاً شأنی برای خودش قائل نبود. گاهی به او می گفتم: فلان کار در‏‎ ‎‏شأن تو نیست؛ او می گفت: من شأنی ندارم احمد خمینی یک طلبه است‏‎ ‎‏شأن او یک اتاق ساده و زندگی معمولی است؛ او با وجودی که شب و‏‎ ‎‏روزش را وقف اسلام و انقلاب و امام کرده بود، باز هم این عقیده را‏‎ ‎‏نداشت که حق و حقوق معمولی بیت المال به او برسد و یک زندگی عادی‏‎ ‎‏داشته باشد؛ خصلت او طوری بود که هر کاری می کرد اصلاً در نظرش‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 480
‏قدر و منزلتی نداشت و معتقد بود آنقدر ارزش ندارد که در مقابلش چیزی‏‎ ‎‏بخواهد و یا ارزشی برای خودش قائل شود.‏

‎ ‎

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 481