مصاحبه و گفتگو

دوستی مهربان

دوستی مهربان

‏برای من مانند دوست و رفیقی دلسوز و‏‎ ‎‏مهربان بود؛ هرگاه غمی یا مشکلی داشتم با‏

‎ ‎‏او که در میان می گذاشتم، بهترین راهنماییها را ارائه می کرد. وقتی بیمار‏‎ ‎‏می شدم از محیط کارش ـ که البته جنب خانه بود به خاطر احوالپرسی از‏‎ ‎‏من مکرر به خانه می آمد، معنای عمیق این شعر را درک می کردم:‏

‏ ‏

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم‏           ‏به دو عالم ندهم لذت بیماری را

‏ ‏

‏     ‏‏می گفت فقط ما از هم باید انتظار عاطفه و محبت داشته باشیم؛ فقط‏‎ ‎‏من و تو به درد هم می خوریم و بس.‏

‏     همیشه در مورد خدمت به پدر و مادرم به من سفارش می کرد. حتی‏‎ ‎‏اگر قرار بود وظایفی را که در قبال خودش داشتم نادیده بگیرم، به من‏‎ ‎‏تأکید می کرد که از حق خودش برای رسیدگی به پدر و مادرم می گذرد، و‏‎ ‎‏همواره می گفت: همان طور که من در خدمت پدرم بوده ام، تو هم به پدر و‏‎ ‎‏مادرت خدمت کن.‏

کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 503