آیت الله حائری و مرجعیت
مرحوم حائری درخصوص مسائل انقلاب اگرچه آنطور که ما طلاب جوان و انقلابی و پرشور می خواستیم نبود اما هر وقت که حضور و اقدام خودش را ضروری تشخیص می داد وارد عمل می شد. آیت الله حائری با اینکه از نظر علمی منزلت والایی داشت و شایستگی احراز مقام مرجعیت را دارا بود ولی در این باره هیچ اقدامی برای خود نکرد و در میان مراجعی که بعد از رحلت آیت الله بروجردی به این مقام رسیده بودند حضرت آیت الله خوانساری را به عنوان مرجع تقلید معرفی نمود و در همان زمان با همه مراجع وقت در نجف و قم، کم و بیش ارتباط داشت و در حالی که زمینه لازم برای مطرح کردن وی فراهم بود ولی ایشان با تسلط بر هوای نفس، این میل را در خود از بین برده بود. به عنوان نمونه، آن موقع مرسوم بود که علما در تشییع جنازه افراد شرکت می کردند اگرچه نفس حضور در تشییع جنازه عملی مطلوب به حساب می آید اما متأسفانه حضور علما و مراجع به گونه ای ترتیب داده می شد که بیشتر جنبه خودنمایی به خود می گرفت به این صورت که مثلاً یکی از علما با جمعی از مردم و اطرافیانش به طور مجزا به دنبال جنازه حرکت می کردند و با فاصله حدوداً ده متری عالمی دیگر به همراه گروه دیگر جنازه را تشییع می کردند و همین طور عالمی و دسته ای. اما مرحوم آقای حائری هیچ گاه راضی نمی شد که گروهی به دنبال وی حرکت کنند و در اینگونه موارد اگرچه ما شاگردان به دنبالش می رفتیم ولی ایشان با آن منزلت علمی و عملی، مستقیماً زیر تابوت می رفت و به ترتیب هر چهار گوشه تابوت را بر دوش می گرفت تا به محل دفن جنازه برسند و همچنین من به یاد ندارم که ایشان در مراسم ترحیم بزرگان حوزه پیشقدم شود و مجلس ختم برگزار کند چنانکه آن موقع در بین علما بشدت رواج داشت و (بحمدالله الآن خیلی کم شده است) و حتی کسانی که از نظر موقعیت علمی در رتبه ایشان نبودند برای مطرح کردن خودشان از این کارها می کردند. ایشان وقتی وارد مجلسی می شد هر جای خالی که پیدا می کرد می نشست و درصدد نبود که حتماً بالای مجلس و یا جای بخصوصی بنشیند. گاهی ما نگاه می کردیم و می دیدیم در بین مردم نشسته است. برخوردش با طلاب و مردم بسیار طبیعی و عادی بود، خیلی دوست داشت که با طلبه ها در گوشه ای
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 19
بنشیند و با آنها گفتگو کند و غالباً هم در صحن مطهر حضرت معصومه (س) در کنار مقبره شیخ فضل الله نوری (ره) با طلاب به گفتگو می نشست و تابستانها که به مشهد مقدس مشرف می شد من خود چند بار شاهد بودم که بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد گوهرشاد، عبایش را پهن می کرد و روی آن می نشست و به سؤالات طلاب و مردم پاسخ می گفت. مسجد گوهرشاد آن هنگام حال و هوای مدرسه فیضیه را داشت، علمایی که از قم رفته بودند و همچنین علمای خود مشهد در آنجا حلقه هایی تشکیل می دادند و با مردم و طلاب گفتگو می کردند. خلاصه اینکه ایشان هیچ وقت درصدد برنیامد که خودش را به عنوان مرجع جا بیندازد و حالات مرجعیت به خود بگیرد بلکه بر عکس، سعی می نمود که خودش را از این مسأله دور نگه دارد به همین جهت با اینکه حاشیه بر عروه داشت اما رساله عملیه ننوشت. در مجموع ایشان فردی بود که از نظر دقت علمی در آن مقطع در قم بی نظیر و یا کم نظیر بود همان طور که از نظر روحی و فردی متخلق به اخلاق الهی بود و از نظر مسائل سیاسی و اجتماعی کسی بود که اعمال و رفتارش بر منطق و عقل و دلیل استوار بود.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 20