فصل اول: زندگینامه

ویژگیهای مرحوم حضرت آیت الله‏ آقای خویی

ویژگیهای مرحوم حضرت آیت الله آقای خویی

‏من مدت کمی در درس مرحوم آقای خویی شرکت کردم و به همین جهت و به اقتضای‏‎ ‎‏سن کم، چندان با خصوصیات اخلاقی وی آشنا نبودم. ارتباط من با آن مرحوم منحصر‏‎ ‎‏می شد در حضور در کلاس درس ایشان و غیر از این چند بار نیز به همراه حضرت‏‎ ‎‏آیت الله حاج شیخ جواد تبریزی که از دوستان پدرم بود و من نیز به ایشان ارادت دارم در‏‎ ‎‏جلسه جواب به استفتائات آقای خویی شرکت کردم. چیزی که از آن جلسات به یاد دارم‏‎ ‎‏این است که ایشان به نظرات افرادی که به استفتائات جواب می دادند بسیار اهمیت‏‎ ‎‏می داد. یکی ـ دو بار خودم شاهد بودم که آقای خویی به یکی از سؤالات جواب داد و‏‎ ‎‏بعد آشیخ جواد تبریزی جواب دیگری داد و آقای خویی جواب ایشان را پسندید و‏‎ ‎‏فرمود: جواب ایشان را بنویسید. بیان مرحوم آقای خویی بسیار منقح و روان بود و از‏‎ ‎‏جهت ذهنی چنان آماده بود و مباحث را مرتب و دسته بندی شده مطرح می کرد که انگار‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 20
‏از روی کتاب می خواند در حالی که هنگام تدریس از هیچ کتاب و دفتری استفاده‏‎ ‎‏نمی کرد. درس و بیان ایشان چنان سهل بود که حتی برای طلبه ای که می خواست برای‏‎ ‎‏اولین بار در درس خارج وی شرکت کند قابل درک و استفاده بود در حالی که سایر‏‎ ‎‏اساتید من از این امتیاز برخوردار نبودند. مثلاً برای استفاده کامل از درس مرحوم محقق‏‎ ‎‏داماد و به دست آوردن سرنخ بحث، دو ـ سه ماه وقت لازم بود و بیان آقای حائری نیز‏‎ ‎‏چندان تعریفی نداشت. بیان امام نیز اگرچه خوب بود ولی فهم درس ایشان بعضاً به‏‎ ‎‏جهت اختلاط با مباحث فلسفی مقداری مشکل بود. اما مرحوم آقای خویی بسیار‏‎ ‎‏خوش بیان بود و مطالب را با طرح چند اشکال و جواب مشخص می نمود. ورود و‏‎ ‎‏خروجش از بحث واضح و روشن بود و اگرچه عربی تدریس می کرد ولی چون اصالتاً‏‎ ‎‏عرب نبود و به عربی فصیح و کتابی درس می گفت برای ما که با زبان عربی محلی آشنا‏‎ ‎‏نبودیم بسیار مغتنم بود و به همین دلیل من از درس آیت الله حکیم نتوانستم استفاده کنم.‏‎ ‎‏مزیت دیگری که درس ایشان داشت این بود که روزانه از حدود 35 دقیقه تجاوز نمی کرد‏‎ ‎‏و طلاب هم زیاد خسته نمی شدند و برای اینکه از این زمان نسبتاً کم حداکثر استفاده‏‎ ‎‏بشود مقرر شده بود (لااقل از زمانی که ما بودیم و بعد از آن) که هنگام تدریس کسی‏‎ ‎‏اشکال نکند و ایشان در آن موقع (سالهای 45 ـ 46) غالباً قبل از درس و گاهی بعد از‏‎ ‎‏درس به اشکالات پاسخ می داد اما خود درس هم ضبط می شد و هم توسط محررین‏‎ ‎‏نوشته و یا بعد از درس از نوار پیاده می شد و من شنیده ام که تقریرات درس فقه و اصول‏‎ ‎‏مانند اکثر کتب آقای خویی توسط مقررین ایشان از نوار پیاده و تنظیم شده است. ایشان‏‎ ‎‏در آن موقع (سالهای 45 ـ 46) غالباً هر روز نیم ساعت قبل از درس می آمد و در حیاط‏‎ ‎‏مسجد محل درس روی تخت می نشست و به اشکالات شاگردان و سؤالات و‏‎ ‎‏خواسته های مردم و زائرانی که می آمدند جواب می داد. کیفیت رفت و آمد و نشست و‏‎ ‎‏برخاست و برخورد ایشان با دیگران برای ما که تازه از ایران رفته بودیم و تصویر دیگری‏‎ ‎‏از وی به عنوان یکی از مراجع بزرگ عالم تشیع در ذهن داشتیم بسیار جالب بود. ایشان‏‎ ‎‏مثل یک طلبه معمولی تنها می آمد و خیلی صمیمی و خودمانی روی آن تخت‏‎ ‎‏می نشست، عمامه اش را زمین می گذاشت و در حالی که یک پایش را از لبه تخت آویزان‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 21
‏می کرد و پای دیگرش را جمع می کرد با طلاب و سایر مردم به گفتگو می پرداخت. به‏‎ ‎‏خاطر برخورد صمیمانه ای که او با طلاب داشت آنها نیز، خیلی راحت مثل اینکه با یکی‏‎ ‎‏از دوستانشان رو به رو هستند با ایشان صحبت می کردند. مرحوم آقای خویی تقریباً تمام‏‎ ‎‏اعمال و رفتارش طبیعی و به دور از ریا و ظاهرسازی بود.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 22