ویژگیهای مرحوم حضرت آیت الله آقای خویی
من مدت کمی در درس مرحوم آقای خویی شرکت کردم و به همین جهت و به اقتضای سن کم، چندان با خصوصیات اخلاقی وی آشنا نبودم. ارتباط من با آن مرحوم منحصر می شد در حضور در کلاس درس ایشان و غیر از این چند بار نیز به همراه حضرت آیت الله حاج شیخ جواد تبریزی که از دوستان پدرم بود و من نیز به ایشان ارادت دارم در جلسه جواب به استفتائات آقای خویی شرکت کردم. چیزی که از آن جلسات به یاد دارم این است که ایشان به نظرات افرادی که به استفتائات جواب می دادند بسیار اهمیت می داد. یکی ـ دو بار خودم شاهد بودم که آقای خویی به یکی از سؤالات جواب داد و بعد آشیخ جواد تبریزی جواب دیگری داد و آقای خویی جواب ایشان را پسندید و فرمود: جواب ایشان را بنویسید. بیان مرحوم آقای خویی بسیار منقح و روان بود و از جهت ذهنی چنان آماده بود و مباحث را مرتب و دسته بندی شده مطرح می کرد که انگار
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 20
از روی کتاب می خواند در حالی که هنگام تدریس از هیچ کتاب و دفتری استفاده نمی کرد. درس و بیان ایشان چنان سهل بود که حتی برای طلبه ای که می خواست برای اولین بار در درس خارج وی شرکت کند قابل درک و استفاده بود در حالی که سایر اساتید من از این امتیاز برخوردار نبودند. مثلاً برای استفاده کامل از درس مرحوم محقق داماد و به دست آوردن سرنخ بحث، دو ـ سه ماه وقت لازم بود و بیان آقای حائری نیز چندان تعریفی نداشت. بیان امام نیز اگرچه خوب بود ولی فهم درس ایشان بعضاً به جهت اختلاط با مباحث فلسفی مقداری مشکل بود. اما مرحوم آقای خویی بسیار خوش بیان بود و مطالب را با طرح چند اشکال و جواب مشخص می نمود. ورود و خروجش از بحث واضح و روشن بود و اگرچه عربی تدریس می کرد ولی چون اصالتاً عرب نبود و به عربی فصیح و کتابی درس می گفت برای ما که با زبان عربی محلی آشنا نبودیم بسیار مغتنم بود و به همین دلیل من از درس آیت الله حکیم نتوانستم استفاده کنم. مزیت دیگری که درس ایشان داشت این بود که روزانه از حدود 35 دقیقه تجاوز نمی کرد و طلاب هم زیاد خسته نمی شدند و برای اینکه از این زمان نسبتاً کم حداکثر استفاده بشود مقرر شده بود (لااقل از زمانی که ما بودیم و بعد از آن) که هنگام تدریس کسی اشکال نکند و ایشان در آن موقع (سالهای 45 ـ 46) غالباً قبل از درس و گاهی بعد از درس به اشکالات پاسخ می داد اما خود درس هم ضبط می شد و هم توسط محررین نوشته و یا بعد از درس از نوار پیاده می شد و من شنیده ام که تقریرات درس فقه و اصول مانند اکثر کتب آقای خویی توسط مقررین ایشان از نوار پیاده و تنظیم شده است. ایشان در آن موقع (سالهای 45 ـ 46) غالباً هر روز نیم ساعت قبل از درس می آمد و در حیاط مسجد محل درس روی تخت می نشست و به اشکالات شاگردان و سؤالات و خواسته های مردم و زائرانی که می آمدند جواب می داد. کیفیت رفت و آمد و نشست و برخاست و برخورد ایشان با دیگران برای ما که تازه از ایران رفته بودیم و تصویر دیگری از وی به عنوان یکی از مراجع بزرگ عالم تشیع در ذهن داشتیم بسیار جالب بود. ایشان مثل یک طلبه معمولی تنها می آمد و خیلی صمیمی و خودمانی روی آن تخت می نشست، عمامه اش را زمین می گذاشت و در حالی که یک پایش را از لبه تخت آویزان
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 21
می کرد و پای دیگرش را جمع می کرد با طلاب و سایر مردم به گفتگو می پرداخت. به خاطر برخورد صمیمانه ای که او با طلاب داشت آنها نیز، خیلی راحت مثل اینکه با یکی از دوستانشان رو به رو هستند با ایشان صحبت می کردند. مرحوم آقای خویی تقریباً تمام اعمال و رفتارش طبیعی و به دور از ریا و ظاهرسازی بود.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 22