دیدگاه علمای تبریز در معرفی مراجع تقلید
اکثر این بزرگان در زمان مرحوم آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی ایشان را به عنوان مرجع معرفی می نمودند و عدۀ کمی نیز مرحوم آیت الله آقای حجت را شایسته مرجعیت می دانستند. بعد از رحلت آسید ابوالحسن اصفهانی باز علمای تبریز در تعیین مرجع تقلید دو دسته شدند. جمع زیادی از علما، مرحوم آیت الله بروجردی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کردند و عده قلیلی هم مرحوم آیت الله حکیم را ترویج می نمودند و به خاطر همان روحیه انقلابی و مبارزه طلبی که مردم تبریز داشتند افراد انقلابی و مبارز از آقای حکیم تقلید می نمودند. بعد از رحلت آقای بروجردی و در مدت حدوداً یک سالی که مرحوم آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی در قید حیات بود. اکثر علمای تبریز از جمله مرحوم آقای اهری (ره) ایشان را به عنوان مرجع تقلید معرفی کردند ولی آیت الله شهید قاضی طباطبائی و جمع دیگری از بزرگان همچون مرحوم آقای مولانا و مرحوم آقای شیخ کاظم دینوری و همچنین مرحوم آقای انگجی از مرحوم آقای حکیم به عنوان مرجع نام می بردند و ایشان را به مردم معرفی می کردند. در این میان مرحوم آقای بادکوبه ای برای آیت الله آقای شاهرودی تبلیغ می کرد. بعد از رحلت آسیدعبدالهادی شیرازی عمده علمای معروف و بزرگ تبریز به مرحوم آقای حکیم گرایش پیدا کردند و ایشان را به عنوان کسی که شایسته احراز مقام مرجعیت هست معرفی کردند اما تعداد کمی از بزرگان علما و عمده روضه خوانها و منبریهای تبریز از مرحوم آقای شریعتمداری
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 33
حمایت کرده و به عنوان مرجع معرفی می نمودند یکی از طرفداران ایشان مرحوم آیت الله آسیداحمد خسروشاهی برادر همین جناب آقای سیدهادی خسروشاهی بود. ایشان از علمای موجه تبریز و صاحب نفوذ در بین عوام بود و به جهت سخنرانیهای ساده و عامیانه اش و روضه های خوبی که می خواند از محبوبیت خاصی در میان توده عوام مردم برخوردار بود و مریدهای زیادی در بین آنها داشت و در مقابل، برادر بزرگتر ایشان یعنی مرحوم آیت الله آسیدابوالفضل خسروشاهی از مخالفان سرسخت آقای شریعتمداری بود وی که از علمای بسیار موجه و مقبول بخصوص در میان قشر باسواد و روشنفکر بود به طور علنی با آقای شریعتمداری مخالفت می کرد این مخالفت بویژه بعد از تأسیس دارالتبلیغ به اوج خود رسید و موجب بروز درگیریهایی نیز شد. از جمله علمایی که از آقای شریعتمداری طرفداری می کرد مرحوم آیت الله آقای میرزا عبدالله مجتهدی بود که خیلی ملا و ادیب بود. ایشان که از دوستان و رفقای آقای شریعتمداری محسوب می شد ضمن احترام به سایر مراجع و عدم بدگویی نسبت به آنها از ایشان حمایت می کرد. مرحوم آقای مجتهدی نیز در بین طبقه پولدار و قشر روشنفکر مقبولیت داشت. آقای آمیرزا عبدالله سرابی و آقای واعظی و آقای حکم آبادی نیز از مبلغین و طرفداران متعصب آقای شریعتمداری محسوب می شدند و در مجموع در میان روحانیت طیف منبریها و روضه خوانها گرایش بیشتری به ایشان داشتند. از دلایل این گرایش شدید، تبریزی بودن آیت الله شریعتمداری و گاهی پولهایی بود که می رسید و در میان اینها پخش می شد اما مسأله عمده این بود که این عده جوّ ناسالمی در تبریز به وجود آورده بودند و تحمل دیگران را نداشتند به طوری که اگر کسی مثلاً از آقای حکیم نام می برد و طرفداری می کرد با پرخاشگری و گاهی با حمله ور شدن و زدن وی ساکتش می کردند ولی با این حال، محبوبیت آقای حکیم در تبریز بخصوص در بین افراد باسواد و بازاریهای فهیم خیلی بیشتر از آقای شریعتمداری بود.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 34