فصل دوم: تبریز و روحانیت آن در انقلاب اسلامی

نگاهی به مراتب علمی و عملی بعضی از علمای معاصر تبریز

نگاهی به مراتب علمی و عملی بعضی از علمای معاصر تبریز

‏در ابتدا باید عرض کنم که علمای تبریز را از نظر تحصیل می توان به دو دسته تقسیم کرد،‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 34
‏یک دسته که تحصیلکرده های حوزه علمیه نجف بودند و دسته و گروه دیگر که در همان‏‎ ‎‏تبریز دروس دینی و اسلامی را گذرانده و به مراتب بالای علمی و اجتهادی رسیده‏‎ ‎‏بودند. عمده کسانی که در نجف درس خوانده بودند از شاگردان، علما و مراجع صاحب‏‎ ‎‏نام نجف مثل مرحوم شیخ انصاری و مرحوم محقق خراسانی و مرحوم نائینی و مرحوم‏‎ ‎‏آقاضیاء و مرحوم آقای غروی اصفهانی معروف به کمپانی بودند. از جمله این افراد که در‏‎ ‎‏زمان مرجعیت مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و مراجع قم در حد مرجعیت بود‏‎ ‎‏و عده زیادی از مردم تبریز از ایشان تقلید می کردند، مرحوم حاج میرزا فتاح شهیدی بود‏‎ ‎‏که در محضر مرحوم سید کاظم یزدی‏‎[1]‎‏ و آخوند خراسانی و شیخ الشریعة اصفهانی تلمذ‏‎ ‎‏کرده بود و پس از بازگشتش به تبریز با دایرکردن محفل درس و بحث در تبریز به تربیت‏‎ ‎‏طلاب و فضلا مشغول شده بود. کتاب ‏‏هدایة الطالب الی اسرار المکاسب‏‏ ایشان که به جرأت‏‎ ‎‏می توان گفت جامع ترین شرحی است که بر مکاسب شیخ نگاشته شده است، ضمن دارا‏‎ ‎‏بودن نکات دقیق فقهی و مسائل اصولی و رجالی از نظر ادبی نیز در کمال قوّت و‏‎ ‎‏استحکام قرار دارد. تألیفات زیادی از ایشان به یادگار مانده است که متأسفانه به چاپ‏‎ ‎‏نرسیده است. از جمله علما و بزرگان صاحب نام تبریز مرحوم آقاشیخ عبدالله مجتهدی‏‎ ‎‏از نوادگان مرحوم میرزا جواد مجتهد بود.‏‎[2]‎‏ یکی دیگر از علما و بزرگان تبریز مرحوم‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 35
‏آیت الله شیخ احمد اهری از شاگردان مرحوم محقق نائینی‏‎[3]‎‏ و هم دوره ای آیت الله آقای‏‎ ‎
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 36
‏خویی بود. آیت الله آقای سیدمحمد بادکوبه ای نیز از جمله علمای تبریز و از شاگردان‏‎ ‎‏تراز اول مرحوم آقا ضیاء به شمار می آمد. شخصیت علمی دیگری که مسن تر از این دو‏‎ ‎‏بزرگوار بود و از نظر علمی نیز در مرتبه بالاتری قرار داشت مرحوم آقای مفید بود که‏‎ ‎‏ظاهراً نزد مرحوم آقای ایروانی درس خوانده بود. مرحوم آقای دروازه ای نیز یکی دیگر‏‎ ‎‏از علمای بزرگوار تبریز بود که به تدریس کفایه و تفسیر قرآن اشتغال داشت.‏

‏     از جمله عالمان شهر تبریز در دهه چهل آیت الله آقای شنب غازانی بود‏‎[4]‎‏ که خیلی ملا‏‎ ‎‏و باسواد بود و در شبهای جمعه جلسه تفسیر قرآن داشت و من توفیق داشتم که به همراه‏‎ ‎‏پدرم در جلسات تفسیر ایشان که بسیار جالب و پربار بود شرکت کنم.‏

‏     یکی دیگر از عالمان برجسته و نامور خطه تبریز که در علم اخلاق و عرفان سرآمد‏‎ ‎‏بود و از جمله اوتاد و صاحبان کرامت حوزه علمیه قم به شمار می رفته است مرحوم‏‎ ‎‏آیت الله میرزا جواد آقاملکی تبریزی است که حضرت امام خمینی علاقه ویژه ای به‏‎ ‎‏ایشان داشتند و بهره های علمی و عملی فراوانی از ایشان برده بودند و اگر کسی کتاب‏‎ ‎‏اسرار الصلوة‏‏ حضرت امام و ‏‏اسرار الصلوة‏‏ مرحوم آمیرزا جواد ملکی را خوانده باشد‏‎ ‎‏در می یابد که حضرت امام با الهام از کتاب ایشان این کتاب را نوشته است. بعد از رحلت‏‎ ‎‏مرحوم آمیرزا جواد تبریزی حضرت امام همواره بر سر مزار ایشان در شیخان حاضر‏‎ ‎‏می شدند.‏

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 37

  • . آیت الله سیدمحمد کاظم یزدی یکی از فقهای بزرگ و نامدار قرن چهاردهم هجری است که از نظر جامعیت در مسائل فرعی فقهی، کم نظیر می باشد. او عالمی متبحر و فقیهی دقیق بود. در سال 1247 در یکی از قرای یزد متولد شد. در کنار اشتغال به تربیت دانشجویان و تهذیب نفس به تأسیس ابنیه خیریه و مساجد و مدارس نیز اهتمام داشته است. مدرسۀ «سید» در نجف از آثار اوست. فرزند او آیت الله حاج سیدمحمد طباطبایی یزدی در مبارزۀ مردم مسلمان عراق علیه انگلیسی ها به فیض شهادت نایل شد. از تألیفات این شخصیت می توان: بستان نیاز، تعادل و تراجیح، حاشیۀ مکاسب، حجیة الظن فی عدد الرکعات، السؤال و الجواب، الصحیفة الکاظمیه، منجزات المریض، و العروة الوثقی در فقه را نام برد. او در 27 رجب سال 1328 هـ .ق. در نجف به رحمت ایزدی پیوست و در کنار درب طوسی مدفون شد.
  • . طایفه مجتهدیها جزو چند طایفه بزرگ و مشهور تبریز به شمار می آمدند و علما و دانشمندان زیادی در میان این طایفه وجود داشتند ولی متأسفانه در حال حاضر کسی از این طایفه در لباس روحانیت و اهل علم حوزوی وجود ندارد. در اینجا بی مناسبت نیست که به یکی ـ دو طایفه از طوایف مشهور و اهل علم تبریز مختصراً اشاره کنم. یکی از آن طایفه ها، طایفه امامی بود که چون از قدیم منصب امامت جمعه را از طرف حکومتهای وقت داشتند به این نام شهرت یافته بودند. آخرین بازمانده روحانی این طایفه اگرچه منصب دولتی امامت جمعه را داشت ولی نماز جمعه نمی خواند و تنها رابط بین حکومت و مردم بود و گاهی برای حل مشکلات مردم در دستگاههای دولتی واسطه می شد و اقدام می کرد. طایفه معروف دیگر طایفه مرحوم قاضی طباطبایی بود که سابقه پانصد ساله در تبریز داشتند. در این طایفه نیز علما و مجتهدین زیادی بوده اند  که به جهت اشتغال به امر قضاوت و حل مسائل و دعاوی مردم به قاضی شهرت پیدا کرده بودند. پدر و جد پدری مرحوم شهید قاضی طباطبایی یعنی مرحوم آمیرزا باقر و مرحوم آمیرزا مهدی قاضی طباطبایی هر دو از قضات تبریز بودند که به رتق و فتق امور مردم می پرداختند. آبا و اجداد شهید قاضی از پانصد سال پیش جملگی از علما و فضلای تبریز بوده اند و کتب خطی زیادی که فوق العاده ارزشمند هستند از همان زمانهای قدیم برطبق وصیتی که اجداد مرحوم شهید قاضی کرده بودند که این کتب به فرزندان ارشد و روحانی شان برسد نسل به نسل منتقل شده و به ایشان رسیده بود و بعد از شهادت آن مرحوم در اختیار فرزندش آقای سید محمدتقی که در قم مشغول تحصیل می باشد، قرار گرفت. گفتنی است که مرحوم شهید قاضی و پدر و جد بزرگوارش هر سه در مسجد معروف به مقبره مدفون هستند.
  • . آیت الله حاج میرزا محمدحسین نائینی یکی از بزرگترین مراجع عصر خویش در 17 ذیقعده سال 1276 هـ .ق. در نائین چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به انجام رساند و در ادامه تحصیل و پیگیری سطوح عالیه به حوزه نجف رهسپار شد و در ردیف شاگردان آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی و آیت الله سیدمحمد اصفهانی قرار گرفت و در محضر آیت الله ملامحمد کاظم خراسانی حضور یافت. مرحوم نائینی در اثر اطلاعات وسیع در علوم ریاضی، حکمت و فلسفه و عرفان و احاطه به کلیات فقه، امتیازات خاصی در میان علمای نجف اشرف داشت. ایشان علم اصول را با دقت تمام و جدیت خاص به صورتی منظم و خالی از پیچیدگی، تهذیب و تنقیح نمود. طلاب زیادی از کشورهای مختلف اسلامی در درس ایشان حاضر شده و ایشان عنایت خاصی نسبت به شاگردان خود داشت. ایشان در روزگار سیاه و خفقان قاجاری بود که کتاب تنبیه الامة و تنزیه الملة را نوشت و انواع استبداد و خودسری و حکومت خودکامه پادشاهان مستبد را با منطق و حکمت نشان داد. وظایف علما و فقها را نسبت به دین و اوضاع جاری بیان نمود. مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم شیخ عبدالله مازندرانی بر این کتاب تقریظ نوشته و مأخوذ بودن اصل مشروطیت را از متن شریعت محمدی (ص) مورد تأیید و امضا قرار دادند. ایشان این کتاب را در سال 1327، درست هجده سال پس از فتوای میرزای شیرازی نوشت. کتاب تقریرات نائینی نیز از پرخواننده ترین کتابهای اصولی ایشان است. لباس مشکوک، رساله لاضرر و وسیلة النجاة از دیگر آثار فقهی ـ اصولی ایشان است. در سال 1341 وقتی ملک فیصل در عراق قصد انجام انتخابات و تأسیس مجلس شورای ملی را داشت، علمای وقت به دلیل ضایع شدن حقوق شیعیان که دو سوم عراق را تشکیل می دادند، حکم تحریم انتخابات را صادر کردند. این حکم از طرف آیت الله شیخ مهدی خالصی صادر شد که آیت الله نائینی و آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی آن را امضا نمودند. در اثر این فتوا سر و صدای عجیبی در عراق برپا شد و دولت تصمیم گرفت آنها را از عراق تبعید کند. بدین ترتیب آیت الله خالصی، آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت الله نائینی به همراه جمعی از علما از عراق به ایران تبعید شدند. آیت الله نائینی پس از توقف در کرمانشاه به مدت ده ماه در قم به سر برد تا اینکه مجدداً در سال 1342 با عذرخواهی ملک فیصل، مجدداً راهی عراق شد. آیت الله نائینی در 26 جمادی الاول 1355  مطابق با 26 مرداد 1315 به رحمت خدا رفت.
  • . شنب غازان از محله های معروف قدیمی تبریز و باقیمانده از دوران حکومت قره قویونلو و آق قویونلوها می باشد که جزء آثار باستانی است.