جنبه هایی از ویژگیهای اخلاقی حضرت امام
باید گفت که جذابیت حضرت امام برای دوستانش و فضلایی که از نزدیک با ایشان آشنا بودند بیشتر به معنویت امام بر می گردد. متأسفانه گرایش به مسائل معنوی دو آفت و خطر مهم را همیشه به همراه داشته و دارد. یکی از آن دو آفت مهم، تظاهر و تشبث به
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 88
اعمال ریاکارانه است و دیگری توأم شدن تقدس با تحجر و حتی عقب ماندگی فکری است که این دومی در حوزه ها شیوع بیشتری داشت به طوری که هر کس عمامه اش را کج به سر می گذاشت و یا عبا و قبایش را به طور ناجور بر تن می کرد و با نعلین پاره و یا بدون جوراب در انظار ظاهر می شد به عنوان مظهر تقدس و معنویت شناخته می شد مع الأسف این برداشت از معنویت در آن سالها که امام خمینی در قم حضور داشت رواج بیشتری پیدا کرده بود و تقدس ظاهری همراه با نامرتب بودن و رسیدگی نکردن به وضع ظاهری خود و بیخبری از اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه به عنوان زهد و تقوا و معنویت تبلیغ و ترویج می شد؛ اما در همان مقطع، امام (س) تعریفی علمی و متفاوت از معنا و قدسیت به نمایش گذاشت. حضرت امام خمینی (س) به گفته تمام دوستان و نزدیکانش اعم از دوستان دوران جوانی مانند مرحوم آیت الله غروی و مرحوم آیت الله سیدمحمدصادق لواسانی که من خودم از این بزرگوار شنیدم در نشستهای صمیمانه زیادی که اینها به همراه عده ای دیگر از دوستان با امام داشته اند هیچ گاه جرأت نمی کرده است که در حضور امام غیبت و یا از کسی بدگویی بنماید و یا با اینکه حضرت امام در مزاحها و شوخیهای این جمع شرکت می کرده ولی هرگز از محدوده نزاکت و ادب بیرون نمی رفته است و باز همه دوستان و رفقای صمیمی دوران جوانی متفقند که تهجد و شب زنده داری و زیارت جامعه ایشان حتی در همان دوران جوانی ترک نمی شده است. آنها با وصف حال می گویند: ما هیچ گاه ندیدیم که امام در انظار مردم تسبیح به دست بگیرد و مشغول ذکر شود و یا طوری حرف بزند و یا راه برود که نمایانگر زهد و تقدس باشد. امام واقعاً اهل معنویت و ریاضت و انجام مستحبات و ترک مکروهات بود اما بدون ذره ای ریا و تظاهر و خودنمایی و همه این فضایل را با آگاهی از مسائل سیاسی و اجتماعی و با مردم معاشرت کردن درآمیخته بود. تقوا و تقدس واقعی امام مانع از آن نمی شد که ایشان با قدرت و دقت به جامعه اش بیندیشد و مراقب اوضاع سیاسی کشور باشد بلکه تقدس و گرایش به معنویت باعث می شد که امام آگاهانه تر و واقع بینانه تر به مسائل نگاه کند و با توجه دقیق به تعالیم اسلام و قرآن به راهش ادامه دهد؛ این در حالی بود که تفکر رایج حوزه در آن زمان بین معنویت و سیاست تنافی می دید و این دو را دو
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 89
چهره متضاد و غیرقابل جمع معرفی می کرد؛ ولی امام این تضاد را که در اذهان اکثر حوزویان رسوخ کرده بود، زدود و لباس تقدس و سیاست را بر قامت رسای خود پوشاند. ایشان از همان دوران جوانی در کنار خودسازی و تهذیب نفس علاقه شدیدش را به مسائل سیاسی جامعه اظهار کرد و از سن بیست سالگی برای مطلع شدن از مذاکرات مجلس شورای ملی که مرحوم شهید سیدحسن مدرس حضوری مقتدرانه در آن داشت و یا مراسم سیاسی دیگر، از قم به تهران می رفت و یا در ایام تابستان که در تهران بود غالباً در این نوع مراسم و مجالس به طور فعال شرکت می کرد؛ در سالهای بعد نیز ایشان با سیاستمداران انقلابی و روحانی آن زمان مانند مرحوم آیت الله کاشانی دائماً در تماس بود. امام همانند جد بزرگوارش حضرت امیر (ع) بود که جرج جرداق در کتاب الامام صوت العدالة الانسانیة می گوید: علی در همان حال که یک انسان متعبد و متهجد و مقدس بود، در همان زمان یک رزمنده سلحشور و یک جنگجوی خستگی ناپذیر و بی بدیل بود و در حالی که یک عالم بی نظیر و یک عارف بی همتا بود یک سیاستمدار برجسته و زبردست هم بود. جمع شدن این چهره های به ظاهر متضاد در حضرت علی (ع) برای جرداق از آن جهت جالب و مهم است که در تاریخ انسانیت همواره بین این خصایل فرسنگها فاصله است؛ یعنی انسانهای راهب و تارک دنیا در عالم مسیحیت دیگر با سیاست و امور سیاسی و اجتماعی جامعه خودشان کوچکترین ارتباطی برقرار نمی کنند و سیاستمداران نیز با دین ارتباطی ندارند. حال با توجه به نظر جرج جرداق درباره حضرت علی (ع) باید گفت: امام خمینی نیز البته در مقیاسی کوچکتر جامع بین این ویژگیهای به ظاهر متضاد بود و به طور خلاصه دو چیز به طور عمده موجب جذابیت امام شده بود، یکی مراتب بالای علمی ایشان و از آن مهمتر برخورداری از جنبه های والای اخلاقی و معنوی بود.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 90