فصل چهارم: نهضت امام از آغاز تا تبعید ایشان

نقش امریکا در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

نقش امریکا در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

‏همان طوری که می دانید بعد از جنگ جهانی دوم، عمده کشورهای دنیا در دو بلوک‏‎ ‎‏غرب و شرق دسته بندی شدند. جمعی از کشورها زیر چتر حمایتی غرب به سردمداری‏‎ ‎‏امریکا قرار گرفتند و جمعی دیگر تحت حمایت شرق به رهبری شوروی واقع شدند و‏‎ ‎‏رقابت برای افزودن به کشورهای تحت نفوذ، بین دو ابرقدرت مهم جهان روز به روز‏‎ ‎‏بیشتر شد. در این میان رژیمهای کمونیستی با طرح شعارهای سوسیالیستی در جامعۀ‏‎ ‎‏جهان سوم و ظلم دیدگان، طرفداران بیشتری را در میان طبقات مختلف مردم جذب‏‎ ‎‏می کردند و در سطح جهان نیز شوروی بویژه در زمان خروشچف با اغماض از مسائل‏‎ ‎‏اعتقادی کمونیسم و تکیه بیشتر بر مسائل اقتصاد سوسیالیستی و کمک به کشورهایی که‏‎ ‎‏داعیه آزادیخواهی داشتند و با هر شعاری (مذهبی یا ملی) به مبارزه با استعمار و‏‎ ‎‏استکبار می پرداختند، توانست طرفداران زیادتری در میان کشورهای جهان بیابد و بر‏‎ ‎‏اقمار خود بیفزاید. بخصوص که در آن مقطع در بعضی از کشورهای خاورمیانه مانند‏‎ ‎‏مصر، عراق و الجزایر، زمام امور در دست افراد انقلابی و آزادیخواه قرار داشت. در‏‎ ‎‏مصر ژنرال نجیب به همراهی جمال عبدالناصر کودتا کردند و با برکناری ملک فاروق و‏‎ ‎‏اعلام جمهوری، به سلطه استعمارگر پیر، انگلیس پایان دادند. در عراق، عبدالکریم‏‎ ‎‏قاسم به همراه ژنرالهای هوادارش با کودتایی شاه عراق را سرنگون کردند. در الجزایر‏‎ ‎‏انقلابیون مسلمان آن کشور بعد از سالیان دراز مبارزه و تلاش، بالاخره پیروز شده و به‏‎ ‎‏سلطه فرانسه خاتمه دادند. طبیعی بود که زمامداران جدید این کشورها که با سرنگونی‏‎ ‎‏حکومتهای سرسپرده و دست نشانده غرب و با مبارزه مستقیم با کشورهای استعمارگر،‏‎ ‎‏حاکمیت یافته بودند، به شرق و شوروی که بعد از انقلاب اکتبر صبغه آزادیخواهی‏‎ ‎‏بیشتری پیدا کرده بود گرایش پیدا کنند نه به غرب که هنوز هم داعیه استعمار و تسلط بر‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 102
‏جهان داشت. شوروی نیز از این موقعیتها به خوبی بهره برداری می کرد و با کمک و‏‎ ‎‏حمایت از این کشورها آنها را در طیف و بلوک خودش قرار می داد. به همین خاطر بود که‏‎ ‎‏امریکا به وحشت افتاد و درصدد برآمد که با برنامه هایی کشورهای تحت نفوذ خود را‏‎ ‎‏حفظ کند. آن برنامه ها این بود که در این کشورها که غالباً تحت حکومت افراد‏‎ ‎‏خودکامه ای اداره می شد، با ایجاد تغییرات اصلاحی، به مردم آزادی بیشتری داده شود‏‎ ‎‏و با اقداماتی در جهت توسعه و سازندگی و تأمین رفاه نسبی برای مردم ندای حق طلبانه‏‎ ‎‏آنها را خاموش کند تا هر چه بیشتر و بهتر بتواند به غارت منابع و ذخایر عظیم زیرزمینی‏‎ ‎‏آنها ادامه دهد.‏‎[1]‎‏ در ایران نیز می بایست این برنامه ها اجرا می شد؛ چرا که نخست اینکه‏‎ ‎‏امریکا اهداف اقتصادی، سیاسی و نظامی خاص و دامنه داری را در ایران دنبال می کرد و‏‎ ‎‏دوم اینکه ایران در همسایگی شوروی قرار داشت و امریکا به عنوان یک پایگاه مهم و‏‎ ‎‏استراتژیک در برابر نفوذ شوروی به آن می نگریست و سرمایه گذاری هنگفتی نیز در این‏‎ ‎‏جهت کرده بود و بنابراین برای حفظ سرمایه خودش ضروری بود که این پایگاه حفظ‏‎ ‎‏شود؛ اما امریکایی ها بخصوص دموکراتها که در آن مقطع حاکمیت داشتند به خوبی‏‎ ‎‏می دانستند که دیگر نمی توانند با سلاح و تجهیزات نظامی مهره های دست نشانده خود‏‎ ‎‏را حفظ کنند. به همین جهت سیاست خارجی دموکراتها که وجهه آزادیخواهانه بیشتری‏‎ ‎‏نسبت به جمهوریخواهان داشتند این بود که در کشورهای تحت نفوذشان با ایجاد‏‎ ‎‏تغییرات اصلاحی ضمن تأمین رفاه نسبی مردم به آنها آزادی بیشتری بدهند و خود نیز به‏‎ ‎‏عنوان منادی آزادی و پیشرفت و توسعه، در جهان شناخته شوند. کندی رئیس جمهور‏‎ ‎‏دموکرات امریکا نیز در همان زمان گفته بود: ما برای اینکه به خواسته هایمان در‏‎ ‎‏کشورهای جهان سوم برسیم باید مقداری از خواسته های مردم آن کشورها را نیز‏‎ ‎‏برآورده کنیم. به همین دلیل امریکا برنامه های اصلاحی خودش را تحت عناوینی چون‏‎ ‎‏اصلاحات ارضی و انجمنهای ایالتی و ولایتی به ایران دیکته نمود.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 103

  • . برنامه های جان. اف. کندی با عنوان سد نفوذ مطرح شد که در نهایت در قالب برنامه های اصلاحی در کشورهای استعماری امریکا اجرا گردید.