فصل چهارم: نهضت امام از آغاز تا تبعید ایشان

تعویض مهره برای تصویب و اجرای لایحه

تعویض مهره برای تصویب و اجرای لایحه

‏علی امینی که قبل از تصویب لایحه نخست وزیر شده بود‏‎[1]‎‏ سرسپردگی خاصی نسبت به‏‎ ‎‏امریکا داشت و با سفارش امریکایی ها به نخست وزیری منصوب شده بود و شاه نسبت‏‎ ‎‏به او احساس رقابت می کرد‏‎[2]‎‏ و او را برای خود رقیب می دید، با اینکه خود هنگام مواجه‏‎ ‎‏شدن با سفیر و مأموران امریکایی فراموش می کرد که شاه است و هرچه آنها می گفتند‏‎ ‎‏اجرا می کرد، در عین حال نگران بود که شخص دیگری با سرسپردگی بیشتر جانشین او‏‎ ‎‏شود؛ این بود که با سفر به امریکا درخواست کرد علی امینی ـ که دست نشانده‏‎ ‎‏دموکراتها‏‎[3]‎‏ بود و خود شاه نیز چنانکه در مصاحبه ای در سالهای 54 ـ 55 گفت، دل‏‎ ‎‏خوشی از او نداشت ـ از کار برکنار شود و خود او مجری بی چون و چرای برنامه های‏‎ ‎‏امریکا شود. بدین ترتیب امینی از صحنه کنار گذاشته شد و اسدالله علم جانشین وی شد.‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 106
‏علت دیگری که برای برکناری امینی می توان ذکر کرد این است که او بیشتر اهل گفتگو و‏‎ ‎‏مذاکره و رایزنی بود تا بگیر و ببند و ضرب و شتم؛ یعنی همان روشی که دموکراتها در‏‎ ‎‏سیاست خارجی خودشان داشتند و به همین دلیل بود که شاه دوباره در سال 57 هنگام‏‎ ‎‏ریاست جمهوری کارتر که از حزب دموکرات بود و تحت فشار آنها و از سر ناچاری با‏‎ ‎‏نخست وزیری امینی موافقت کرد تا شاید با گفتگو و مذاکره با مراجع و امام، بحران‏‎ ‎‏موجود را از میان بردارد؛ اما وقتی با عدم اقبال امام و مراجع مواجه شد از صحنه کنار‏‎ ‎‏رفت؛ در عین حالی که علم این ویژگی را داشت که با قساوت تمام در برابر مردم قد علم‏‎ ‎‏کند و در صورت مخالفت، دست به کشتار بزند چنانکه سرکوب قیام 15 خرداد 42 در‏‎ ‎‏زمان نخست وزیری وی به وقوع پیوست و همان طوری که او در خاطراتش آورده، حمله‏‎ ‎‏به مردم و قتل عام آنها به دستور مستقیم او صورت گرفته بود.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 107

  • . علی امینی عنصر سرسپرده امریکا و از چهره های آزادیخواه کشور بود که به جهت ویژگیهایی که داشت از سوی امریکا برای احراز پست نخست وزیری و اجرای طرح امریکایی اصلاحات ارضی برگزیده شد. وی که از نواده های سلسله قاجار بود با بقایای آن سلسله و ملاکین عمده کشور آشنایی و ارتباط داشت و چون به مدت یک سال در نجف درس طلبگی خوانده بود، منش و رفتار روحانیون را نیز می شناخت و چون در مجموع اهل گفتگو و مذاکره بود و توان این را داشت که با آرام کردن مخالفان و معترضان به طرح، حمایت مردم را نیز جلب کند، بهترین مهره برای اجرای طرح شناخته شد.
  • . یکی از نویسندگان غربی درباره علل حمایت امریکا از نخست وزیری امینی می نویسد: ایالات متحده امینی را به چند دلیل تأیید می کرد. او به عنوان سفیر در واشنگتن در اواخر دهه سی اعتماد وزارت کشور امریکا را جلب کرده بود. در سال 1330 در مقام رئیس هیأت ایرانی در مذاکره با شرکتهای نفتی نشان داده بود که توانایی کسی را که تصمیمات غیرمتعارف اخذ کند دارد. به عنوان وزیر دارایی در کابینه مصدق، ارتباط لفظی با بسیاری از رهبران جبهه ملی را حفظ کرده بود. بالاتر از همه به عنوان یک اشرافی بی تعصب از اواسط دهه 1330 که همراه برادر بزرگش ابوالقاسم امینی به محفل داخلی قوام تعلق داشت، مدافع اصلاحات ارضی بود. شاه به سهم خود از امینی بشدت بدش می آمد. به روابط گذشته وی با قوام و مصدق بی اعتماد بود و گمان داشت که وی علاوه بر اصلاحات اقتصادی درصدد انجام تغییرات سیاسی نیز هست. چنانکه شاه بعدها به خبرنگار امریکایی اقرار کرد. حکومت کندی بود که او را مجبور ساخت امینی را نخست وزیر کند. ر.ک. به: آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب؛ ص 385 ـ 386.
  • . علی امینی در مصاحبه ای که بعد از پیروزی انقلاب با رادیو بی.بی.سی انجام داد، اذعان کرد که من با دموکراتها و رئیس جمهورشان، کندی از نزدیک آشنا بودم و سیاست و مرام آنها را می شناختم و با آن موافق بودم اما شاه به من تهمت می زد که چون من با همسر کندی ارتباط دارم و او نیز سفارش من را به کندی کرده است آنها من را به عنوان نخست وزیر پیشنهاد می کنند و این یک افترا و دروغ است.