شیوه برخورد امام خمینی با لایحه مزبور
به طوری که شنیده ام امام بعد از اطلاع یافتن از جریان تصویب لایحه، بلافاصله شخصی را به منزل حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری می فرستد تا ایشان با دعوت از مراجع و بزرگان حوزه آنها را برای یک جلسه مشورتی و تبادل نظر در منزلش گرد هم آورد. در آن مقطع جمعی از علمای قم و شاگردان حاج شیخ عبدالکریم حائری مانند آیت الله حاج سید احمد زنجانی پدر آیت الله حاج آقا موسی زنجانی، مرحوم آقای لنگرودی، مرحوم آقای عراقی، مرحوم آقای اراکی و مرحوم آقای محقق داماد و
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 107
مرحوم آمیرزا هاشم آملی و مرحوم شیخ مرتضی حائری اگرچه مرجعیت نداشتند ولی در حد سایر مراجع محسوب می شدند و در میان اینها دو تن بودند که مقبول همه علما و مراجع و از نظر تقوا و تقدس مشهور عام و خاص بودند. یکی از آنها مرحوم آقای سید احمد زنجانی بود که در کمال شایستگی برای احراز مرجعیت، همه می دانستند که ایشان در پی این مقام نیست و دیگری آقای شیخ مرتضی حائری فرزند ارشد آقای حاج شیخ عبدالکریم بود که مورد توجه و احترام همه آقایان بود و با همه آنها مراوده داشت و در حوزه اگر دعوتی می شد همه علما و مراجع به راحتی می پذیرفتند که در منزل این دو بزرگوار جمع شوند. ویژگی دیگری که مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری داشت این بود که ایشان از نظر سنی چند سال از علمای هم تراز خود کوچکتر بود و همین موجب شده بود که ایشان در چنین مواقعی دعوت از مراجع و سایر علما را به عهده بگیرد و شاید اگر شخص دیگری به جای ایشان بود این کار را دور از شأن و منزلت خود می دانست و زیر بار نمی رفت. در هر صورت دعوت امام برای تشکیل جلسه که توسط مرحوم آقای حائری انجام شد، با استقبال گرم همه مراجع و علمای بزرگ حوزه رو به رو شد، دستور جلسه که در منزل آقای حائری برگزار شد درباره چگونگی برخورد با لایحه و اعتراض به دولت بود. نکته ای که امام نسبت به آن عنایت ویژه داشت این بود که باید همه با هم و با وحدت کلمه با این قضیه برخورد کنند. در همین جهت باید این جلسات در سطح
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 108
مراجع و علما و طلاب قم و سایر شهرستانها برای تبادل نظر و ایجاد هماهنگی بیشتر برقرار شود و حتی اگر در این جلسات حرف مهمی مطرح نشود صرف همین دور هم جمع شدن و از حال همدیگر جویا شدن از بروز اختلاف و تشتت می کاهد. بعد از این جلسه، نشستهای دیگری نیز در منزل حاج سید احمد زنجانی و مرحوم حائری، برگزار شد و از همین جلساتی که در سطح مدرسین و علمای حوزه تشکیل شد، شالوده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم ریخته شد و اگرچه این جامعه بعد از سالهای 42 و 43 تا سال 56 فعالیتی نداشت ولی بعد از رحلت حاج آقا مصطفی خمینی (ره) تشکیل دوباره یافت و فعالیتش را به صورت منسجم تر آغاز کرد. بنابراین اولین گام امام در مبارزه با لایحه، ایجاد وحدت و انسجام بین روحانیت بود. اقدام دوم ایشان افشای چهره فریبکارانه دستگاه پهلوی بود؛ چرا که رژیم پهلوی با برنامه اصلاحات ارضی و گنجاندن موادی چون حمایت از کارگران و کشاورزان در آن، قصد جلب حمایت آنها را داشت همان طوری که با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی می خواست وانمود کند که مردم صاحب رأی و نقش در اداره کشور هستند و به این ترتیب یک وجهه مردمی به حکومتش بدهد تا از حمایت آنها به خوبی بهره ببرد. بنابراین وظیفه امام بسیار خطیر و حساس بود ولی ایشان به خوبی این وظیفه را انجام داد. امام خمینی (س) در اطلاعیه ها و سخنرانیهایش ضمن برملاکردن منویات شوم هیأت حاکمه، هوشیارانه مراقب بود مطلبی که دشمن در کمین نشسته و از آن سوءاستفاده می کند و برچسب ارتجاع و تحجر و ضدمردمی بودن به امام و روحانیت می زند، مطرح نکند. امام هیچ گاه به مخالفت مستقیم با اصلاحات ارضی که دستگاه پهلوی القا کرده بود در جهت منافع کشاورزان و روستاییان است نپرداخت بلکه در ضمن بیاناتش به مردم گوشزد می کرد که مقصود از اصلاحات ارضی، ترویج کشاورزی و حمایت از کشاورزان نیست، بلکه اینها به سردمداری امریکا می خواهند ریشه کشاورزی ما را بخشکانند و ایران را بازار مصرف کالاهای کشاورزی و صنعتی خودشان بکنند؛ و یا درخصوص دادن حق رأی به زنان، امام مخالفت خویش را به این صورت بیان کرد که حکومت پهلوی با این طرح عوام فریبانه می خواهد فحشا و بی بندوباری را گسترش دهد. شاه می خواهد به نام آزادی
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 109
و تساوی حقوق زن و مرد، زنها را نیز به سربازی اجباری ببرد. اگرچه در آن هنگام که لایحه مطرح شد هیچ کس تصور نمی کرد که مقصود واقعی هیأت حاکم این چیزها باشد و شاه نیز بارها در مصاحبه هایش تکذیب کرد، ولی گذشت زمان صدق گفتار امام را آشکار ساخت و سربازی رفتن زنها، چهار ـ پنج سال بعد به طور رسمی اعلام شد. در مجموع موضعگیریهای امام خمینی(س) به شکلی بود که هم شبهات القایی رژیم را دفع می کرد و هم به افکار عمومی آگاهی می بخشید و آن روستایی ساده دل نیز که فریب شعارهای به ظاهر زیبای دستگاه را خورده بود، هوشیار می شد و حقانیت کلام امام را درمی یافت.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 110