اهداف رژیم از این اعمال جنایتکارانه
همان طوری که عرض کردم یکی از مقاصد رژیم این بود که القا کند روحانیت پایگاهی در بین مردم ندارد؛ به همین جهت مردم، مجالس آنها را برهم زدند و با آنها درگیر
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 123
شدند. بعد از نافرجام شدن این برنامه، هدف دیگر حکومت این بود که با مداخله آشکار نیروهای نظامی در سرکوب مردم و طلاب که تا آن زمان علناً در برابر مردم واکنش خشونت آمیز نشان نداده بود، از علما و مراجع، زهرچشم بگیرد. رژیم تصور می کرد با این اقدام وحشیانه، می تواند رقیب را از صحنه بیرون بکند. اگر چه اینگونه اعمال تأثیری در حرکت امام نمی گذاشت ولی در مورد بعضی از مراجع، چندان هم بی تأثیر نبود. متأسفانه بعضی از مراجع با تمام تقوا و تقدسی که داشتند از یک نوع سادگی نیز برخوردار بودند و خیلی زود تحت تأثیر قرار می گرفتند که در این باره من خاطراتی دارم که ذکر می کنم.
در سال 54 جمعی از مدرسین بزرگ حوزه از طرف حکومت دستگیر شده، بعضی زندانی و عده ای تبعید شده بودند. ما به همراه تعداد زیادی از طلاب و فضلای حوزه در حدود سیصد نفر خدمت یکی از مراجع رفتیم و از ایشان خواستیم که درخصوص این قضیه بی تفاوت نباشد و برای آزادی این افراد اقدامی بکند. دو ـ سه نفر از دوستان صحبت کردند و درخواستشان را در این باره مطرح کردند. بعد از درخواست آنان آن مرجع محترم شروع به صحبت کرد و فرمود: من با شما همدردم و در جریان وقایع هستم ولی من نمی توانم کار بیشتری انجام بدهم و بعد در حالی که بغض، گلویش را گرفته بود فرمود: از طرف حکومت تهدید کرده اند که اگر من اقدامی کنم زنها را وادار می کنند که در مقابل حرم با لنگه کفش به من حمله کنند. در این هنگام گریه و زاری اطرافیان ایشان بلند شد. مقصودم از نقل خاطره این بود که ایشان تهدید پوچ و توخالی ساواک را جدی گرفته بود و درباره آقای شریعتمداری نیز من خودم از امام شنیدم که فرمودند: در دوره مبارزه، یک روز آقای شریعتمداری به من تلفن کرد و گفت: فردا نباید اقدامی بکنیم چون مأموران دیشب به منزل من آمدند و گفتند: اگر فردا کاری بکنید همه مردم را قتل عام می کنیم.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 124