فصل چهارم: نهضت امام از آغاز تا تبعید ایشان

محرم سال 42 در تبریز

محرم سال 42 در تبریز

‏من تا سال 1350 هر سال به هنگام ماه محرم و ماه مبارک رمضان برای تبلیغ به تبریز‏‎ ‎‏می رفتم و از سال 1350 به بعد به سایر شهرستانهای ایران که عمدتاً فارس زبان بودند‏‎ ‎‏برای تبلیغ مسافرت می کردم. در محرم سال 42 که حال و هوای دیگری بر اکثر شهرهای‏‎ ‎‏مهم ایران حاکمیت یافته بود در تبریز بودم. آن سال مجالس روضه و سخنرانی زیادی در‏‎ ‎‏سطح شهر برپا شده و سخنرانان تبریز از جمله آقایان ناصرزاده، انزابی و دیگران‏‎[1]‎‏ که‏‎ ‎‏مهارت زیادی در سخنرانی داشتند بسیار فعال بودند. محور سخنرانیها در آن سال غالباً‏‎ ‎‏بیانات و اعلامیه های حضرت امام بود خصوصاً سخنرانی روز عاشورای ایشان که نوار‏‎ ‎‏آن بعداً به دستم رسید و همین طور ارشادات و راهنماییهایی که ایشان در سالهای قبل به‏‎ ‎‏هنگام عزیمت طلاب برای تبلیغ کرده بودند، توشه راه تبلیغ وعاظ در تبریز بود. در‏‎ ‎‏ضمن مراقبت می شد حرفهایی که اتحاد مردم را برهم می زند مطرح نشود و فقط روی‏‎ ‎‏مواردی که همه مراجع روی آن اشتراک نظر دارند تکیه شود. البته کارهای دیگری نیز در‏‎ ‎‏کنار آقای قاضی (ره) انجام می دادیم از جمله تنظیم و نوشتن اطلاعیه از طرف روحانیت‏‎ ‎‏تبریز و جمع کردن امضاها.‏

‏     آن سال دسته جات عزاداری و سینه زنی با شکوه خاصی در کوچه ها و خیابانها ظاهر‏‎ ‎‏می شدند. هیأتهای عزادار بدون واهمه از مأموران امنیتی، عکسهای بزرگ امام و آقای‏‎ ‎‏شریعتمداری را بر روی علمها و پرچمها نصب کرده بودند و شعارهای انقلابی و کوبنده‏‎ ‎‏سر می دادند. در روز عاشورا که همه دسته ها و هیأتها به خیابان می آیند یک هیأت جدید‏‎ ‎‏همه نگاهها را متوجه خود ساخت و آن هیأت علمای شهر بود که در یک دسته بزرگ‏‎ ‎‏حدوداً هفتصد نفری گرد هم آمده و در مراسم روز عاشورا حضور یافته بودند. حضور‏‎ ‎‏منسجم و یکپارچه همه علما در مراسم عاشورا تا آن زمان سابقه نداشت. در میان این‏‎ ‎‏روحانیون علمای برجسته ای چون آمیرزا قاسم گرگری از شاگردان آمیرزا صادق آقا‏‎[2]‎‏ که‏‎ ‎‏حدود نود سال داشت و با قد خمیده آمده بود و آیت الله اهری که از نظر علمی منزلت‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 130
‏والایی داشت و بسیار مورد توجه مردم بود به طوری که رؤیت هلال ماه شوال و اعلام‏‎ ‎‏عید فطر در تبریز به حکم او ثابت می شد و آیت الله مفیدی که از بزرگان علمای تبریز بود‏‎ ‎‏و ایشان را به جهت ناتوانی و کهولت سن روی فرش گذاشته و آورده بودند و مرحوم‏‎ ‎‏آیت الله بادکوبه ای که از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی بود و مرحوم آیت الله حاج شیخ‏‎ ‎‏صادق مدرس از شاگردان اولیه مرحوم آخوند خراسانی و همچنین مرحوم شهید قاضی‏‎ ‎‏طباطبایی که از روحانیون مبارز و سرشناس شهر بود، جلوه خاصی به این هیأت داده‏‎ ‎‏بود. در پایان مراسم و تجمع دسته جات در بازار، یکی از روحانیون و وعاظ تبریز از‏‎ ‎‏حضور مردم در صحنه تشکر کرد و از آنها خواست تا همچنان به مبارزه و اعتراض علیه‏‎ ‎‏رژیم مادامی که مراجع دستور نداده اند ادامه دهند. بعد از صحبت وی و با فرا رسیدن‏‎ ‎‏ظهر، نماز جماعت باشکوهی به امامت آقای اهری برگزار شد. بعد از نماز ایشان را که‏‎ ‎‏مریض بود و با همان حالت و بر روی الاغ در مراسم شرکت کرده بود با همان مرکب به‏‎ ‎‏منزل برگرداندند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 131

  • . مانند آقایان وحدت، بکائی، دروازه ای (ره)، استقی، غروی و دیگران که از وعاظ معروف تبریز بودند.
  • . وی از انقلابیون و مبارزان زمان رضاخان بود که به جهت مخالفتش با وی به قم تبعید می شود و امام نیز یکی ـ دو بار در سخنانش از ایشان تجلیل کرد.