محرم سال 42 در تبریز
من تا سال 1350 هر سال به هنگام ماه محرم و ماه مبارک رمضان برای تبلیغ به تبریز می رفتم و از سال 1350 به بعد به سایر شهرستانهای ایران که عمدتاً فارس زبان بودند برای تبلیغ مسافرت می کردم. در محرم سال 42 که حال و هوای دیگری بر اکثر شهرهای مهم ایران حاکمیت یافته بود در تبریز بودم. آن سال مجالس روضه و سخنرانی زیادی در سطح شهر برپا شده و سخنرانان تبریز از جمله آقایان ناصرزاده، انزابی و دیگران که مهارت زیادی در سخنرانی داشتند بسیار فعال بودند. محور سخنرانیها در آن سال غالباً بیانات و اعلامیه های حضرت امام بود خصوصاً سخنرانی روز عاشورای ایشان که نوار آن بعداً به دستم رسید و همین طور ارشادات و راهنماییهایی که ایشان در سالهای قبل به هنگام عزیمت طلاب برای تبلیغ کرده بودند، توشه راه تبلیغ وعاظ در تبریز بود. در ضمن مراقبت می شد حرفهایی که اتحاد مردم را برهم می زند مطرح نشود و فقط روی مواردی که همه مراجع روی آن اشتراک نظر دارند تکیه شود. البته کارهای دیگری نیز در کنار آقای قاضی (ره) انجام می دادیم از جمله تنظیم و نوشتن اطلاعیه از طرف روحانیت تبریز و جمع کردن امضاها.
آن سال دسته جات عزاداری و سینه زنی با شکوه خاصی در کوچه ها و خیابانها ظاهر می شدند. هیأتهای عزادار بدون واهمه از مأموران امنیتی، عکسهای بزرگ امام و آقای شریعتمداری را بر روی علمها و پرچمها نصب کرده بودند و شعارهای انقلابی و کوبنده سر می دادند. در روز عاشورا که همه دسته ها و هیأتها به خیابان می آیند یک هیأت جدید همه نگاهها را متوجه خود ساخت و آن هیأت علمای شهر بود که در یک دسته بزرگ حدوداً هفتصد نفری گرد هم آمده و در مراسم روز عاشورا حضور یافته بودند. حضور منسجم و یکپارچه همه علما در مراسم عاشورا تا آن زمان سابقه نداشت. در میان این روحانیون علمای برجسته ای چون آمیرزا قاسم گرگری از شاگردان آمیرزا صادق آقا که حدود نود سال داشت و با قد خمیده آمده بود و آیت الله اهری که از نظر علمی منزلت
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 130
والایی داشت و بسیار مورد توجه مردم بود به طوری که رؤیت هلال ماه شوال و اعلام عید فطر در تبریز به حکم او ثابت می شد و آیت الله مفیدی که از بزرگان علمای تبریز بود و ایشان را به جهت ناتوانی و کهولت سن روی فرش گذاشته و آورده بودند و مرحوم آیت الله بادکوبه ای که از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی بود و مرحوم آیت الله حاج شیخ صادق مدرس از شاگردان اولیه مرحوم آخوند خراسانی و همچنین مرحوم شهید قاضی طباطبایی که از روحانیون مبارز و سرشناس شهر بود، جلوه خاصی به این هیأت داده بود. در پایان مراسم و تجمع دسته جات در بازار، یکی از روحانیون و وعاظ تبریز از حضور مردم در صحنه تشکر کرد و از آنها خواست تا همچنان به مبارزه و اعتراض علیه رژیم مادامی که مراجع دستور نداده اند ادامه دهند. بعد از صحبت وی و با فرا رسیدن ظهر، نماز جماعت باشکوهی به امامت آقای اهری برگزار شد. بعد از نماز ایشان را که مریض بود و با همان حالت و بر روی الاغ در مراسم شرکت کرده بود با همان مرکب به منزل برگرداندند.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 131