فصل چهارم: نهضت امام از آغاز تا تبعید ایشان

تحصن جمعی از مراجع و بزرگان در شهر ری

تحصن جمعی از مراجع و بزرگان در شهر ری

‏مسلم بود که بازداشت و زندانی کردن امام حتی طبق قوانین و معیارهای آن زمان نیز‏‎ ‎‏عملی غیرقانونی است؛ چون مطابق قانون هیچ کس را نمی توان بدون اتهام تأییدشده‏‎ ‎‏بیش از 24 ساعت زندانی کرد، مگر در موارد خاص آن هم با حکم قاضی و در سطح‏‎ ‎‏بالاتر. هیچ مرجع قانونی در آن هنگام حق محاکمه و یا صدور حکم علیه یک مرجع‏‎ ‎‏تقلید را نداشت زیرا اعمال یک فقیه براساس احساس وظیفه و تکلیف در برابر خداست‏‎ ‎‏و فقیه است که طبق متمم قانون اساسی می بایست صحت قوانین مجلس را تأیید کند؛‏‎ ‎‏پس چگونه می توانستند یک مرجع را مطابق قوانینی که صحت و شرعی بودنش به‏‎ ‎‏جهت عدم نظارت فقها مورد تردید بود به عمل خلاف قانون و در واقع خلاف شرع متهم‏‎ ‎‏کنند. علاوه بر آن مقام مرجعیت مقام ممتازی بود بخصوص در زمان آقای بروجردی این‏‎ ‎‏مقام از عظمت و ابهتی برخوردار شده بود و بعد از دوران رضاخان، کسی جرأت اسائه‏‎ ‎‏ادب و اهانت به آن را به خود نمی داد اما حکومت محمدرضا پهلوی با دستگیری امام‏‎ ‎‏سعی داشت با شکستن حریم و عظمت مرجعیت به آن اهانت کند که این عمل برای‏‎ ‎‏قاطبه علمای اسلامی حتی کسانی که به نوعی رقیب امام بودند سنگین و غیرقابل تحمل‏‎ ‎‏بود. با توجه به این دو مقدمه، جمعی از مراجع بزرگ تقلید مانند مرحوم آیت الله میلانی،‏‎ ‎‏مرحوم آیت الله نجفی مرعشی، مرحوم آیت الله شریعتمداری و مرحوم آیت الله حائری به‏‎ ‎‏همراه جمع زیادی از علمای شهرستانها مثل مرحوم آیت الله آخوند از همدان، مرحوم‏‎ ‎‏آیت الله بهبهانی از اهواز، مرحوم آیت الله خادمی،‏‎[1]‎‏ و آیت الله شیخ عبدالجواد اصفهانی و‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 139
‏آیت الله منتظری از اصفهان، شهید آیت الله صدوقی از یزد، آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی‏‎ ‎‏و سیداحمد خسروشاهی از تبریز و علمای دیگر از شهرستانها با مهاجرت به تهران و‏‎ ‎‏اعتراض به زندانی شدن امام خمینی (س) خواستار آزادی ایشان شدند. در همین ایام‏‎ ‎‏چنانکه در دنیا نیز مرسوم است ساواک برای ارزیابی واکنش و احساسات مردم شایع‏‎ ‎‏کرد که رژیم قصد محاکمه و صدور حکمهای سنگینی چون اعدام برای ایشان دارد. این‏‎ ‎‏شایعه به نگرانیها و اعتراضات مردم و روحانیت دامنه گسترده تری داد و حتی پخش این‏‎ ‎‏شایعه به ضرر حکومت تمام شد؛ زیرا علمایی که قبلاً نسبت به اعمال و رفتار حکومت‏‎ ‎‏پهلوی بی تفاوت بودند و تلاشهای علمای انقلابی برای وادارکردن آنها به واکنش و اعلام‏‎ ‎‏موضع در برابر رژیم عقیم مانده بود، با این شایعه و تصور آن عمل جنایتکارانه به میدان‏‎ ‎‏آمدند و به جمع معترضین پیوستند. تا اینکه بالاخره بعد از اعتراضات علما و مردم و‏‎ ‎‏اعلام نگرانی نسبت به وضعیت امام، حکومت اجازه داد که آیت الله خوانساری به‏‎ ‎‏نمایندگی از طرف مراجع با امام ملاقات کند و از وضع و حال ایشان جویا شود.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 140

  • . آیت الله حاج آقا سید حسین خادمی اصفهانی، فرزند مرحوم آقاسید جعفر خادم الشریعه، در سال 1319 هـ .ق. در شهر اصفهان و در خانواده ای مشهور به علم و تقوا دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و سپس علوم مقدماتی حوزه را نزد اساتید بزرگ اصفهان فرا گرفت و آنگاه برای تکمیل تحصیلات خود راهی نجف شد و از اساتید برجسته حوزه نجف، از جمله مرحوم میرزا محمد حسین نائینی، آقا  ضیاءالدین عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی کسب فیض نمود و در 26 سالگی به همت هوش و حافظۀ سرشار و تلاش و شکیبایی خود به مقام اجتهاد نایل شد.          فعالیتهای سیاسی آیت الله خادمی از زمانی آغاز شد که در برابر اقدامات ضد دینی رضاخان، مثل کشف حجاب، لباس متحدالشکل و جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) قد برافراشت. در جریان  ملی شدن صنعت نفت با آیت الله کاشانی همکاری نمود و با شهید نواب صفوی نیز ارتباط نزدیک داشت. در نهضت امام خمینی (س) نیز در هیچ فرصتی از حمایت خود از امام بزرگوار و انقلابیون مبارز فروگذار نکرد. در سال 42 که حضرت امام توسط رژیم دستگیر شد، یکی از علمایی بود که از اصفهان به تهران هجرت نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله خادمی همچنان آرمانهای بلند امام (س) را دنبال کرد و بارها مورد الطاف خاص ایشان قرار گرفت. آیت الله خادمی سرانجام در بیستم اسفندماه 1363 هـ .ش. دعوت حق را لبیک گفت و به دیار ابدی شتافت و پیکر مطهر ایشان در جوار حضرت ثامن الحجج (ع)، در مشهد مقدس به خاک سپرده شد.