فصل پنجم: امام در تبعید

تبعید امام از ترکیه به نجف

تبعید امام از ترکیه به نجف

‏با طولانی شدن تبعید امام در ترکیه، تلاشهایی از سوی جمعی از مراجع و بزرگان و علما‏‎ ‎‏برای پایان دادن به تبعید ایشان در ترکیه و یا انتقالشان به نجف آغاز شد. حضرات آیات‏‎ ‎‏حکیم، خوانساری و بهبهانی با ارسال تلگرافهایی برای شاه این درخواست را مطرح‏‎ ‎‏کردند. در همین راستا جمعی از بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم مانند آقایان مشکینی،‏‎ ‎‏منتظری، نوری همدانی و ربانی شیرازی به همراه عده ای از فضلا و طلاب حدود سیصد‏‎ ‎‏نفر در منزل مراجع قم متحصن شدند. با مجموعه اقداماتی که صورت پذیرفت رژیم‏‎ ‎‏پهلوی به مصلحت خودش دید که امام را از ترکیه به عراق منتقل کند. تصور رژیم این بود‏‎ ‎‏که با این کار اول اینکه می تواند ضمن ساکت کردن طرفداران حضرت امام، دل خیلی از‏‎ ‎‏علما و مراجع را به دست بیاورد و چنین قلمداد کند که ما به درخواست شما امام را به‏‎ ‎‏نجف فرستادیم و دوم اینکه رژیم با تحلیلی که کارشناسان ارائه کرده بودند چنین‏‎ ‎‏می انگاشت که امام در نجف با وجود مراجع بزرگی همچون آقایان حکیم، شاهرودی و‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 165
‏خویی جلوه ای نخواهد داشت و نامش به فراموشی سپرده خواهد شد بخصوص‏‎ ‎‏که زمینه این مسأله در نجف فراهم بود و علمای نجف از نظر علمی خودشان را برتر‏‎ ‎‏از علمای قم می دانستند؛ بر این اساس، برداشت تحلیلگران رژیم این بود که حتی اگر‏‎ ‎‏حضرت امام بتواند جلسه درسی تشکیل بدهد کسی در درسش شرکت نخواهد کرد‏‎ ‎‏و برای اینکه این ذهنیت غلط را به واقعیت مبدل کنند، هنگامی که حضرت امام‏‎ ‎‏علی رغم تصور و میل آنها شروع به تدریس نمود من شنیده ام عده ای از طلاب را‏‎ ‎‏وادار کردند که مدتی در کلاس درس ایشان حاضر شوند و بعد بروند و بگویند که‏‎ ‎‏درس ایشان قابل استفاده نبوده و ما چیزی برداشت نکردیم؛ ولی با این حال موقعی‏‎ ‎‏که امام عازم عراق شد با استقبال گرم علما و روحانیون مواجه شد حتی آیت الله ‏‎ ‎‏سیدمحمد شیرازی به استقبال ایشان رفت و با اکرام و احترام خاصی ایشان را به‏‎ ‎‏کربلا آورد و در مدتی که حضرت امام در کربلا اقامت داشت به تقاضای آقای شیرازی‏‎ ‎‏در صحن مطهر حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) به جای ایشان اقامه نماز جماعت‏‎ ‎‏می کرد و هنگامی که عازم نجف شد باز جمع زیادی از علما و روحانیون از طرف آقای‏‎ ‎‏حکیم و آقای خویی به استقبال ایشان شتافتند و بعداً خود این بزرگان و همچنین‏‎ ‎‏مرحوم آقای شاهرودی به ملاقات امام آمدند و نقل شد که دیدار مرحوم آقای خویی‏‎ ‎‏با ایشان خیلی دوستانه و صمیمانه بود و حضرت امام نیز به احترام مراجع نجف تا‏‎ ‎‏مدتی درس شروع نکرد و با اینکه توان مالی هم داشت از پرداخت شهریه ‏‎ ‎‏خودداری می کرد تا اینکه بعد از حدود سه ماه، تدریس را و بعد از حدود شش‏‎ ‎‏ماه، پرداخت شهریه را به درخواست طلاب و فضلای نجف آغاز کرد. انواع‏‎ ‎‏تهمتهای ناروا و اذیت و آزار اطرافیان حضرت امام مثل شهید محمد منتظری، آقایان‏‎ ‎‏دعایی، زیارتی (روحانی)، کیان ارثی، محتشمی و... شروع شد. گاهی می گفتند: اینها‏‎ ‎‏کمونیست هستند و از شوروی پول می گیرند و بعضی وقتها می گفتند: اینها (اطرافیان‏‎ ‎‏امام) سنی و وهابی اند و به ائمه معصومین (ع) معتقد نیستند و اصلاً فقه شیعه را قبول‏‎ ‎‏ندارند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 166