فصل پنجم: امام در تبعید

حضور زائران ایرانی در نجف و ملاقات با امام

حضور زائران ایرانی در نجف و ملاقات با امام

‏در آن هنگام که ما به نجف مشرف می شدیم خوشبختانه عبور قاچاقی از مرز چندان‏‎ ‎‏مشکل نبود و می توان گفت که راه قاچاق تقریباً آزاد بود؛ مرحوم آقای حکیم نیز از این‏‎ ‎‏راه به راه صلواتی تعبیر می کرد. به هر حال آن موقع یعنی زمان عارف و قبل از روی‏‎ ‎‏کارآمدن حسن البکر و بعد صدام عبور قاچاقی از مرز خیلی آسانتر از گرفتن ویزا بود‏‎ ‎‏به طوری که یکی از علمای بزرگ آبادان (مرحوم آقای قائمی که دو ـ سه سال پیش از دنیا‏‎ ‎‏رفت) با اینکه خودش و پسرش گذرنامه داشتند ولی به جای گرفتن ویزا همیشه به‏‎ ‎‏صورت قاچاق به عراق رفت و آمد می کردند. خود من نیز در بار دوم تشرفم به نجف به‏‎ ‎‏جهت سهولت کار و تجربه ای که از سفر اول اندوخته بودم با اینکه 21 سال بیشتر‏‎ ‎‏نداشتم 25 نفر از طلاب را همراه خودم بردم به این صورت که از روی کارت تحصیلی‏‎ ‎‏خودم که آن موقع هویت نام داشت و جعلی بود 25 کارت جعلی دیگر درست کردم و‏‎ ‎‏عکسهای این افراد را روی آنها چسباندم و به طرف مرز حرکت کردیم و در آنجا به یک‏‎ ‎‏قاچاقچی در ازای هر نفر 250 تومان دادیم تا ما را به بصره ببرد. در بصره آزادانه سوار‏‎ ‎‏اتوبوس شدیم و به طرف کربلا و نجف رفتیم. البته افراد شخصی که کارت تحصیلی‏‎ ‎‏نداشتند کارشان مقداری مشکل تر بود. اینها برای اینکه در خود عراق نیز به مانعی‏‎ ‎‏برخورد نکنند می بایست مبلغی بین چهارصد تا پانصد تومان به قاچاقچی می دادند تا‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 178
‏آنها را به بغداد یا کاظمین برساند. ممکن است کلمه قاچاق و یا عبور قاچاقی از مرز این‏‎ ‎‏تصور را در اذهان ایجاد کند که این افراد مخفیانه و با ترس و لرز و پای پیاده مسیری پر‏‎ ‎‏پیچ و خم را طی می کردند در حالی که چنین نبود بلکه برای این کار ابتدا با یک قاچاقچی‏‎ ‎‏وارد معامله می شدند و پول را به او می دادند و او هم به اینها می گفت که در فلان جا و‏‎ ‎‏فلان ساعت حاضر شوند و بعد با ماشین این افراد را از راهی که بلد بود عبور می داد.‏‎ ‎‏مثلاً خود ما با اینکه قاچاقی رفتیم ولی خیلی راحت و با شورلت از مرز عبور کردیم.‏‎ ‎‏بعضی از قاچاقچیها با دادن رشوه به مرزبانان ایرانی و عراقی مسافران را خیلی راحت رد‏‎ ‎‏می کردند؛ اما بعضی دیگر چون خسیس بودند و می خواستند پولی به کسی ندهند‏‎ ‎‏مجبور بودند که از بیراهه و راههای پرپیچ و خم عبور کنند که موجب اذیت و آزار فراوان‏‎ ‎‏مسافران می شد؛ ولی در مجموع عبور از مرز خیلی آسان بود به همین جهت در مدت دو‏‎ ‎‏ماه محرم و صفر آن سالها بیش از ده هزار نفر از مرز عبور کرده بودند. در میان کسانی که‏‎ ‎‏به قصد زیارت آمده بودند افرادی که جرأت بیشتری داشتند مستقیماً به بیت امام‏‎ ‎‏می رفتند و با ایشان دیدار می کردند و گاهی پیغامها و نامه هایی را از طرف دوستان امام‏‎ ‎‏می آوردند و یا پیغام و نامه می بردند و به آنها می رساندند و اما کسانی که آن شجاعت را‏‎ ‎‏نداشتند و محتاطتر بودند، در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) و یا به هنگام تشرف‏‎ ‎‏امام به کربلا در حرم شریف حضرت سیدالشهدا (ع) با ایشان ملاقات می کردند و یا در‏‎ ‎‏مواقع اقامه نماز جماعت در حسینیه آیت الله بروجردی که به جهت گرمای زیاد نماز‏‎ ‎‏جماعت در پشت بام حسینیه در کربلا برقرار می شد به حضور امام می رسیدند و در آنجا‏‎ ‎‏با ایشان دیدار می کردند. منزل حضرت امام اگرچه به ظاهر تحت کنترل نبود ولی به‏‎ ‎‏احتمال خیلی زیاد در میان خود طلبه ها افرادی نفوذی بودند که رفت و آمدها را به آنها‏‎ ‎‏اطلاع می دادند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 179