فصل ششم: مراجع، علما و نقش آنان در انقلاب اسلامی

تأثیر فرزندان مراجع در عملکرد مراجع

تأثیر فرزندان مراجع در عملکرد مراجع

‏درباره آقای شریعتمداری باید بگویم که ایشان به شخصه دارای فکر و رأی سیاسی بود‏‎ ‎‏و آنچه که محرک ایشان در عرصه سیاست بود دیدگاههای سیاسی ایشان و همان‏‎ ‎‏خصلت و ویژگی روحی اش بود که اشاره کردم. لذا ایشان بعد از انقلاب نیز چون خودش‏‎ ‎‏را در پیروزی انقلاب مؤثر می دانست به دنبال سهمش در حکومت بود. به همین جهت‏‎ ‎‏به وسیله دوستانش اقدام به تأسیس حزب خلق مسلمان در برابر حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی کرد. بنابراین نمی توان تصور کرد که فرزند ایشان در این زمینه دخیل بود و ایشان‏‎ ‎‏را تحریک می کرد، بلکه پسر ایشان اولاً در آن زمان سن و سال چندانی نداشت و ثانیاً‏‎ ‎‏وی بیشتر به درس و بعدش به مسائل اقتصادی مشغول بود تا سیاست، البته در کنار آقای‏‎ ‎‏شریعتمداری افراد سیاسی و سیاستمداران حرفه ای از گروههای سیاسی مثل جبهه ملی‏‎ ‎‏و نهضت آزادی بودند که هر از گاهی می آمدند و مطالبی را که از تحلیل خودشان از‏‎ ‎‏وضعیت مبارزه ایران و جهان و حتی مردم تبریز و آذربایجان داشتند به ایشان ارائه‏‎ ‎‏می کردند. از جمله اینکه ایشان یک بار در نامه ای اظهار کرد که شهرهای این مناطق باید‏‎ ‎‏طبق نظر ما اداره شوند و استاندارها و ائمه جمعه این شهرها باید با صلاحدید ما انتخاب‏‎ ‎‏شوند. نظام هم مادامی که مسائل آشوب خلق مسلمان پیش نیامده بود برخورد‏‎ ‎‏محترمانه ای با ایشان داشت. درباره آقای خوانساری می توان گفت که فرزندان ایشان و‏‎ ‎‏بویژه دامادش مرحوم حاج آقا فضل الله در عملکرد سیاسی و کیفیت برخورد با رژیم‏‎ ‎‏تأثیر شایانی داشت. در میان فرزندان مرحوم آقای گلپایگانی نقش آقا مهدی ـ رحمة الله ‏‎ ‎‏علیه ـ بویژه از سال 47 به بعد برجسته تر بود. دو فرزند دیگر ایشان یعنی حاج آقا جواد و‏‎ ‎‏آقا باقر نقش چندانی نداشتند؛ چون آقا باقر در آن مقطع کم سن و سال بود و آقا جواد‏‎ ‎‏هم در نجف مشغول تحصیل بود و نمی توانست نقشی داشته باشد.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 201