تأثیر فرزندان مراجع در عملکرد مراجع
درباره آقای شریعتمداری باید بگویم که ایشان به شخصه دارای فکر و رأی سیاسی بود و آنچه که محرک ایشان در عرصه سیاست بود دیدگاههای سیاسی ایشان و همان خصلت و ویژگی روحی اش بود که اشاره کردم. لذا ایشان بعد از انقلاب نیز چون خودش را در پیروزی انقلاب مؤثر می دانست به دنبال سهمش در حکومت بود. به همین جهت به وسیله دوستانش اقدام به تأسیس حزب خلق مسلمان در برابر حزب جمهوری اسلامی کرد. بنابراین نمی توان تصور کرد که فرزند ایشان در این زمینه دخیل بود و ایشان را تحریک می کرد، بلکه پسر ایشان اولاً در آن زمان سن و سال چندانی نداشت و ثانیاً وی بیشتر به درس و بعدش به مسائل اقتصادی مشغول بود تا سیاست، البته در کنار آقای شریعتمداری افراد سیاسی و سیاستمداران حرفه ای از گروههای سیاسی مثل جبهه ملی و نهضت آزادی بودند که هر از گاهی می آمدند و مطالبی را که از تحلیل خودشان از وضعیت مبارزه ایران و جهان و حتی مردم تبریز و آذربایجان داشتند به ایشان ارائه می کردند. از جمله اینکه ایشان یک بار در نامه ای اظهار کرد که شهرهای این مناطق باید طبق نظر ما اداره شوند و استاندارها و ائمه جمعه این شهرها باید با صلاحدید ما انتخاب شوند. نظام هم مادامی که مسائل آشوب خلق مسلمان پیش نیامده بود برخورد محترمانه ای با ایشان داشت. درباره آقای خوانساری می توان گفت که فرزندان ایشان و بویژه دامادش مرحوم حاج آقا فضل الله در عملکرد سیاسی و کیفیت برخورد با رژیم تأثیر شایانی داشت. در میان فرزندان مرحوم آقای گلپایگانی نقش آقا مهدی ـ رحمة الله علیه ـ بویژه از سال 47 به بعد برجسته تر بود. دو فرزند دیگر ایشان یعنی حاج آقا جواد و آقا باقر نقش چندانی نداشتند؛ چون آقا باقر در آن مقطع کم سن و سال بود و آقا جواد هم در نجف مشغول تحصیل بود و نمی توانست نقشی داشته باشد.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 201