مواضع آقای خویی درخصوص انقلاب اسلامی
مرحوم آقای خویی هنگام شروع نهضت اسلامی امام در سالهای 41 ـ 42، مانند اکثر مراجع و علمای وقت همگام و همراه ایشان بود. در سالهای اول انقلاب قبل از تبعید امام به نجف و حتی کمی بعد از تبعید ایشان به نجف، آقای خویی کاملاً با امام و انقلاب هماهنگ بود و اعلامیه هایی که از طرف ایشان علیه دستگاه حاکم پهلوی صادر می شد از کوبنده ترین اعلامیه هایی بود که از نجف می آمد (آن زمان حضرات آیات حکیم و
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 205
شاهرودی نیز به حمایت از امام و انقلاب اعلامیه صادر می کردند) بویژه اینکه آقای خویی در یکی ـ دو اعلامیه مستقیماً خود شاه را مورد حمله قرار داد. بعد از تبعید امام به نجف نیز در ابتدا ارتباط او با امام بسیار خوب بود و حتی آقای خویی به دیدن امام رفت و به طوری که نقل می کنند این ملاقات سرشار از محبت و صمیمیت و احترام متقابل بوده است اما طبق اطلاعاتی که بعداً از لا به لای پرونده ها به دست آمد دستهایی که شاه را وادار نمود امام را از ترکیه به نجف تبعید کند با این گمان که امام در بین علما و مراجع نجف جلوه ای نخواهد داشت و نام مبارکش از ذهنها زدوده خواهد شد، همان دستها در نجف نیز به کار افتاد تا بین امام و آقای خویی و طرفدارانشان اختلاف و تفرقه بیندازد که متأسفانه با کمک یک عده از افراد ناآگاه و یک عده موذی به این هدف رسیدند؛ به این صورت که وقتی امام خمینی در نجف مستقر شد و شروع به تدریس کرد بعضی از افراد موذی، مأمور شدند که چند روزی در درس امام حاضر شوند و بعد بروند و بگویند: سطح درس ایشان پایین است و چندان قابل استفاده نیست و به این ترتیب، شاگردان آقای خویی را نسبت به امام بدبین کنند. امام خمینی (س) در آن موقع در حیاط مدرسه آقای بروجردی در طبقه همکف نماز جماعت می خواند. در بالای آن محل، ایوانی قرار داشت که کلاسهای درس در آنجا واقع شده بود. بعضی از این افراد موذی و یا ناآگاه، در حین نماز می آمدند و در آن ایوان می نشستند و نه تنها به امام، اقتدا نمی کردند بلکه بلند
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 206
بلند حرف می زدند و موجب اذیت و آزار مأمومین می شدند و کارهای دیگر از این دست، که توسط شیاطین پشت پرده سازماندهی می شد بتدریج باعث بروز اختلاف دست کم بین طرفداران آقای خویی و طرفداران انقلاب و امام شد و آقای خویی کم کم خودش را از مسائل انقلاب کنار کشید و هیچ واکنشی در این باره از خودش نشان نداد.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 207