سرنوشت کتابهای گمشده امام
درخصوص کتابهای سرقت شده توسط ساواک بی مناسبت نیست که عرض کنم در زمانی که آیت الله نوری همدانی (پدر خانم بنده) امام جمعه همدان بود، یک روز به منزل ما در جماران آمد و به من گفت: می خواهم خدمت حضرت امام برسم اگر امکان دارد هرچه زودتر وقت ملاقات برای من بگیرید که من بلافاصله به حاج احمد آقا گفتم و ایشان گفت: فردا در فلان ساعت بیاید. من از آقای نوری علت درخواست ملاقات با امام را پرسیدم؟ ایشان گفت: دیروز یک نفر پیش من آمد و این چند تا کتاب را آورد و گفت: من این کتابها را از یک دستفروش به قیمت خیلی نازلی خریدم اما وقتی باز کردم دیدم به عربی نوشته شده و نمی توانم استفاده کنم با خودم گفتم بهتر است من این کتابها را به آقای نوری همدانی هدیه بدهم؛ این بود که کتابها را خدمت شما آورده ام ـ و من وقتی کتابها را ملاحظه کردم با تعجب دیدم که یکی از آنها با خط حضرت امام و حاشیه بر فصوص ایشان بود و از کتابهای خطی حضرت امام است و یکی از آنها نیز حاشیه بر کفایه مرحوم آقای حاج آقا مصطفی بود. ظاهراً این کتابها که در تهران و در مرکز ساواک
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 232
نگهداری می شد در اوایل انقلاب به هنگام حمله مردم به مراکز ساواک سرقت شده و همین طور دست به دست گشته تا به همدان و در نهایت به دست آقای نوری رسیده است و چون ایشان می خواست این کتابها را روز بعد به دست امام بسپرد من از سر شب نشستم و حاشیه بر فصوص امام را تا صبح مطالعه کردم و واقعاً لذت بردم. این کتاب را حضرت امام طبق تاریخی که در خود کتاب بود حدوداً در سن 27 سالگی نوشته است که حاوی مطالب بسیار ناب و پخته ای بود که تا آن روز نه دیده و نه شنیده بودم مثل مطالبی درباره برزخ و احوال روز قیامت و عذاب الهی و جهنم و دیدگاههای بالای عرفانی که ایشان در این زمینه ها داشت. به هر حال فردای آن روز آقای نوری همدانی خدمت امام رسید و من به خاطر اینکه آن موقع دادستان کل انقلاب بودم و باید به محل کارم می رفتم نتوانستم همراه ایشان بروم و آقای نوری بعداً برای ما نقل کرد که امام با دیدن کتابها فوق العاده خوشحال شد. لازم به ذکر است که این کتابها در حال حاضر چاپ و منتشر شده است ولی بعضی از کتابهای دیگر امام مانند دیوان شعر امام هنوز هم پیدا نشده است.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 233