ایجاد خفقان و کنار رفتن بعضی از روحانیون از صحنه مبارزه
بعد از تبعید امام به ترکیه، دوستان و طرفداران ایشان یک نگرانی خاصی نسبت به وضعیت ایشان داشتند؛ به همین خاطر سعی و تلاش زیادی می کردند تا امام در شرایط و موقعیت مناسبی قرار بگیرد. این زحمات بالاخره نتیجه داد و رژیم امام را به نجف تبعید کرد. بعد از تبعید امام به نجف آن نگرانی و اضطراب به اطمینان و آرامش خاطر مبدل شد؛ چون امام در نجف از آزادی بیشتری برخوردار بود، تدریس می کرد، نماز جماعت
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 235
می خواند و به طلاب شهریه می داد و تقریباً تمام شرایط و امکاناتی را که در قم داشت، در نجف هم از آنها برخوردار بود علاوه بر اینکه در موقعیتی همسان و یا حتی برتر از سایر مراجع نجف قرار داشت ضمن آنکه ایشان در نجف بهتر می توانست با دوستان و طرفداران انقلاب در سراسر دنیا ارتباط برقرار کند؛ به همین علت عده ای از طرفداران فعال امام در قم به نجف رفتند تا در کنار ایشان به فعالیت بپردازند. از سوی دیگر وقتی خیال روحانیت انقلابی از بابت امام تا حد زیادی راحت شد بعضی از آنها به کارهای روزمره خویش مثل تدریس و سخنرانی و نماز جماعت و غیره مشغول شدند و از سویی حاکمیت جوّ رعب و وحشت در کشور ایجاد کرد و لذا مسأله نهضت و قیام حضرت امام کم رنگ شد و همان طوری که پیشتر هم گفتم این وضعیت ناگوار و سکوت تلخ حوزه به مدت یک دهه تداوم یافت و تقریباً واکنش جدّی و اقدام چشمگیری از سوی مراجع و علما در قبال اعمال و جنایات رژیم سفاک پهلوی مشاهده نشد. در این مقطع ده ساله حکومت پهلوی وحشیانه ترین و زشت ترین اعمال دوران حاکمیتش را مرتکب شد. در این مدت افراد زیادی به بهانه های واهی دستگیر شدند و مدتهای مدیدی هیچ خبری از وضع و حالشان به خانواده شان نمی رسید. عده دیگری از روحانیون که موتور محرک انقلاب در ایران بودند مثل آقایان طالقانی، منتظری، مشکینی، هاشمی، لاهوتی و جمعی دیگر، یا در زندان به سر می بردند و یا تبعید شده بودند؛ بنابراین کسی که بتواند جریان انقلاب را در مسیر درست خودش هدایت کند و حوزه و مردم را از خمودی و رخوت بیرون بیاورد وجود نداشت؛ این بود که در آن مدت طولانی عده زیادی از روحانیت، دیگر روحیه مبارزه را از دست داده بودند و موضع انقلابی در حوزه کمرنگ و بی رونق شده بود که به طور خلاصه دو علت عمده داشت: یکی فشار زیاد رژیم از طریق ساواک و دستگاه امنیتی کشور بر حوزه و انقلابیونش و دیگری مسأله راحت طلبی که گریبانگیر عده ای از روحانیون و همین طور اطرافیان بعضی از مراجع شده بود به طوری که این افراد ترسو و کم شهامت نه تنها خودشان کاری نمی کردند بلکه مراجع را نیز بیم می دادند تا اقدامی نکنند.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 236