فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

ایجاد خفقان و کنار رفتن بعضی از روحانیون از صحنه مبارزه

ایجاد خفقان و کنار رفتن بعضی از روحانیون از صحنه مبارزه

‏بعد از تبعید امام به ترکیه، دوستان و طرفداران ایشان یک نگرانی خاصی نسبت به‏‎ ‎‏وضعیت ایشان داشتند؛ به همین خاطر سعی و تلاش زیادی می کردند تا امام در شرایط و‏‎ ‎‏موقعیت مناسبی قرار بگیرد. این زحمات بالاخره نتیجه داد و رژیم امام را به نجف تبعید‏‎ ‎‏کرد. بعد از تبعید امام به نجف آن نگرانی و اضطراب به اطمینان و آرامش خاطر مبدل‏‎ ‎‏شد؛ چون امام در نجف از آزادی بیشتری برخوردار بود، تدریس می کرد، نماز جماعت‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 235
‏می خواند و به طلاب شهریه می داد و تقریباً تمام شرایط و امکاناتی را که در قم داشت،‏‎ ‎‏در نجف هم از آنها برخوردار بود علاوه بر اینکه در موقعیتی همسان و یا حتی برتر از‏‎ ‎‏سایر مراجع نجف قرار داشت ضمن آنکه ایشان در نجف بهتر می توانست با دوستان و‏‎ ‎‏طرفداران انقلاب در سراسر دنیا ارتباط برقرار کند؛ به همین علت عده ای از طرفداران‏‎ ‎‏فعال امام در قم به نجف رفتند تا در کنار ایشان به فعالیت بپردازند. از سوی دیگر وقتی‏‎ ‎‏خیال روحانیت انقلابی از بابت امام تا حد زیادی راحت شد بعضی از آنها به کارهای‏‎ ‎‏روزمره خویش مثل تدریس و سخنرانی و نماز جماعت و غیره مشغول شدند و از سویی‏‎ ‎‏حاکمیت جوّ رعب و وحشت در کشور ایجاد کرد و لذا مسأله نهضت و قیام حضرت امام‏‎ ‎‏کم رنگ شد و همان طوری که پیشتر هم گفتم این وضعیت ناگوار و سکوت تلخ حوزه به‏‎ ‎‏مدت یک دهه تداوم یافت و تقریباً واکنش جدّی و اقدام چشمگیری از سوی مراجع و‏‎ ‎‏علما در قبال اعمال و جنایات رژیم سفاک پهلوی مشاهده نشد. در این مقطع ده ساله‏‎ ‎‏حکومت پهلوی وحشیانه ترین و زشت ترین اعمال دوران حاکمیتش را مرتکب شد. در‏‎ ‎‏این مدت افراد زیادی به بهانه های واهی دستگیر شدند و مدتهای مدیدی هیچ خبری از‏‎ ‎‏وضع و حالشان به خانواده شان نمی رسید. عده دیگری از روحانیون که موتور محرک‏‎ ‎‏انقلاب در ایران بودند مثل آقایان طالقانی، منتظری، مشکینی، هاشمی، لاهوتی و‏‎ ‎‏جمعی دیگر، یا در زندان به سر می بردند و یا تبعید شده بودند؛ بنابراین کسی که بتواند‏‎ ‎‏جریان انقلاب را در مسیر درست خودش هدایت کند و حوزه و مردم را از خمودی و‏‎ ‎‏رخوت بیرون بیاورد وجود نداشت؛ این بود که در آن مدت طولانی عده زیادی از‏‎ ‎‏روحانیت، دیگر روحیه مبارزه را از دست داده بودند و موضع انقلابی در حوزه کمرنگ‏‎ ‎‏و بی رونق شده بود که به طور خلاصه دو علت عمده داشت: یکی فشار زیاد رژیم از‏‎ ‎‏طریق ساواک و دستگاه امنیتی کشور بر حوزه و انقلابیونش و دیگری مسأله راحت طلبی‏‎ ‎‏که گریبانگیر عده ای از روحانیون و همین طور اطرافیان بعضی از مراجع شده بود‏‎ ‎‏به طوری که این افراد ترسو و کم شهامت نه تنها خودشان کاری نمی کردند بلکه مراجع را‏‎ ‎‏نیز بیم می دادند تا اقدامی نکنند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 236