نکاتی درباره ویژگیهای آقای شریعتمداری
در میان مراجع آن زمان غیر از امام و مرحوم آقای میلانی، آقای شریعتمداری نیز از مراجع سیاستمدار و روشنفکر به شمار می آمد و اگر مراجع دیگر برحسب احساس تکلیف شرعی قدم به میدان مبارزه گذاشتند وی علاوه بر احساس تکلیف که علی القاعده داشت، بیشتر بر مبنای تحلیلهایی بود که از اوضاع داشت. ایشان برخوردهایش با جریانات حوزه و خارج از آن غالباً روشنفکرانه و از روی عقل و منطق بود. به عنوان مثال در قضیه کتاب شهید جاوید که اکثر علما و مراجع بدون توجه به
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 245
دسیسه دشمن و تحت تأثیر احساسات خود عکس العمل نشان دادند و ناخواسته به مقاصد ساواک در ایجاد تفرقه و اختلاف بین روحانیت کمک کردند، اما آقای شریعتمداری در این مورد بسیار معقول عمل کرد و هیچ حرکتی از طرف ایشان یا بیتش علیه آن کتاب بروز نکرد. وجود رگه های روشنفکری در آقای شریعتمداری، وی را به نوعی تعامل و همکاری با انقلابیون و مبارزین وادار کرده بود، در همین راستا او با افرادی چون شهید مطهری ارتباط داشت و از ایشان برای سخنرانی در دارالتبلیغ دعوت می کرد. وی همین طور با امام موسی صدر در ارتباط بود و هر وقت او به ایران می آمد به دارالتبلیغ سر می زد و با آقای شریعتمداری دیدار می کرد. خط مشی ایشان در مبارزه نیز با سایر مراجع تفاوت داشت. او به مبارزه در چهارچوب قانون اساسی می اندیشید و بیشتر در پی اصلاح بود تا انقلاب و در این جهت حرکت گام به گام را بر اقدامات انقلابی و جهشی مقدم می دانست و از ابراز این مطلب هم خودداری نمی کرد همچنان که وقتی به ایشان گفته بودند: شما انقلابی نیستید در جواب گفته بود: اقدامات من بیشتر اصلاحی است تا انقلابی، و در جهت تأیید کار خودشان گفته بودند: چگوارا نیز انقلابی بود. این سخن ایشان بسیار مورد توجه رسانه ها و مطبوعات جهانی قرار گرفت و حتی روزنامه واشنگتن پست این حرف را که چگوارا هم یک انقلابی بود با تیتر درشت چاپ کرده بود که فتوکپی آن در ایران منتشر شد و این هم خود نشانه ای از روشنفکری وی بود که با جریانات سیاسی روز جهان و با افرادی چون چگوارا آشنا بود در حالی که بسیاری از علما، اسم او را هم نشنیده بودند. از علائم سیاسی عمل کردن آقای شریعتمداری بعد از انقلاب نیز می توان از تشکیل حزب خلق مسلمان توسط دوستان ایشان نام برد. علامت دیگر این بود که ایشان در قبال شرکت در مبارزات ملت ایران خواهان جایگاه و موقعیت مناسبی برای خویش در این انقلاب بود و سهم خودش را از این پیروزی مطالبه می کرد و در مجموع و با یک دید واقع بینانه باید گفت: آقای شریعتمداری علاوه بر اینکه یک
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 246
مرجع تقلید محسوب می شد در سیاست هم خیلی وارد بود منتها سیاستی که او نصب العین خود قرار داده بود سیاستی شبیه نهضت آزادی بود؛ به همین جهت ارتباط ایشان با نهضت آزادی و سران آن بسیار وثیق و محکم بود و در موقعیتهای حساس از یکدیگر حمایت می کردند مثلاً بعد از تأسیس دارالتبلیغ که باعث جدایی انقلابیون از ایشان شد، مهندس بازرگان خودش مدتی برای سخنرانی و تدریس در دارالتبلیغ برای ترمیم موقعیت آقای شریعتمداری حضور پیدا کرد و مرحوم آقای طالقانی را که از انقلابیون بود و تازه از زندان آزاد شده بود راضی نمود که به دارالتبلیغ بیاید و چند جلسه سخنرانی کند.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 247