فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

نکاتی درباره ویژگیهای آقای شریعتمداری

نکاتی درباره ویژگیهای آقای شریعتمداری

‏در میان مراجع آن زمان غیر از امام و مرحوم آقای میلانی، آقای شریعتمداری نیز از‏‎ ‎‏مراجع سیاستمدار و روشنفکر به شمار می آمد و اگر مراجع دیگر برحسب احساس‏‎ ‎‏تکلیف شرعی قدم به میدان مبارزه گذاشتند وی علاوه بر احساس تکلیف که‏‎ ‎‏علی القاعده داشت، بیشتر بر مبنای تحلیلهایی بود که از اوضاع داشت. ایشان‏‎ ‎‏برخوردهایش با جریانات حوزه و خارج از آن غالباً روشنفکرانه و از روی عقل و منطق‏‎ ‎‏بود. به عنوان مثال در قضیه کتاب ‏‏شهید جاوید‏‎[1]‎‏ که اکثر علما و مراجع بدون توجه به‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 245
‏دسیسه دشمن و تحت تأثیر احساسات خود عکس العمل نشان دادند و ناخواسته به‏‎ ‎‏مقاصد ساواک در ایجاد تفرقه و اختلاف بین روحانیت کمک کردند، اما آقای‏‎ ‎‏شریعتمداری در این مورد بسیار معقول عمل کرد و هیچ حرکتی از طرف ایشان یا بیتش‏‎ ‎‏علیه آن کتاب بروز نکرد. وجود رگه های روشنفکری در آقای شریعتمداری، وی را به‏‎ ‎‏نوعی تعامل و همکاری با انقلابیون و مبارزین وادار کرده بود، در همین راستا او با‏‎ ‎‏افرادی چون شهید مطهری ارتباط داشت و از ایشان برای سخنرانی در دارالتبلیغ دعوت‏‎ ‎‏می کرد.‏‎[2]‎‏ وی همین طور با امام موسی صدر در ارتباط بود و هر وقت او به ایران می آمد‏‎ ‎‏به دارالتبلیغ سر می زد و با آقای شریعتمداری دیدار می کرد. خط مشی ایشان در مبارزه‏‎ ‎‏نیز با سایر مراجع تفاوت داشت. او به مبارزه در چهارچوب قانون اساسی می اندیشید و‏‎ ‎‏بیشتر در پی اصلاح بود تا انقلاب و در این جهت حرکت گام به گام را بر اقدامات انقلابی‏‎ ‎‏و جهشی مقدم می دانست و از ابراز این مطلب هم خودداری نمی کرد همچنان که وقتی‏‎ ‎‏به ایشان گفته بودند: شما انقلابی نیستید در جواب گفته بود: اقدامات من بیشتر اصلاحی‏‎ ‎‏است تا انقلابی، و در جهت تأیید کار خودشان گفته بودند: چگوارا‏‎[3]‎‏ نیز انقلابی بود. این‏‎ ‎‏سخن ایشان بسیار مورد توجه رسانه ها و مطبوعات جهانی قرار گرفت و حتی روزنامه‏‎ ‎‏واشنگتن پست‏‏ این حرف را که چگوارا هم یک انقلابی بود با تیتر درشت چاپ کرده بود‏‎ ‎‏که فتوکپی آن در ایران منتشر شد و این هم خود نشانه ای از روشنفکری وی بود که با‏‎ ‎‏جریانات سیاسی روز جهان و با افرادی چون چگوارا آشنا بود در حالی که بسیاری از‏‎ ‎‏علما، اسم او را هم نشنیده بودند. از علائم سیاسی عمل کردن آقای شریعتمداری بعد از‏‎ ‎‏انقلاب نیز می توان از تشکیل حزب خلق مسلمان توسط دوستان ایشان نام برد. علامت‏‎ ‎‏دیگر این بود که ایشان در قبال شرکت در مبارزات ملت ایران خواهان جایگاه و موقعیت‏‎ ‎‏مناسبی برای خویش در این انقلاب بود و سهم خودش را از این پیروزی مطالبه می کرد و‏‎ ‎‏در مجموع و با یک دید واقع بینانه باید گفت: آقای شریعتمداری علاوه بر اینکه یک‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 246
‏مرجع تقلید محسوب می شد در سیاست هم خیلی وارد بود منتها سیاستی که او‏‎ ‎‏نصب العین خود قرار داده بود سیاستی شبیه نهضت آزادی بود؛ به همین جهت ارتباط‏‎ ‎‏ایشان با نهضت آزادی و سران آن بسیار وثیق و محکم بود و در موقعیتهای حساس از‏‎ ‎‏یکدیگر حمایت می کردند مثلاً بعد از تأسیس دارالتبلیغ که باعث جدایی انقلابیون از‏‎ ‎‏ایشان شد، مهندس بازرگان خودش مدتی برای سخنرانی و تدریس در دارالتبلیغ برای‏‎ ‎‏ترمیم موقعیت آقای شریعتمداری حضور پیدا کرد و مرحوم آقای طالقانی را که از‏‎ ‎‏انقلابیون بود و تازه از زندان آزاد شده بود راضی نمود که به دارالتبلیغ بیاید و چند جلسه‏‎ ‎‏سخنرانی کند.‏‎[4]‎

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 247

  • . مباحث مربوط به شهید جاوید در صفحات بعد مطرح خواهد شد.
  • . نامه ای از شهید مطهری به آقای شریعتمداری درباره دارالتبلیغ در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم موجود است.
  • . چگوارا انقلابی و چریک امریکای لاتین بود که به وسیله دوستان خود انقلاب کوبا را پدید آوردند و می خواستند در دیگر کشورهای امریکای لاتین باز انقلاب بکنند که موفق نشدند.
  • . آنگونه که در اسناد پرونده دارالتبلیغ منعکس شده بسیاری از روحانیون و روشنفکران از قبیل شهید مطهری، شهید بهشتی، حسن آیت، بازرگان و... با این مؤسسه همکاری می کردند و این همکاری تا آستانه پیروزی انقلاب ادامه داشته است.