فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

شیخ حسین لنکرانی و نقشش در این قضیه

شیخ حسین لنکرانی و نقشش در این قضیه

‏مرحوم شیخ حسین لنکرانی‏‎[1]‎‏ از شخصیتهایی بود که در ظاهر انقلابی بود اما اعمال و‏‎ ‎‏رفتارش برای خود ما نیز سؤال برانگیز شده بود. او از یک طرف خیلی خودش را انقلابی‏‎ ‎‏و یک فرد سیاسی فعال نشان می داد و از سوی دیگر می توان گفت که در قضیه ‏‏شهید‏‎ ‎‏جاوید‏‏ و برانگیختن احساسات مراجع و بعضی از علما نقش زیادی داشت و دائماً در‏‎ ‎‏بیوت مراجع بخصوص مرحوم آقای گلپایگانی و مرحوم آقای نجفی در رفت و آمد بود‏‎ ‎‏و به تحریک آنان می پرداخت. وی همچنین در تحریک احساسات علما علیه دکتر‏‎ ‎‏شریعتی و فعالیتش در حسینیه ارشاد نقش عمده ای بر عهده داشت و به نقل از کسانی که‏‎ ‎‏با ایشان رفت و آمد داشتند منزل ایشان در جنوب شهر تهران مرکز این نوع فعالیتها بود و‏‎ ‎‏خیلی از منبریها و روضه خوانها به آنجا می آمدند و تغذیه فکری می شدند و می رفتند و‏‎ ‎‏باز همین افراد می گفتند: افرادی مشکوک و به احتمال زیاد ساواکی نیز به آنجا می آمدند‏‎ ‎‏و ایشان را برای ادامه فعالیتهایش ترغیب و تشویق می کردند و شاید به همین خاطر بود‏‎ ‎‏که حضرت امام هیچ توجهی به او در قبل و بعد از انقلاب و حتی بعد از رحلتش از خود‏‎ ‎‏نشان نداد. مرحوم لنکرانی چند سال بعد از پیروزی انقلاب از دنیا رفت و جنازه اش در‏‎ ‎‏کنار مرقد حضرت عبدالعظیم (س) به خاک سپرده شد.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 274

  • . ایشان از سیاسیون قدیمی تهران در سال 1325 هـ .ق. در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش که از علمای تهران بود به انجام رساند و چند سالی نیز به نجف رفت و پس از مراجعت از نجف در مجلس چهاردهم نماینده بود و با مرحوم شهید مدرس حشر و نشر داشت. وی در تمامی جریانات یکصد ساله ایران اهل نظر بود. وی در سال 1365 هجری شمسی دار فانی را وداع گفت.