فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

علل اخراج ایرانیها از عراق

علل اخراج ایرانی ها از عراق

‏در اواسط دهه پنجاه شمسی،‏‎[1]‎‏ حکومت عراق اقدام به اخراج گسترده ایرانی های مقیم‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 287
‏عراق خصوصاً عتبات عالیات کرد. علت عمده این کار ناجوانمردانه رژیم بعثی عراق را‏‎ ‎‏می توان در حمایت ایران از کردهای شمال عراق دانست که حمله ای از سوی دولت‏‎ ‎‏عراق برای سرکوبی و تحت انقیاد درآوردن آنها تدارک دیده شده بود و رژیم ایران‏‎ ‎‏احتمالاً به دستور امریکا برای جلوگیری از نفوذ شوروی از طریق عراق و برای اینکه‏‎ ‎‏حاکمان جدید بغداد را به خودشان مشغول کند به حمایت از کردهای عراق پرداخت. در‏‎ ‎‏عراق سه ـ چهار سال بود که حسن البکر قدرت را در دست گرفته بود و صدام حسین نیز‏‎ ‎‏معاونش بود. این دو از حکام سابق عراق که آنها نیز از حزب بعث و هواداران میشل عفلق‏‎ ‎‏محسوب می شدند تندروتر و افراطی تر بودند و ایران اگرچه پیش از این هم با عراق‏‎ ‎‏مشکل داشت ولی با حاکمیت اینها مشکلات بیشتر شد و رژیم عراق که از اقمار شوروی‏‎ ‎‏محسوب می شد برای اینکه قدرت نمایی کند روابطش را با ایران برهم زد و تمام‏‎ ‎‏مرزهایش را در جنوب و غرب بست به طوری که رفت و آمد قاچاقی که قبلاً به سهولت‏‎ ‎‏انجام می گرفت بکلی غیرممکن شد. دولت ایران نیز تا آنجا که می توانست مخفیانه و‏‎ ‎‏علنی به کردهای مخالف عراقی کمک می کرد. من خودم در یکی از آن سالها که در‏‎ ‎‏اطراف شهرهای سقز و بانه بودم دیدم که نیروهای زیادی برای کمک به کردهای بارزانی‏‎ ‎‏فرستاده می شود. از آن طرف چون عراق یک جنگ داخلی را شروع کرده بود و از‏‎ ‎‏حمایت ایران از کردها نیز خبر داشت برای اینکه ایرانیان مقیم عراق (بخصوص‏‎ ‎‏شهرهای مذهبی) که تعدادشان خیلی زیاد بود و اقتصاد این شهرها در دست اینها‏‎ ‎‏می چرخید، از فشارشان بر حکومت کاسته شود و احیاناً اقدامی بخصوص در زمینه‏‎ ‎‏اقتصادی علیه نظام بعثی انجام ندهند و بقیه نیز حساب کارشان را بکنند اقدام به اخراج‏‎ ‎‏جمع زیادی از ایرانیان اعم از روحانی، بازاری و غیره نمود. نحوه اخراج هم به این‏‎ ‎‏صورت بود که دولت عراق ظاهراً نیروهایش را مأمور کرده بود که به خیابانها بریزند و در‏‎ ‎‏هر جا ایرانی می بینند همان جا بازداشتش کرده و بدون اینکه مهلت بدهند به خانواده اش‏‎ ‎‏خبر بدهد و یا اثاثی بردارد بیرونش کنند و در این راه تنها به تعدادی از علمای بزرگ آن‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 288
‏هم با ضمانت افرادی اجازه دادند که در ظرف مدت کوتاهی اثاثیه شان را جمع و جور‏‎ ‎‏کنند و با خانواده به ایران بیایند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 289

  • . دولت بعث عراق در سال 1350 شمسی به دلیل کمکهای نظامی و تسلیحاتی رژیم شاه به مخالفان کُرد خود و به بهانه اینکه ایرانیان ستون پنجم رژیم شاه در عراق بوده و علیه دولت عراق فعالیت می کنند، دست به اخراج هزاران ایرانی ساکن در آن کشور زد. پوچی ادعا و نیز رفتار ناجوانمردانه و ددمنشانه مأموران عراقی در حق مردان و زنان و کودکان ایرانی بر آحاد مردم ایران پوشیده نماند و احساس همدردی وسیعی میان قشرهای گوناگون مردم نسبت به هموطنان رانده شده از عراق پدید آورد. از سوی دیگر آگاهان سیاسی کشور از اقدام رژیم شاه هماهنگ با امریکا و اسرائیل در کمک به کُردهای شورشی اطلاع کامل داشتند و به خوبی می دانستند که کردها و رانده شدگان ایرانی، قربانیان بیگناه دشمنی بین دو رژیم ضد مردمی هستند که بنا بر مصالح سیاسی منطقه ای دست به این آتش افروزی زده اند. بر اثر این اقدامات دولت عراق موجی از اعتراض در کشور به وجود آمد. در تهران آیت الله سید احمد خوانساری مجلسی با عنوان مجلس دعا در مسجد سیدعزیزالله برپا نمود که در آن مجلس، حجت الاسلام والمسلمین مرحوم فلسفی به سخنرانی پرداخت و نسبت به رفتار ناجوانمردانه عراق بشدت اعتراض کرد. حضرت امام جلوی این اقدام عراق موضعگیری کرده و با ارسال تلگراف به رئیس جمهور عراق و ایراد سخنرانی، به دولت عراق در مورد حقوق ایرانیان تذکر داد. نقل می کنند که وقتی مأمور عراقی به منزل ایشان آمد تا ابلاغ کند که شما می توانید در عراق بمانید، ایشان ورقه تصویب نامه را پرت کرده اند و گفته اند: بگذارید من بروم. اگر نگذارید، من درب خانه را به روی خود می بندم و به دنیا اعلام می کنم که در عراق زندانی هستم. جهت اطلاع بیشتر ر.ک. به: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی؛ ص 317 ؛ صحیفه امام؛ ج 2، ص 410 ـ 413.