در مورد شهادت مرحوم آقای غفاری در زندان
من مرحوم شهید غفاری را دورادور می شناختم و آشنایی زیادی با ایشان نداشتم و گاهی فرزندش آقای شیخ هادی غفاری را در جلساتی که در قم برگزار می شد دیده بودم و می شناختم. مرحوم آقای غفاری یکی از دوستداران و علاقه مندان حضرت امام بود که به بهانه ای ساواک او را دستگیر کرد و به خاطر مقاومت و ایستادگی اش در مقابل آنها مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفت که بر اثر همین شکنجه ها ایشان مریض شد و در زندان به شهادت رسید و هنگامی که خبر شهادت ایشان توسط پسرش آقای هادی غفاری به آقای شریعتمداری اطلاع داده شد، آن مرحوم از مردم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه و ختم شهید غفاری دعوت به عمل آورد و جمع زیادی از علما و طلاب انقلابی در مراسم تشییع جنازه شرکت کردند و شعارهایی علیه شاه و ظلم و ستمی که بر آن شهید مظلوم روا داشته شده بود، سر دادند که مأمورین امنیتی به آنها حمله ور شدند و عده ای را دستگیر نمودند و بقیه شعاردهندگان را پراکنده کردند و مراسم در سکوت ادامه یافت.
در مورد خصوصیات مرحوم غفاری من شنیده ام که او یک روحانی فاضل و باسواد و متدین بود که بخصوص در زمینه احادیث و روایات مطالعات زیادی داشت و از منبریهای خوب محسوب می شد. ایشان اگرچه در سال 42 در مبارزه شرکت داشت و
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 307
فعالیت می کرد اما بعد از سال 42 و تا سال 52 ـ 53 و سخنرانی در مسجد خودشان، حرکت خاصی در مورد مبارزه علیه نظام شاه نکرد و در این سال به خاطر درد دین و آن غیرت دینی که در وجودش بود ظاهراً به اعمال فضاحت بار رژیم که تحت نام هنر در جشن شیراز تجسم پیدا کرده بود اعتراض می کند و همین اعتراض موجب دستگیری و سپس شهادتش می شود.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 308