فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

مهیا شدن زمینه برای حرکت 17 خرداد 54

مهیا شدن زمینه برای حرکت 17 خرداد 54

‏شدت عمل رژیم در برابر مبارزان و کارهای دیگری که توسط حکومت پهلوی در کشور‏‎ ‎‏صورت گرفت کم کم زمینه را برای حرکتهای ضد رژیم بعد از چند سال اختناق مهیا کرد.‏‎ ‎‏یکی از کارهایی که دستگاه در آن سالها انجام داد برگزاری جشنهای 2500 ساله بود که‏‎ ‎‏همین خود بهانه ای شد برای انقلابیون که تبلیغات ضد رژیم خود را گسترش بدهند. کار‏‎ ‎‏دیگر حکومت تأسیس حزب رستاخیز و اجبار مردم بخصوص کارگران و کارمندان‏‎ ‎‏دولتی به عضویت در آن بود و از همه اینها مهمتر برخورد شدید ساواک با مبارزان در‏‎ ‎‏زندان و اعمال شکنجه های جانفرسا که اوجش در همان سالهای 51 تا 55 بود به طوری‏‎ ‎‏که افراد را به خاطر کوچکترین حرکت و فعالیتی علیه رژیم و حتی به خاطر داشتن رساله‏‎ ‎‏امام یا کتابی از دکتر شریعتی دستگیر می کردند و مدتها در زندان نگه می داشتند‏‎ ‎‏به طوری که دیگر امیدی برای آزادی شان نبود. مجموعه این مسائل موجب شده بود که‏‎ ‎‏تحرک مبارزان و حملات تبلیغی طلاب و روحانیون علیه رژیم در سال 54 نسبت به‏‎ ‎‏سالهای قبل رشد چشمگیری پیدا کند. آن سال قبل از فرا رسیدن سالگرد قیام 15 خرداد‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 312
‏اعلامیه هایی را بعضی از طلاب قم در محکومیت برگزاری جشنهای 2500 ساله و‏‎ ‎‏همچنین دستگیری جمعی از بزرگان و علما و اعمال شکنجه های وحشیانه نسبت به آنان‏‎ ‎‏پخش کردند؛ لازم به ذکر است که در آن سالها رژیم اقدام به دستگیری حدود سی نفر از‏‎ ‎‏بزرگان و روحانیون انقلابی مانند آیت الله طالقانی، آیت الله منتظری، آیت الله مهدوی کنی‏‎ ‎‏و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی کرد و همه اینها را هم در یک بند که به نام «بند علما»‏‎ ‎‏معروف شده بود، نگه داشت و مورد سخت ترین شکنجه ها قرار داد به طوری که بر اثر‏‎ ‎‏این شکنجه ها دست و پای عده ای شکسته و به بینایی و شنوایی جمعی دیگر آسیب‏‎ ‎‏جدی وارد شده بود و در بین اینها نسبت به آقای منتظری بخصوص شکنجه های روحی‏‎ ‎‏و روانی زیادی را اعمال کرده بودند. از جمله شکنجه ها در مورد آقای منتظری اینکه یک‏‎ ‎‏بار که خانواده ایشان به ملاقاتش رفته بودند به عنوان تحقیر، وی را در جایی مانند قفس‏‎ ‎‏گذاشته بودند و با خانواده اش ترتیب ملاقات داده بودند. این وقایع و آزار و اذیتها توسط‏‎ ‎‏خانواده های این زندانیان به گوش طلاب جوان و پرشوری که تازه وارد حوزه شده بودند‏‎ ‎‏و هنوز سیلی رژیم را نخورده بودند می رسید و مقدمات یک اقدام و حرکت انقلابی را از‏‎ ‎‏سوی آنها فراهم می کرد. از جمله این طلبه های جوان برادر من آسیدحسن موسوی بود‏‎ ‎‏که بعد از دو ـ سه سال تحصیل در حوزه تبریز حدود یک سال بود که وارد حوزه علمیه‏‎ ‎‏قم شد و خواندن شرح لمعه را آغاز کرد، جوانانی مثل ایشان در حوزه زیاد بودند که‏‎ ‎‏بشدت علاقه مند به امام بودند و نیز متأثر از اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کشور و اعمال‏‎ ‎‏ننگین رژیم مثل اعدام نیروهای مسلمان و خوب مجاهدین خلق قبل از نفوذ خط انحراف‏‎ ‎‏در آن بودند و می خواستند قدمی در جهت مبارزه بردارند و خواسته های درونی شان را‏‎ ‎‏به نوعی ابراز کنند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 313