مهیا شدن زمینه برای حرکت 17 خرداد 54
شدت عمل رژیم در برابر مبارزان و کارهای دیگری که توسط حکومت پهلوی در کشور صورت گرفت کم کم زمینه را برای حرکتهای ضد رژیم بعد از چند سال اختناق مهیا کرد. یکی از کارهایی که دستگاه در آن سالها انجام داد برگزاری جشنهای 2500 ساله بود که همین خود بهانه ای شد برای انقلابیون که تبلیغات ضد رژیم خود را گسترش بدهند. کار دیگر حکومت تأسیس حزب رستاخیز و اجبار مردم بخصوص کارگران و کارمندان دولتی به عضویت در آن بود و از همه اینها مهمتر برخورد شدید ساواک با مبارزان در زندان و اعمال شکنجه های جانفرسا که اوجش در همان سالهای 51 تا 55 بود به طوری که افراد را به خاطر کوچکترین حرکت و فعالیتی علیه رژیم و حتی به خاطر داشتن رساله امام یا کتابی از دکتر شریعتی دستگیر می کردند و مدتها در زندان نگه می داشتند به طوری که دیگر امیدی برای آزادی شان نبود. مجموعه این مسائل موجب شده بود که تحرک مبارزان و حملات تبلیغی طلاب و روحانیون علیه رژیم در سال 54 نسبت به سالهای قبل رشد چشمگیری پیدا کند. آن سال قبل از فرا رسیدن سالگرد قیام 15 خرداد
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 312
اعلامیه هایی را بعضی از طلاب قم در محکومیت برگزاری جشنهای 2500 ساله و همچنین دستگیری جمعی از بزرگان و علما و اعمال شکنجه های وحشیانه نسبت به آنان پخش کردند؛ لازم به ذکر است که در آن سالها رژیم اقدام به دستگیری حدود سی نفر از بزرگان و روحانیون انقلابی مانند آیت الله طالقانی، آیت الله منتظری، آیت الله مهدوی کنی و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی کرد و همه اینها را هم در یک بند که به نام «بند علما» معروف شده بود، نگه داشت و مورد سخت ترین شکنجه ها قرار داد به طوری که بر اثر این شکنجه ها دست و پای عده ای شکسته و به بینایی و شنوایی جمعی دیگر آسیب جدی وارد شده بود و در بین اینها نسبت به آقای منتظری بخصوص شکنجه های روحی و روانی زیادی را اعمال کرده بودند. از جمله شکنجه ها در مورد آقای منتظری اینکه یک بار که خانواده ایشان به ملاقاتش رفته بودند به عنوان تحقیر، وی را در جایی مانند قفس گذاشته بودند و با خانواده اش ترتیب ملاقات داده بودند. این وقایع و آزار و اذیتها توسط خانواده های این زندانیان به گوش طلاب جوان و پرشوری که تازه وارد حوزه شده بودند و هنوز سیلی رژیم را نخورده بودند می رسید و مقدمات یک اقدام و حرکت انقلابی را از سوی آنها فراهم می کرد. از جمله این طلبه های جوان برادر من آسیدحسن موسوی بود که بعد از دو ـ سه سال تحصیل در حوزه تبریز حدود یک سال بود که وارد حوزه علمیه قم شد و خواندن شرح لمعه را آغاز کرد، جوانانی مثل ایشان در حوزه زیاد بودند که بشدت علاقه مند به امام بودند و نیز متأثر از اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کشور و اعمال ننگین رژیم مثل اعدام نیروهای مسلمان و خوب مجاهدین خلق قبل از نفوذ خط انحراف در آن بودند و می خواستند قدمی در جهت مبارزه بردارند و خواسته های درونی شان را به نوعی ابراز کنند.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 313