فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

شروع مراسم سالگرد در فیضیه

‏ ‏

شروع مراسم سالگرد در فیضیه

‏با توجه به آنچه بیان شد کم کم زمینه برای یک اقدام جدی و انقلابی به پاسداشت‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 315
‏15 خرداد بعد از گذشت سالها از آن قیام خونین فراهم می شد. به ظاهر قرار بود که آن‏‎ ‎‏سال نیز چونان سالیان پیش، مراسم در حد یک مجلس معمولی با خواندن فاتحه و‏‎ ‎‏سخنرانی یکی از وعاظ پایان بپذیرد. من آن شب در فیضیه بودم که مرحوم آقای اراکی‏‎ ‎‏آمد و نماز جماعت به امامت ایشان برپا شد. آن شب برای اینکه قضیه لو نرود چراغها را‏‎ ‎‏هم روشن نکرده بودند. بعد از اتمام نماز بلافاصله دوستان و طلاب جوان دور هم جمع‏‎ ‎‏شدند و یکی از میان آنها گفت: برای سلامتی آیت الله العظمی خمینی صلوات که به این‏‎ ‎‏وسیله جمع حاضر متوجه شدند که قرار است اقدامی صورت بگیرد. در این موقع‏‎ ‎‏مرحوم آقای اراکی برخاست و رفت. این مطلب اگرچه گفتنش برایم تلخ است ولی باید‏‎ ‎‏گفت که متأسفانه بعد از قضیه ‏‏شهید جاوید‏‏ و سرمایه گذاری زیادی که ساواک روی آن کرده‏‎ ‎‏بود تا حدودی توانسته بود در بین صفوف انقلابیون شکاف ایجاد کند و اذهان آنها را از‏‎ ‎‏مسأله اصلی یعنی انقلاب و مبارزه به مسائل فرعی و حاشیه ای منحرف سازد و چون‏‎ ‎‏جمعی از انقلابیون کتاب مزبور را مورد تأیید قرار داده بودند عده ای از بزرگان که با‏‎ ‎‏نظریات مطرح شده در آن موافق نبودند با همه انقلابیون با این بهانه که آنها طرفدار ‏‏شهید‏‎ ‎‏جاوید‏‏ هستند مخالفت می کردند و از سوی دیگر چنین القا شده بود (طبق مدارکی که‏‎ ‎‏بعداً به دست آمد معلوم شد که ساواک نقش زیادی در این قضیه داشت) که کتاب ‏‏شهید‏‎ ‎‏جاوید‏‏ مروّج آرا و عقاید وهابیون است؛ به این ترتیب در میان مخالفین این کتاب چنین‏‎ ‎‏تلقی می شد که انقلابی یعنی طرفدار ‏‏شهید جاوید‏‏ و طرفدار ‏‏شهید جاوید‏‏ مساوی است با‏‎ ‎‏طرفداری از وهابیون و وهابیت. مسأله دیگر که موجب بروز اختلاف بین علما و طلاب‏‎ ‎‏انقلابی و بزرگان شده بود، مسأله دکتر شریعتی بود. او که در آن سالها یعنی سالهای 52‏‎ ‎‏تا 54 در اوج محبوبیت قرار داشت، در بین طلاب و فضلای حوزه علمیه قم نیز‏‎ ‎‏طرفداران و مخالفان سرسختی داشت در این مورد نیز باز برای بزرگان قوم چنین القا‏‎ ‎‏کرده بودند که هواداران دکتر شریعتی کمونیست هستند. این دو مسأله در آن روز وجهه‏‎ ‎‏انقلابیون را در اذهان بعضی از بزرگان و علمای حوزه پایین آورده بود که از جمله آن‏‎ ‎‏بزرگان مرحوم آقای اراکی بود که با توجه به غائله ‏‏شهید جاوید‏‏ نظر مساعدی نسبت به‏‎ ‎‏انقلابیون نداشت زیرا جناب آقای صالحی نجف آبادی نویسنده کتاب جنجال برانگیز‏‎ ‎


کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 316
‏شهید جاوید‏‏ از فضلای مبارز و زحمتکش و طرفدار سرسخت انقلاب و امام بود علاوه بر‏‎ ‎‏این یکی از آن دوازده نفری بود که بعد از رحلت آیت الله العظمی حکیم با تنظیم اعلامیه‏‎ ‎‏و امضای آن برای تأیید و تثبیت مرجعیت امام تلاش کرده بودند که همین مسأله نیز‏‎ ‎‏اضافه بر نوشتن آن کتاب، خشم جمعی از اطرافیان بعضی از مراجع دیگر را برانگیخته‏‎ ‎‏بود به طوری که در بعضی از بیوت گفته بودند ما به همین بهانه (انتشار ‏‏شهید جاوید‏‏) پدر‏‎ ‎‏اینها را در می آوریم تا دیگر از این غلطها نکنند و مرجع تعیین ننمایند. عکس العمل تندی‏‎ ‎‏نیز از طرف خود آقای اراکی نسبت به این کتاب و جمعی از تقریظ نویسان بر آن مانند‏‎ ‎‏آقای منتظری و آقای مشکینی بروز کرد به این صورت که همان طوری که می دانید‏‎ ‎‏مرحوم آقای اراکی نماز جمعه را واجب می دانست و خودش هم در قم اقامه می کرد و‏‎ ‎‏آقای منتظری هم که نظرش بر وجوب نماز جمعه بود در نماز ایشان شرکت می کرد.‏‎ ‎‏آقای مشکینی هم به طور مرتب در نماز جمعه مرحوم آقای اراکی شرکت می کرد. در‏‎ ‎‏یکی از این نماز جمعه ها بعد از جریان ‏‏شهید جاوید‏‏ که آقایان حضور داشتند آقای اراکی‏‎ ‎‏هنگام ایراد خطبه با اشاره به آن کتاب می گوید: خاک بر سر شما که این کتاب ‏‏شهید جاوید‏‎ ‎‏را نوشتید و مورد تأیید قرار دادید. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که هدف‏‎ ‎‏اصلی از همه این تلاشها علاوه بر ایجاد تفرقه در بین مبارزان، تضعیف امام بود چون‏‎ ‎‏همه این مسائل را به نوعی به ایشان نسبت می دادند چرا که این بزرگان بیشترین تلاش را‏‎ ‎‏برای مرجعیت ایشان انجام داده بودند. با توجه به این ذهنیت بود که در آن شب به‏‎ ‎‏محض اینکه نام امام برده شد و طلاب انقلابی خواستند کارشان را شروع کنند مرحوم‏‎ ‎‏آقای اراکی برخاست و با اینکه من خدمتشان رسیدم و درخواست کردم که در مجلس‏‎ ‎‏فاتحه آن شب به یاد شهدای 15 خرداد چند لحظه حضور داشته باشند نپذیرفتند. البته‏‎ ‎‏این دیدگاه منفی مرحوم آقای اراکی بعد از مدتی که ایشان به کربلا و نجف مشرف شد و‏‎ ‎‏ملاقاتی با امام خمینی کرد کاملاً عوض شد که قبلاً به آن اشاره کردم.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 317