شروع مراسم سالگرد در فیضیه
با توجه به آنچه بیان شد کم کم زمینه برای یک اقدام جدی و انقلابی به پاسداشت
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 315
15 خرداد بعد از گذشت سالها از آن قیام خونین فراهم می شد. به ظاهر قرار بود که آن سال نیز چونان سالیان پیش، مراسم در حد یک مجلس معمولی با خواندن فاتحه و سخنرانی یکی از وعاظ پایان بپذیرد. من آن شب در فیضیه بودم که مرحوم آقای اراکی آمد و نماز جماعت به امامت ایشان برپا شد. آن شب برای اینکه قضیه لو نرود چراغها را هم روشن نکرده بودند. بعد از اتمام نماز بلافاصله دوستان و طلاب جوان دور هم جمع شدند و یکی از میان آنها گفت: برای سلامتی آیت الله العظمی خمینی صلوات که به این وسیله جمع حاضر متوجه شدند که قرار است اقدامی صورت بگیرد. در این موقع مرحوم آقای اراکی برخاست و رفت. این مطلب اگرچه گفتنش برایم تلخ است ولی باید گفت که متأسفانه بعد از قضیه شهید جاوید و سرمایه گذاری زیادی که ساواک روی آن کرده بود تا حدودی توانسته بود در بین صفوف انقلابیون شکاف ایجاد کند و اذهان آنها را از مسأله اصلی یعنی انقلاب و مبارزه به مسائل فرعی و حاشیه ای منحرف سازد و چون جمعی از انقلابیون کتاب مزبور را مورد تأیید قرار داده بودند عده ای از بزرگان که با نظریات مطرح شده در آن موافق نبودند با همه انقلابیون با این بهانه که آنها طرفدار شهید جاوید هستند مخالفت می کردند و از سوی دیگر چنین القا شده بود (طبق مدارکی که بعداً به دست آمد معلوم شد که ساواک نقش زیادی در این قضیه داشت) که کتاب شهید جاوید مروّج آرا و عقاید وهابیون است؛ به این ترتیب در میان مخالفین این کتاب چنین تلقی می شد که انقلابی یعنی طرفدار شهید جاوید و طرفدار شهید جاوید مساوی است با طرفداری از وهابیون و وهابیت. مسأله دیگر که موجب بروز اختلاف بین علما و طلاب انقلابی و بزرگان شده بود، مسأله دکتر شریعتی بود. او که در آن سالها یعنی سالهای 52 تا 54 در اوج محبوبیت قرار داشت، در بین طلاب و فضلای حوزه علمیه قم نیز طرفداران و مخالفان سرسختی داشت در این مورد نیز باز برای بزرگان قوم چنین القا کرده بودند که هواداران دکتر شریعتی کمونیست هستند. این دو مسأله در آن روز وجهه انقلابیون را در اذهان بعضی از بزرگان و علمای حوزه پایین آورده بود که از جمله آن بزرگان مرحوم آقای اراکی بود که با توجه به غائله شهید جاوید نظر مساعدی نسبت به انقلابیون نداشت زیرا جناب آقای صالحی نجف آبادی نویسنده کتاب جنجال برانگیز
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 316
شهید جاوید از فضلای مبارز و زحمتکش و طرفدار سرسخت انقلاب و امام بود علاوه بر این یکی از آن دوازده نفری بود که بعد از رحلت آیت الله العظمی حکیم با تنظیم اعلامیه و امضای آن برای تأیید و تثبیت مرجعیت امام تلاش کرده بودند که همین مسأله نیز اضافه بر نوشتن آن کتاب، خشم جمعی از اطرافیان بعضی از مراجع دیگر را برانگیخته بود به طوری که در بعضی از بیوت گفته بودند ما به همین بهانه (انتشار شهید جاوید) پدر اینها را در می آوریم تا دیگر از این غلطها نکنند و مرجع تعیین ننمایند. عکس العمل تندی نیز از طرف خود آقای اراکی نسبت به این کتاب و جمعی از تقریظ نویسان بر آن مانند آقای منتظری و آقای مشکینی بروز کرد به این صورت که همان طوری که می دانید مرحوم آقای اراکی نماز جمعه را واجب می دانست و خودش هم در قم اقامه می کرد و آقای منتظری هم که نظرش بر وجوب نماز جمعه بود در نماز ایشان شرکت می کرد. آقای مشکینی هم به طور مرتب در نماز جمعه مرحوم آقای اراکی شرکت می کرد. در یکی از این نماز جمعه ها بعد از جریان شهید جاوید که آقایان حضور داشتند آقای اراکی هنگام ایراد خطبه با اشاره به آن کتاب می گوید: خاک بر سر شما که این کتاب شهید جاوید را نوشتید و مورد تأیید قرار دادید. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که هدف اصلی از همه این تلاشها علاوه بر ایجاد تفرقه در بین مبارزان، تضعیف امام بود چون همه این مسائل را به نوعی به ایشان نسبت می دادند چرا که این بزرگان بیشترین تلاش را برای مرجعیت ایشان انجام داده بودند. با توجه به این ذهنیت بود که در آن شب به محض اینکه نام امام برده شد و طلاب انقلابی خواستند کارشان را شروع کنند مرحوم آقای اراکی برخاست و با اینکه من خدمتشان رسیدم و درخواست کردم که در مجلس فاتحه آن شب به یاد شهدای 15 خرداد چند لحظه حضور داشته باشند نپذیرفتند. البته این دیدگاه منفی مرحوم آقای اراکی بعد از مدتی که ایشان به کربلا و نجف مشرف شد و ملاقاتی با امام خمینی کرد کاملاً عوض شد که قبلاً به آن اشاره کردم.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 317